علیشیر نوایی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
علیشیر نوایی (امیر...) نام او علیشیر بن الوس يا كيچكنه يا كيچينه يا كجكنهٔ نوائى جغتائى و ملقب به نظامالدين است. وى از مشاهیر درباريان و وزراى سلطان حسین بایقراى گوركانی (۸۷۵ – ۹۱۱ ه. ق.) و از بزرگزادگان خاندان جغتاىبن چنگیزخان حاكم ماوراءالنهر و كاشغر و بلخ و بدخشان بود. او مردى نيكوصفت و دانشمند و شاعر بوده اشعار بسيارى به دو زبان فارسی و تركی جغتایی دارد به همين جهت مشهور به «ذواللسانین» بود. تخلص او در اشعار تركى «نوائى» و در اشعار فارسى «فانى» يا «فنائى» است. وى در سال ۸۴۴ ه. ق. متولد شد و در خردسالى با سلطان حسينميرزا كه همدرس و هممدرسه بودهاند، عهد و پيمان بسته بودند كه هر كدام به سلطنت برسد از حال ديگرى تفقد نموده و فراموشش نكند (البته دقت بفرمائید که عوام درست عین همین داستان را در مورد سه به اصطلاح «یار دبستانی» خواجه نظام الملک، عمر خیام و حسن صباح نیز میزنند. خداوند منّان به مردم بیخرد اندکی عقل ارزانی فرمایاد.) نوائى از آن پس بمنظور تحصيل معارف و كمالات خراسان و سمرقند و بسيارى از شهرهاى ديگر را سياحت كرد و در آن ميان گرفتار فقر و فاقهاى سخت شد. در اين هنگام سلطان حسينميرزا در هرات به سلطنت نشست و به حكم همان پيمان قديم، امير عليشير را از سمرقند فراخوانده منصب مهردارى خود را به وى واگذار كرد و اندكى پس از آن امر صدارت را نيز به او داد و بزرگى مقامش به جايى رسيد كه هر يك از برادران و فرزندان سلطان، ملازمت او را مايهء شرف و افتخار خود ميدانستند و سلطان نيز بی مشورت او به هيچ كارى اقدام نمىكرد. اما عليشير با وجود اين همه مشاغل، از مطالعات علمى و تأليفات مختلف دست برنداشت و مجلس او مجمع علما و فضلاى آن روزگار بود و كتابخانهٔ وى نيز عمومى و مورد استفادهٔ علاقمندان بود كه از آنجمله خواندمیر مؤلف تاریخ حبیبالسیر نيز از آن كتابخانه بهرهها برده است. سرانجام وى از امور دولتى استعفا داده منزوى گشت و با ملا عبدالرحمان جامی مصاحب شد و درويشى را بر همهٔ امور ترجيح داد. و در عين انزوا نيز مورد توجه سلطان حسين بوده و شاهزادگان موظف به استفاده از مجالس وى بودند. و عاقبت او به سال ۹۰۶ يا ۹۰۷ ه. ق. درگذشت.
امير عليشير علاوه بر مقام علمى و تأليفات بسيارى كه داشت، از آنجا كه شخصى خير و نيكوكار بود آثار خیریهٔ بسيارى از او به جاى مانده است كه از آن جمله ايوان جنوبى صحن عتيق امام رضا و آب نهر خيابان مشهد، و مقبرهء فريدالدين عطار نیشابوری در نیشابور، و بقعهٔ امیر قاسم الانوار در قريهٔ لنگر می باشد.
[ویرایش] آثار
تعداد اين آثار او را تا سيصد وهفتاد نوشتهاند. از جمله تأليفات اوست:
۱– اربعين منظوم.
۲– تاريخ انبياء، به تركى.
۳– تاريخ ملوك عجم، به تركى.
۴– ترجمة اللغة التركية بالفارسية، كه يك نسخهء آن در كتابخانهء رضوى موجود است.
۵– خمسهء نوائى، كه در تقليد و استقبال از خمسهء نظامى سروده و آن پنج مثنوى است به زبان تركى جغتائى به نامهاى: حيرةالابرار، ليلى و مجنون، فرهاد و شيرين، سبعهء سياره، سد اسكندرى يا اسكندرنامه.
۶– خمسةالمتحيرين، و آن رسالهاى است به زبان تركى جغتائى در شرح حال عبدالرحمان جامى. و با در نظر گرفتن يك مقدمه و يك خاتمه و سه مقاله، بدين نام خوانده شده است.
۷– ديوان تركى غزليات، كه شامل چهار ديوان به نامهاى: غرائبالصغر (يا غرائبالنوائب)، نوادرالشباب، بدايع الواسط، و فوائدالكبر ميباشد و آنها را بترتيب در خردسالى و جوانى و سن كمال و سالخوردگى و انزوا نظم كرده است.
۸– ديوان فارسى، محتوى ششهزار بيت.
۹– سراجالمسلمين.
۱۰– عروض تركى.
۱۱– مثنوى لسانالطير.
۱۲– مجالس النفائس، كه تذكرهاى است به تركى در شرح حال قريب به سيصد و پنجاه تن از بزرگان و شعراى معاصر خود. و دو ترجمه آن در تهران به چاپ رسيده است.
۱۳– محاكمةاللغتين، در سنجش دو زبان تركى و فارسى. او به دلایلی غیر علمی اولی را كاملتر از دومى فرض کرده است.
۱۴– محبوبالقلوب.
۱۵– مفردات، در معمى.
۱۶– منشآت تركى.
۱۷– منشآت فارسى.
۱۸– نسائم المحبة، كه ترجمهء تركى نفحات الانس جامى است.
۱۹– نظمالجواهر.
۲۰ ـ حالات پهلوان اسد
۲۱ ـ حالات سيد حسن اردشير
۲۲ـ مفردات در فن معما
۲۳ـ قصه شيخ صنعان
۲۴ـ مناجات نامه
۲۵ـ ميزان الاوزان
۲۶ـ مكارم اخلاق
[ویرایش] منابع
- ريحانة الادب از مجمعالفصحاء جلد ۱
- حبيبالسير چ خيام جلد ۴
- دستورالوزراء خواندمير
- الذريعهء آقابزرگ تهرانی، جلد ۹
- ترجمهء مجالس النفائس
- مجالس العشاق
- مرآة الخيال
- کیهانیزاده، نوشیروان: تاریخ ایران در این روز (برداشت آزاد با ذکر منبع).
- شبکه افغانستان، قلب آسیا