ویکی‌پدیا:از الفاظ طفره‌آمیز بپرهیزید

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

این صفحه یکی از شیوه‌نامه‌های ویکی‌پدیا است و جزو رهنمودهای ویکی‌پدیا شمرده می‌شود. مفاد و توصیه‌های این صفحه نمایانگر آن دسته از استانداردهای مقاله‌نویسی/ویرایش است که بسیاری از ویراستاران با اصول بنیادی آنها موافقند. با وجود اینکه پیروی از مفاد این صفحه توصیه می‌شود، این مفاد جزو سیاست‌ها نیست. در ویرایش و به‌روزرسانی این صفحه جسور باشید، ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن آن تغییرات و نظرخواهی در مورد آنها استفاده کنید.
میان‌بُر:
وپ:طفره

الفاظ طفره‌آمیز واژه‌ها یا عبارت‌هایی هستند که جانبداری پنهان در جملات را با نسبت دادن آنها (و عقاید مطرح شده در آنها) به منابع بی نام و نشان پنهان می‌کنند. در واقع الفاظ طفره‌آمیز بدون آنکه به خواننده اجازهٔ تدقیق در موثق بودن منبع را بدهند نوعی مرجعیت کاذب ایجاد می‌کنند. اگر جمله‌ای نتواند بدون الفاظ طفره‌آمیز منظور خود را برساند، بی‌طرفانه نیست. باید کوشش شود تا منبع موثق جمله پیدا شود و اگر نشد آن جمله حذف شود.

مثلاً این جمله به طرز آشکاری جانبدارانه است:

  • «تهران باحال‌ترین شهر دنیا است.»

جمله زیر هم می‌کوشد با استفاده از منابع نامشخص ظاهری غیرجانبدارانه به جمله بالا بدهد:

  • «برخی می‌گویند تهران باحال‌ترین شهر دنیا است».

جمله دوم از جمله اول بهتر است زیرا دست‌کم در پی آن نیست که عقیده‌ای را در قالب واقعیت محض عرضه کند. با این حال هنوز هم کامل نیست. چه کسی چنین می‌گوید؟ شما؟ من؟ این سخن چه زمانی گفته شده است؟ چه تعدادی از افراد چنین عقیده‌ای دارند؟ چگونه افرادی چنین عقیده‌ای دارند؟ چه تعصباتی دارند؟

الفاظ طفره‌آمیز دیدگاه‌ها را بی‌طرف نمی‌کنند فقط قضیه را به نحوی ماستمالی، مبهم و غیرمستقیم می‌کنند. بهتر است که یک عقیده به جای انتساب به منبعی بی نام و نشان، به یک شخص مشخص نسبت داده شود.

فهرست مندرجات

[ویرایش] چند نمونه

جمله‌های زیر نمونه‌هایی از الفاظ طفره ‌آمیزند که غالباً در ویکی‌پدیا یافت می‌شوند:

  • «برخی مردم می‌گویند..»
  • «اعتقاد عمومی بر این است که...»
  • «پیشنهاد / دیده شده ‌است که ...»
  • «بعضی‌ها معتقدند...»
  • «اکثر مردم می‌گویند...»
  • «منتقدان/متخصصان می‌گویند...»
  • «برخی تاریخ‌نویسان استدلال می‌کنند که...»
  • «از نظر بسیاری ...»
  • «اتهامات...»
  • «ظاهراً...»
  • «بنا به گفته‌ها...»
  • «دانشمندان/محققان/دانشگاهیان جدی...»
  • «غالب دانشمندان/محققان/دانشگاهیان...»


[ویرایش] مشکل‌های دیگر

مشکل اصلی الفاظ طفره‌آمیز این است که آنها با دیدگاه بی‌طرف در تعارضند. هرچند که مشکلات دیگری هم دارند.

  • لحن انفعالی. لحن الفاظ طفره‌آمیز معمولاً انفعالی است. این لحن از تأثیرگذاری متن می‌کاهد.
  • حشو‌ الفاظ طفره‌آمیز حشوآمیزند. بی‌آنکه اطلاعاتی به جمله اضافه کنند آن را دراز می‌کنند.
  • پیچیده‌گویی الفاظ طفره‌آمیز، برای انتقال نکته، نیاز به نوعی پیچیده‌گویی دارند، مثلاً جملهٔ «مربع چهار ضلع دارد.» جمله‌ای ساده است ولی جملهٔ «نظر عموم بر چهارضلعی بودن مربع است» موجب پیچیدگی بی‌مورد واقعیت می‌شود.
  • برخی/بسیاری/اکثر/همه/اندکی. به کار بردن الفاظ طفره‌آمیزی چون برخی معتقدند... منجر به پرسش این سؤال می‌شود که چند نفر چنین اعتقادی دارند. «آیا برخی یعنی اکثر؟» بسیاری یعنی چه تعداد؟ این امر باعث اتلاف وقت ویرایشگران شده و صبرشان را لبریز می‌کند.
  • تکرار: تکرار جملهٔ «ظن عموم بر این است که فلانی فلان کار را کرده است.» در یک بند آن را مصنوع می‌کند.

[ویرایش] اصلاح الفاظ طفره‌آمیز

با الگوی «{{طفره‌آمیز}}» می‌توان نظر دیگران را جلب کرد.

برای اصلاح الفاظ طفره‌آمیز می‌توان دو کار اساسی انجام داد:

  1. ذکر منبع برای عقیدهٔ بیان شده.
  2. تغییر لحن به گونه‌ای که به بیان واقعیات بارز بپردازد.

این جمله گونه‌ای از نوشتار طفره‌آمیز است:

  • «برخی ابراز داشته‌اند که جرج بوش بی‌سواد است.»

این یکی هم همانقدر طفره‌آمیز است:

  • «منتقدان جرج بوش ابراز داشته‌اند که او بی‌سواد است.»

اما اگر منبع این عقیده را بیاوریم خود خواننده می‌تواند تصمیم بگیرد که آیا منبع موثق و قابل‌اعتماد هست یا خیر:

  • «مایکل مور در کتاب سفیدپوستان احمق نامه‌ای سرگشاده به جرج بوش نوشت و پرسید: ‌جرج، آیا تو سواد خواندن و نوشتن در حد یک انسان بالغ را داری؟»

معمولاً کارکردن با جملات و الفاظ مداحانه بدون استفاده از الفاظ طفره‌آمیز دشوار است. مثلاً جملهٔ «تیم ملی برزیل بهترین تیم ملی فوتبال جهان است» بسیار وسوسه‌انگیز است که این جمله به این صورت طفره‌آمیز بازنویسی شود: «به نظر برخی از مردم تیم ملی برزیل بهترین تیم ملی فوتبال جهان است.» ولی چگونه می‌توانیم این عقیده را به صاحب‌عقیده‌ای منتسب کنیم. میلیون‌ها نفر طرفدار تیم برزیل هستند و صدها متخصص فوتبال تیم برزیل را برترین در تاریخ می‌دانند. کلید مشکل این است که از همان اول واژهٔ مداحانه را حذف کنیم: «برزیل تا به حال ۵ بار قهرمان جام جهانی شده‌است. هیچ کشور دیگری بیشتر از چهار بار قهرمان جام جهانی نشده است.» اگر فقط گرد واقعیات بارز و عینی بگردیم دیگر لزومی ندارد که عقیده‌ای را ذکر کنیم. البته به این نکته توجه کنید که مقاله‌ای که در آن هیچ اظهار نظر واضحی صورت نگرفته است هم می‌تواند جانبدارانه باشد: مثلاً اینکه چه واقعیاتی را ذکر می‌کند و به چه واقعیاتی اشاره نمی‌کند می‌تواند مقاله را جانبدارانه کند.

[ویرایش] استثناها

همانند هر قانون کلی دیگری در اجرای این توصیه‌نامه، باید با توجه به سایر نیازهای مقاله جانب اعتدال رعایت شود. به ویژه هنگامی که نیاز به اختصار و وضوح داریم.

اینها برخی از مواردی هستند که ممکن است استثنا به حساب آیند:

  • هنگامی که خودِ باور یا اعتقاد موضوع بحث است. مثلاً، «در سده‌های میانه اکثر مردم معتقد بودند که خورشید به گرد زمین می‌چرخد.»
  • هنگامی که باورمندان یک عقیده شامل طیف گسترده‌ای شده و سخت پرشمارند: «بعضی از مردم سگ را به عنوان حیوان خانگی ترجیح می‌دهند و برخی گربه را.»
  • هنگام نشان دادن تقابل یک عقیدهٔ در اقلیت: «گرچه آثار برامس بخشی از میراث موسیقی کلاسیک است اما بنجامین بریتن در ارزش آثار وی شک دارد.» اهمیت برامس تقریباً (اگر نه تحقیقاً) واقعیتی غیرقابل بحث است. هنگام توضیح نظر اقلیت لازم نیست که منبع عقیدهٔ اکثریت ذکر شود.

[ویرایش] جستارهای وابسته

ویکی‌پدیا:راهنمایی برای نوشتن مقاله‌های بهتر