انقراض پستانداران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

بیش از ۱۴۰ سال است که دانشمندان در مورد عوامل دخیل در انقراض تعداد بسیار زیاد جانوران بزرگ جدل می‌‌کنند. نظریه‌های مربوط به انقراض جانوران بزرگ متعددند ولی دو نظریه عامل آب و هوایی و عامل انسانی ساده و قدرتمندتر از بقیه هستند.

برای مدتهای طولانی چنین تصور می‌‌شد که انقراض تعداد بسیار زیاد جانوران بزرگ ناشی از تغییرات آب و هوایی بوده است. ولی انسان شناس آمریکایی «پل مارتین» نشان داد که ممکن است انسان این گونه‌ها را از بین برده باشد. «مارتین» بر این نکته تاکید دارد که غالب گونه‌های منقرض شده پستانداران گیاهخوار یا پرندگان بی پروازی بودند که وزن آنها بیش از ۵۰ کیلوگرم بوده و از نظر اندازه برای تغذیه انسان مطلوب بوده اند. او همچنین انقراضهای مشابهی را در بخش‌های جنوبی آمریکای شمالی کشف می‌‌کند و با توجه به زمان این انقراضها به این نتیجه می‌‌رسد که انقراض آنها هم‌زمان با تکامل یا ظهور گروه‌های انسانی با تکنیکهای پیشرفته شکار صورت گرفته است. برای نمونه در افریقا جایی که نوع انسان در آنجا تکامل پیدا کرده انقراض گونه‌های بزرگ قبل از نیمکره شمالی صورت گرفته است. به هر حال تعیین تاریخ دقیق این انقراضها و مشکل تر از آن ایجاد ارتباط بین آنها و تغییرات فرهنگی در گروه‌های انسانی کار بسیار مشکلی است. اثبات چنین رابطه‌ای در آمریکای جنوبی نیز به همان اندازه مشکل است. «مارتین» بر آن است که ۳۵ جنس مشتمل بر ۵۵ گونه در انتهای آخرین یخبندان (ویسکانسین) منقرض شده اند. این تعداد ۲ برابر انقراضهایی است که طی تمام یخبندانهای قبلی صورت گرفته است. طی دوره انقراض، آب و هوا در حال بهبود بوده است. این مقایسه، این تصور را تقویت می‌‌کند که عامل دیگری به جز تغییرات آب و هوا مسئول انقراضها بوده است. بنابراین منطقی به نظر می‌‌رسد که امکان تأثیر شکارگری انسان مورد توجه قرار گیرد. مردم شناس دیگر آمریکایی «دونالد گریسون» اخیراً نشان داده است که هم‌زمان با انقراض پستانداران بزرگ افزایشی در میزان انقراض پرندگان آمریکای شمالی (از توکا گرفته تا عقاب) وجود داشته است. از آنجا که ممکن است انسان نقشی در انقراض این پرنده‌ها نداشته باشد تردیدی در مورد فرضیه مربوط به نقش انسان در انقراض پستانداران بزرگ پلیستوسن به وجود می‌‌آید. از طرف دیگر به خوبی ثابت شده است که انسان طی ادوار تاریخی نه چندان دور حیوانات درشت، کم تحرک و رامی را که معمولاً تولید مثل کندی داشته‌اند از بین برده است. بنابراین شواهد غیرمستقیم و قدرتمندی در تائید فرضیه «مارتین» در دست است. اختلاف نظر در این مورد می‌‌تواند ادامه داشته باشد ولی اگر چه احتمالاً همه پستانداران بزرگ تنها تحت تأثیر یک عامل منقرض نشده‌اند ولیکن مطالعات رو به ازدیادی نشان داده است که زمان انقراض گونه‌های بزرگ جثه با رسیدن یا افزایش تراکم جمعیت انسانی هم‌زمان بوده است. احتمالاً تکنیکهای جدید اجازه خواهد داد نوع دقیق گونه‌هایی را مشخص کرد که باقیمانده خون آنها بر سطح ابزارهای ماقبل تاریخ مانده است. از این طریق می‌‌توان نشان داد که کدام یک از حیوانات بیشتر از بقیه مورد شکار انسان‌های اولیه واقع می‌‌شدند.

[ویرایش] نظریه آب و هوایی انقراض گونه‌های درشت

نظریه آب و هوایی انقراض گونه‌های درشت بر آن است که تغییرات آب و هوایی موجب تغییرات رویش گیاهی و افزایش دوره‌های خشکسالی و همچنین شدت یافتن پدیده فصلی شدن آب و هوا شده است. این نوسانات در آب و هوا می‌‌توانسته باعث جابه جایی، کاهش جمعیت و نهایتاً انقراض برخی از این گونه‌ها شده باشد. انقراض گونه‌های درشت محصول مجموعه عوامل متعدد و پیچیده‌ای بوده است. مانند بسیاری دیگر از پدیده‌های زیستی عوامل یگانه و منفرد مسئول انقراض گونه‌های غول آسا نبوده اند. مجموعه متنوعی از عوامل از جمله آب و هوا و شکار انسانی باعث انقراض این گونه‌ها شده است. یکی از عواملی که بر بقای گونه‌های درشت تأثیر داشته تغییرات در محیط زیست طبیعی آنها بوده است. اگر چنانچه تغییرات ایجاد شده در محیط زیست این جانوران باعث کاهش جمعیت آنها شده و آخرین آنها توسط انسان شکار شده باشد عامل انقراض نباید انسان تلقی شود. یکی از عوامل مهمی که اجازه نمی‌دهد عوامل انقراض این گونه‌ها مشخص شود عدم وجود تکنیکهایی است که بتواند باقیمانده‌های یافت شده را تعیین عمر کند. تکنیکهای سن یابی باقیمانده فسیلی دقت زیادی ندارد و طبعاً برای بررسی پدیده‌های طبیعی که طی هزاره‌های اخیر واقع شده‌اند چندان قابل اطمینان نیستند. برخی از این روشها خطای دقتی برابر با ۵ هزار سال دارند که طبعاً برای بررسی انقراض این گونه‌ها نامناسب اند. علاوه بر این در تلاش برای تعیین عوامل انقراض گونه‌هایی که طی ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال گذشته از میان رفتند در میان دانشمندان اجماع نظر وجود ندارد. می‌‌توان از زمان اکولوژیک و وقایع اکولوژیک درسهایی آموخت. ما فقط می‌‌توانیم از طریق نگاه کردن به فسیلها چیز بیاموزیم و تلاش کنیم که دلایل وقایع صورت گرفته را مشخص سازیم. دیرین‌شناسی معتقدند که در تفسیر باقیمانده‌های فسیلی رعایت احتیاط ضروری است.

[ویرایش] منابع