استبداد شرقی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
دیکتاتوری شرقی به نوع خاصی از حکومتهای استبدادی گفته میشود که با تعریف معمول دیکتاتوری تطابق ندارد. از آنجاکه این سیستم بیشتر در کشورهای شرقی یا آسیایی موجود بوده و هست دیکتاتوری شرقی یا شیوه تولید آسیایی به آن اطلاق شده است. برخلاف تعریف دیکتاتوری در این نوع طبقه اشراف استقلال نداشته و شاه یا رییس حکومت اشراف را میتواند تغییر دهد و یا حتی به قتل برساند. در حالیکه در تعریف دیکتاتوری قشر اشراف شاه را مورد حمایت قرار میدهند. در سیستم دیکتاتوری شرقی معمولاً با تغییر سلسله و یا حتی شاه طبقه اشراف هم تغییر میکنند.
مارکس در یک سلسله آثار خود شیوه تولید آسیایی و جامعه کهن آسیایی را مورد تحلیل قرار میدهد و از آن جمله مینویسد:
« شرایط اقلیمی، وضع زمین، فضای عظیم، بیابانی که از صحرای آفریقا از طریق عربستان و ایران و هندوستان و تاتارستان، تا ارتفاعات فلات آسیا ممتد است سیستم آبیاری مصنوعی را به کمک ترعهها و تأسیسات آبیاری، پایه زراعت شرقی کرده است.» و «ضرورت بدیهی استفاده صرفه جویانه از آب... در شرق ناگزیر مداخله قدرت متمرکز دولت را میطلبد. منشأ آن وظیفه اقتصادی یعنی به ویژه وظیفه سازمان دادن امور عمومی که دولت های آسیایی مجبور بودند اجراء کنند، از همین جاست».
علت اصلی این نامگذاری وضعیت آب در این مناطق است. آب در مشرق زمین بسیار کمتر از مغرب یافت میشود، بر این اساس جمعیت در این مناطق به طور متمرکز گسترش یافته است. به عبارت دیگر کمبود منابع آب باعث شده هرجا آبی کشف شده بلافاصله مردم به آنجا هجوم آورده و آبادی تشکیل دهند و مدام این آبادی گسترش یابد. نتیجه ی این روند این شد که مراکز جمعیتی در این مناطق بر محور آب متمرکز شوند بر خلاف غرب خصوصا اروپا که شاهد فاصله ی زیاد کانونهای جمعیتی هستیم زیرا آب وجود داشته است. نکته ی مهم دیگر اینکه چون آب نایاب و در اعماق زمین یافت میشد نیاز به حفر چاه و قنات و ... بوده است. از آنجاکه مخارج این نوع عملیاتها از عهده کشاورزان ساده بر نمی آمده است، به ناچار به پادشاه و یا هر صاحب قدرت و ثروتی رجوع میکردند واین روند زمینه ساز وابستگی مردم به این قدرت میشد و نتیجه ی آن ایجاد شرایط مناسب برای حکومتهای استبدادی میشد. حکومت استبدادی که پایه ی اصلی آن احتیاج مردم به آب و مشخصه ی بارز آن وسعت قلمروی آنها به خاطر سرزمینهای وسیع و جمعیتهای متمرکز که به راحتی قابل اعمال حاکمیت بودند.گرچه به مرور زمان از لحاظ انسان شناسی تا حدی پايه های نظريه استبداد شرقی و تاثير آن بر رفتار مردمان شرق دچار تزلزل شد.