بحث:خدا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
جناب آقای "حق"پرست خیلی عزیز. السلام علیکم!! خیلی عجیبه، من هرچه می نویسم شما آن را سانسور می کنید حتی از بیان دلیل قانع کننده برای این عمل خود هم عاجز هستید. رفتار شما بسیار شک برانگیز است. لطفا جواب بدهید!
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!!!!
فهرست مندرجات |
[ویرایش] مسيحيت
درست است كه از نظر اسلام مسيحيت جزء اديان توحيدي است ولي مسيحيان خود مسيح را فرزند خدا و خدا مي دانند. خوب است حداقل نظر خود مسيحيان نيز اينجا ذكر مي شد.
[ویرایش] چند نکته
این که بعضی فلاسفه خداباور برهانهایی را برای اثبات وجود خدا آورده اند نشاندهنده این است که وجود او را بدیهی نمی دانند.انسان اگر وجود چیزی را بدیهی بداند برای اثبات آن برهان نمی آورد.فکر می کنم انسلم وجود خدا را بدیهی نمی دانست.
همچنین در قسمتی از مقاله بودایی را چند خدایی دانسته اید ، تا جایی که من میدانم بودیسم موضعی ندانمگرا دارد.
همچنین برخی از خداناباوران برهان آوردن برای رد وجود چیزی را قبول ندارند و معتقدند که برای اثبات باید برهان آورد.از آنجایی که برهانهای اثبات وجود خدا آنها را قانع نمیکند پس وجود چنین چیزی را نمیپذیرند.
همچنین عده دیگری اصل چنین گذاره ای را غیر تحلیلی میدانند.
پیروز باشید کاوه خوشحال ۱۵:۲۳, ۲۵ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
انسلم در کتاب خود توضیح میدهد که از نگر او وجود خدا بدیهی است، او به گفته خودش اثباتش را برای متقاعد کردن احمق ها (بیخدایان) آورده است. برهان انسلم در دوران خودش توسط گانیلون و بعدها توسط کانت نقد و رد شد. Arash Bikhoda ۲۲:۳۳, ۲۶ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] برهان علیت
درود، برهانی با فرنام "برهان علیت" وجود ندارد، دوستان عزیز اطلاعاتشان گویا از حد کتابهای دینی دوران دبیرستان بالاتر نمیرود، براهینی مثل برهان "امکان و وجوب" و "کیهانشناسی" وجود دارند که از "اصل علیت" استفاده میکنند اما "برهان علیت" را نمیتوان در هیچ کتاب فلسفی یافت. Arash Bikhoda ۲۲:۳۱, ۲۶ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] بی طرفی
این مقاله به علت عدم ذکر منبع معتبر شاپبه انتشار نظرات شخصی و نقض وپ:تحقیق را دارد. البته شاید من از برچسب نامناسب استفاده کرده باشم.--سید ۱۷:۴۳, ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۶ (UTC)
آری
آيا بايد از خدا ترسيد يا او را دوست داشت؟! همدوشى و معيّت ترس و اميد، و در مواردى محبّت، نسبت به خداى متعال جاى تعجبى ندارد زيرا اين امر به نحوى سراسر زندگى ما را پر كرده است، لكن از شدت وضوح از آن غافليم. بايد توجه داشت كه حتى راه رفتن ما ثمرهى ترس و اميد و محبت است، زيرا تا اميدى نباشد راه نمىرويم و اگر راه نرويم به مقصد نمىرسيم و تا نترسيم در راه رفتن احتياط نكرده و آسيب ديده و باز هم از مقصد مىمانيم. اين امر در استفاده از وسايل نقليه، وسايل برقى يا آتش زا و... نمود بيشترى دارد زيرا ما مشتاقانه از آنها استفاده مىكنيم لكن اگر استفادهى ما از آنها همراه با ترس و احتياط بعد از آن نباشد، نزديك شدن به آنها سبب هلاكت و نابودى ما است. پس بايد گفت: هم بايد از خدا ترسيد و هم بايد به او عشق و اميد داشت. زيرا عشق و محبت و اميد به او، مثمر همرنگى از يكسو و تحرك و تلاش و سبقت هر چه بيشتر در كسب عوامل خشنودى او و در نهايت رسيدن به فيوضات و الطاف و نعمات دنيوى و اخروى او از سوى ديگر مىگردد و ترس از او سبب خضوع و خشوع و اطاعت هر چه بيشتر و ترك معاصى و ساير عواملى كه موجبات قهر و غضب و عذاب او را فراهم مىكنند، مىشود. اين معيت بيم و اميد در دنيا براى افراد متوسط، سبب آرامش خالى از هرگونه بيم و ناراحتى در آخرت مىگردد؛ دنيايى كه جاى كشت و فعاليت است و كشت و فعاليت او نيازمند حراست و حفاظت از آفات مىباشد تا به مصرف اُخروى برسد و در آنجا نيازى به حراست نيست، چنانكه جاى كشت و فعاليت نيست. ترسِ فقط، سبب نااميدى و يأس و دل مردگى و افسردگى مىشود و اميد و محبتِ فقط، سبب فريب نفس و تجرى و ارتكاب معاصى مىگردد و اين هر دو مذموماند و نامطلوب.کاربر:Tabrizi
[ویرایش] خدا
با عرض سلام و خسته نباشید اطلاعات درج شده در وب سایت شما اطلاعاتی جالب وشایان توجه بود اما بهتر بود منبعی معتبر به نوشته هاتان جلوه ای ویژه میبخشید .در ضمن بهتر بود با لحنی در خور شخصیت والایتان تذکرات لازم را به نویسندگان محترم اغعلام میکردید . با این اوصاف خوشحالم که در گوشه ای از دنیا نگاهی گذرا به خدا انداخته شد . ای کاش صفحه ای بود تا میشد نظر خود را درباره خدا انجا نوشت .
با تشکر از شما مریم84.47.214.246 ۱۸:۴۰, ۲۵ مارس ۲۰۰۷ (UTC)×خداحافظ