پارس
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
- پارس و اقلیم پارس
پارس دارای دو معنی و مفهوم متفاوت است فارس یا پارس در معنی محدود و مضیق نام قوم و ایالتی در جنوب مرکزی ایران و حاشیه خلیج فارس بوده است . اما معنی پارس در کاربرد وسیع شامل تمام اقوام و ملتهای فلات ایران و شامل مرزهای امپراتوری پارس می شود و مترادف با نام ایران است.در شاهنامه نام ایران بیشتر از 720 بار و 350 بار نیز نام ایرانی و ایرانیان بکار رفته اما در دنیای غرب و در رم و یونان قدیم بجای ایران نام پرس Pers و پرسیا Persia را بکار می بردند در حالی که پارس از نظر جغرافیایی تنها یک ایالت ایران بوده است و در جغرافیای دوره اسلامی نیز به منطقه جنوب ایران گفته میشده که البته به مراتب بزرگتر از استان فعلی فارس بوده است و تمامی سواحل خلیج فارس، هرمزگان یزد، بخشی ازاصفهان و بخشی از کرمان را نیزدر بر میگرفته است در قدیم تمامی سواحل خلیج فارس و دریای عمان با نام بحر فارس یا دریای پارس شناخته میشده است. بر اساس آنچه درتقسیمات کتابهای دوره امپراتوری اسلامی (معجم البلدان و کتاب ابن حوقل، مقدسی، استخری و جغرافی نویسان اسلامی قرون وسطی،آمده است، ایالت یا اقلیم فارس جنوب ایران و سواحل خلیج فارس که در غرب آن خوزیه (اهواز و بصره(پسراه) و آپالو (ابله)و در شرق آن مکران، کرمانیاو درشمال شرقی آن خراسان وجود داشت. عربهااین منطقه را اقلیم فارس و مردم این منطقه را فارسی مینامیدند. اما اروپاییان در تمام دورههای تاریخی همه اقلیمهای ایرانی را پارس و پرسیا مینامیدند. پارسها قومی از نژاد آریایی هستند که با اسب ها و دامهای خود بین دشت و کوهستان گرم سیری و سرد سیری میکردند. امپراتوری هخامنشی بر یکجانشینی این قوم تأثیر زیادی گذاشت پارتها و پارسها شیوه زنگی یکسانی داشتند و بهترین اسب سواران بودند به همین دلیل عربهاپس از فتح ایران به بهترین اسب سواران و چابک سوران فارس میگفتند آنها واژه فارس را جایگزین کلمه عربی جواد، خیل و خیول عربی کردند و امروزه فارس را مترادف با شوالیه و جنگجو نیز بکار میبرند اروپاییان نیز کلمه پارتیزان را از همین ریشه پارتی و پارسی گرفته اند. یکی از معانی پارس اسب میباشد ایرانیان باستان لقب افراد را برحسب صفت اسب خود تعیین میکردهاند مانند سفید اسب، سه اسب پیر اسب زراسب و.... در دربار هخامنشی اسبهای تربیت یافتهای بوده است در سفر نامه فیثاغورس نادرترین نوع اسب جهان نامیده شدهاند که به آنها پارسی میگفته اند.
اروپائیان که جنوب ایران رابا کلمه پارس میشناختند همواره سرزمین ایران را پرس - پرسی و پرشیا میگفتند و این نام را البته بر کل سرزمین و فلات ایران نیزاطلاق میکردند همانطور که نام شهر مراکش را به کل سرزمین مغرب عربی و نام بندر موسمبیک را بر کل موزامبیک اعمال کردند.
در شاهنامه نیز که بیشتر از 720 بار نام ایران برده شده است پارس - زابلستان- خراسان- کرمان - مکران - مازندران - طبرستان - و... نام ایالتهای ایران هستند.البته در متون زبان فارسی و عربی قدیم مانند کتابهای سعدی و .... بیشتر از 45 مورد واژه عجم مترادف با فارس و ایرانی بکار رفته است.
[ویرایش] منبع
- کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ. محمد عجم 1383انتشارات پارت. مبحث پارس و نامهای ایران