بحث:فمینیسم/ترجمه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با فمینیسم ادغام گردد. (بحث). |
[ویرایش] Translation from en.wikipedia done
""فمينيسم"" ائتلافي متضاد از ساير ]]تئوري اجتماعي، تئوريهاي اجتماعي، جنبشهاي سياسي و فلسفه هاي اصول اخلاقي|معنوي[[مي باشد كه، قسمت اعظم فعاليتهاي آن توسط زنان و يا مبتني بر تجربيات آنان انجام مي شود. بيشتر طرفداران فمينيسم خصوصا با نابرابريهاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي ميان زنان و مردان مرتبط مي باشند؛ به گونه اي كه عده اي معتقدند خصوصيات وابسته به نوع و جنسيت، از قبيل "مرد" و "زن"، ]]ساختار اجتماعي |به گونه اجتماعي طرح ريزي شده[[ مي باشند. موارد اختلاف فمينيستها بر اساس منابع نابرابري، چگونگي دستيابي به برابري، و بسط يافتن كدام جنسيت و خصوصيات مبتني بر جنسيت بايد مورد سوال و انتقاد واقع شود. در يك عبارت ساده، فمينيسم اعتقاد به برابري اجتماعي، سياسي و اقتصادي جنسيتها مي باشد و جنبشي است كه حول محور اعتقاد به اين مسئله به وجود آمده است كه جنسيت نبايد اولين عامل شكل گيري هويت اجتماعي، يا سياسي اجتماعي يا حقوق اقتصادي افراد باشد.
]]فلسفه عملي|طرفدار عمل[[ حقوق سياسي فمينيستها غالبا مبارزه برعليه پيامدهائي از قبيل ]]حقوق مولد، شامل حق سالم بودن، سقط جنين قانوني، دستيابي به كنترل جمعيت|جلوگيري از بارداري، كيفيت مراقبت پيش از تولد، خشونت خانوادگي|خشونت، در طي يك شراكت خانوادگي[[، ترك والدين|ترك توسط مادر، كيفيت پرداخت دستمزد زنان|كيفيت پرداختن، آزار جنسي، آزار خياباني، تبعيض و [[هتك ناموس[[ مي باشد. امروزه بسياري از فمينيستها بر اين باورند كه فمينيسم يك جنبش ]]دموكراسي ريشه دار|منشاء[[ مي باشد كه در جستجوي از بين بردن مرزهای تعیین شده بر اساس سطوح اجتماعي، نژاد، ]]فرهنگ و مذهب مي باشد. آنها همچنين بر اين باورند كه يك جنبش كارآمد فمينيستي بايد اختصاصا فرهنگي بوده و پاسخگوي نيازهاي مربوط به زنان جامعه در موضوعاتي از فبيل از بين بردن نسل زنان، يا "نسل كشي"، در آفريقا و خاورميانه و پيامد "سقف شيشه اي[[" در جوامع پيشرفته باشد. آنها همچنين بر سر گسترش پيامدهائي خاص همچون ]]هتك ناموس، زناي با محارم و مادري|مادري كردن[[ در سطح
جهاني بحث و مناظره مي نمايند. مطالبي كه در فمينيسم مورد كاوش قرار گرفته اند عبارتند از ]]پدر سالاري، تصور كليشه اي داشتن|فكر قديمي داشتن، خاصيت و ماهيت چيزي را مشخص كردن، خاصيت و ماهيت جنسي چيزي را مشخص كردن و ظلم و ستم[[.
[ویرایش] خواستگاهها
الگو:تاريخچه
]]تصوير: مجسمه املاين پانكهارست در وستمينستر 1.جی.پی.جی| قابل کلیک|مجسمه اي از ]]املاين پانكهارست، يكي از زنان مشهور در طرفداري راي و انتخاب زنان، در ويكتوريا تاور گاردنز در نزديكي قصر وستمينستر| مجلس[[، ]وستمينستر[[. [[
در طول تاريخ حاميان برابري جنسيتها و حقوق زنان را مي توان يافت. براي مثال، ]]تئودورا (قرن ششم ميلادي)|ملكه تئودورا از امپراتوري روم شرقي|روم شرقي[[ يكي از طرفداران وضع قوانيني بود كه موجب حمايتهاي بيشتر اززنان و آزاديهاي بيشتر در امور زنان مي گشت، و ]]كريستين د پيزان[[، اولين نويسنده حرفه اي زن، بسياري از عقايد فمينيستي را بسيار زودتر از سال 1300 ميلادي در مقابله با كوششهائي كه جهت محدود كردن ارث بري زنان و عضويت در اتحاديه انجام مي گرفت ارتقا داد. به هرحال، بيش از چند قرن از يكپارچگي فمينيسم به عنوان يك فلسفه گسترده و جنبش اجتماعي نگذشته است.
تاريخ فمينيسم مدرن به عنوان يك ]]فلسفه و جنبش اغلب باز ميگردد به عصر روشنفكري|روشنفكري با روشنفكراني همچون خانم مري ورتلي مونتاگو و ماركوئيز د كاندورست كه از تحصيلات زنان پشتيباني مي كردند. اولين مجمع علمي زنان در سال 1785 در ميدلبورگ، شهري در جنوب جمهوري هلند بنيان نهاده شد. در طي اين دوره وجود روزنامه هايي براي زنان كه مبتني بر موضوعاتي همچون علم بود به خوبي عمومي گردید. مري ولستنك رفت "يك حمايت كننده از حقوق زنان[[" در سال (1792) يكي از اولين عاملاني است كه بدون شك مي تواند فمينيست ناميده شود.
]]تصوير: فمينيستهاي معاصر.جی.پی.جی|قابل کلیک |250 پيكسل|اولين همايش بين المللي زنان در ]]واشنگتنD.C. [[ ]]سوزان بي. آنتوني[[ سومين نفر از چپ، رديف جلو.[[
فمينيسم در ]]قرن نوزدهم[[ يك جنبش نهادينه شد تا اين كه مردم به گونه اي افزونتر اين مسئله را كه با زنان ناعادلانه رفتار مي شود باور نمايند. جنبش فمينيسم ريشه در جنبش ترقي خواه پيش رو و به خصوص در ]]جنبش اصلاحات در قرن نوزدهم دارد. چارلز فرير[[ ]]جامعه گرائي ايده آل گرا|جامعه گراي ايده آل گرا در سال 1837[[ كلمه "فمينيسم" را اختراع نمود، و معتقد بود كه گسترش پشتيباني از ]]حقوق زنان در همه جوامع زودتر از سال 1808 پيشرفت خواهد كرد. از اولين همايش حقوق زنان در همايش سنكا فالز|سنكا فالز، نيويورك در سال 1848 جنبشي سازمان يافته تاريخ گذاري شد. در سال 1869، جان استوارت ميل كتاب پيروي از زنان[[ را به جهت اثبات اين كه "تبعيت قانوني تنها يك جنس از ديگري اشتباه بوده... و ... يكي از رئوس موانع جهت پيشرفت انسان است" منتشر نمود.
بسياري از كشورها در اواخر ]]قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم شروع به اهداي حق راي و شركت در انتخابات|حق راي به زنان نمودند(نيوزيلند) در سال 1893اولين كشور بود، با كمك كيت شپارد طرفدار دادن حق راي يا حق انتخاب به زنان، مخصوصا در سالهاي پاياني جنگ جهاني|جنگ جهاني اول[[ پيشرفت كرد. دلايل اين امر متفاوت بود، اما همه آنها يك خواسته را كه تصديق همكاري و مساعدت زنان در طول جنگ بود در بر داشت، و همچنين تحت تاثير قدرت نطق و بياني كه دوطر ف در زمان توجيه تلاشهاي جنگيشان استفاده كردند واقع شد. براي مثال از زماني كه ]]نكات چهارده گانه[[ ]]وودرا ويلسون[[ خود تصميم گيري را به عنوان اساس جامعه به رسميت شناخت، تزویر در نظر نگرفتن حق نیمی از جوامع مدرن ازدادن حق راي مشكل شد.
[ویرایش] انواع متنوع پدیده فمينيسم
برخي از تئوريهاي فمينيستي فرضيات پايه راجع به جنسيت، تفاوت جنسيت و تمايلات جنسي، شامل مقوله خود زنان را به عنوان يك عقيده ]]كل نگري|كل نگر[[ مورد تحقيق قرار مي دهند، ساير تئوريها (به جاي ارائه تعدد جنسيتها) مذكر / مونث بودن را كاملا به صورت دوشاخه اي مورد تحقيق قرار مي دهند. معذالك ديگر تئوريهاي فمينيستي مفهوم "زن" را بصورت عادی تلقی و تحليلها و مقالات انتقادي خاص از]]نابرابري[[ ]]جنسيت[[، تهيه مي كنند،
و بيشتر جنبشهاي اجتماعي فمينيستي ]]حق[[ها، علايق و مسائل زنان را ترويج مي كنند. سالهاست كه چندين زير مجموعه از ايدئولوژي فمينيستي گسترش پيدا كرده است. جنبشهاي فمينيستي اوليه و نخستين اغلب ]]موج اوليه فمينيسم|موج اوليه فمينيستها، و فمينيستهاي حدودا بعد از سال 1960[[ ]]دومين موج فمينيسم|موج دوم فمينيستها ناميده مي شوند. اخيرا، در حالي كه موج دوم فمينيستها هنوز فعال مي باشند بعضي از فمينيستهاي جوانتر خود را به عنوان موج سوم فمينيسم|موج سوم فمينيستها[[ معرفي كرده اند.
]]وندي كامينر[[، در كتاب خود "يك آزادي هراسناك: گريز زنان از برابري" تضادهاي ديگر ميان فرمهاي فمينيسم را شناسائي مي كند: تضاد ميان چيزي كه او آن را فمينيسم "تساوي گرا" و "طرفدار حمايت از مصنوعات داخلي" مي نامد. او فمينيسم تساوي گرا را به عنوان ارتقا دهنده برابري بين زنان و مردان از طريق اهداي ]]حقوق[[ برابر در نظر مي گيرد. فمينيستهاي طرفدار حمايت از مصنوعات دلخلي ترجيح مي دهند كه بر روي حمايتهاي قانوني براي زنان، همچون ]]قانون كار|قوانين استخدام و قوانين طلاق كه از زنان محافظت مي نمايند متمركز باشند، گاه از محدوديت حقوق مردان، همچون سخنراني آزاد[[ (مخصوصا، حق توليد و مصرف نقاشيهاي مستهجن) حمايت مي كنند. اگرچه كتاب متعلق به زمان پيش از وقوع موج سوم فمينيست مي باشد، كمينر هر دو جريان محافظه كار و تساوي گرا را در محدوده موج اول و موج دوم فمينيسم شناسائي مي كند.
برخي از فمينيستهاي طرفدار اصلاحات اساسي، همچون ]] مري دالي، شارلوت بانچ و مريلين فريه، از جداسازي [[ & امدش؛ يك جداسازي كامل از مذكر و مونث در جامعه و فرهنگ & امدش حمايت كرده اند؛ در حالي كه ديگران نه تنها ارتباط مابين مردان و زنان را بلكه بسياري از معاني "مرد" و "زن" را به خوبي مورد تحقيق قرار مي دهند ( ]] تئوري غير عادي را در نظر بگيريد). بعضي معتقدند كه وظايف جنسي، هويت جنسي و تمايلات جنسي خودشان ساختار اجتماعي|ساختهاي اجتماعي مي باشند (همچنين پيروي از قانون ديگران[[ را در نظربگيريد). براي اين فمينيستها، فمينيسم يكي از مفاهيم ابتدائي نجات بشريت مي باشد (يعني، آزادی مردان بمانند آزادی زنان است.)
بسياري -- اما مطمئنا نه همه – فمينيستها زن مي باشند. سازمانهاي منحصرا مردانه اي وجود دارند كه با ديدگاههاي فمينيستي همدردي مي نمايند كساني كه معتقدند حكمفرمايي الگوهاي مردانه يا مردي براي زنان ناراحت كننده و براي مردان محدود کننده است. > عطف< Feminist/Pro-Feminist links, مركز ملي منابع مردان > عطف/ <
"درباره" فمينيسم در باب اين كه كدام يك از انواع آن بايد منحصرا برچسب خورده يا مورد تفكر قرار گيرد مباحثاتي وجود دارد. همچنين اعتقادات مشتركي هچون ظلم به وسيله پدر سالاري و/يا سرمايه داري ، و اعتقاد به اين كه آنها با هم مترادف هستند وجود دارد.
[ویرایش] زيرمجموعه هايي از فمينيسم
الگو:نكات ورودی ايدئولوژي سياسي
> پي< > /پي <| عرض=" " تنظیم="چپ " تنظیم عمودی ="بالا" |
[ویرایش] ارتباط با جنبشهاي ديگربرخي از فمينيستها با اعتقاد به گفته ]]مارتين لوتر كينگ جي آر.[[، كه مي گويد "تهديد عدالت در هر جا تهديد عدالت در همه جاست"، يك مشي خصمانه نسبت به سياست را در پي مي گيرند . به اعتقاد آن ، بعضي فمينيستهاي خودشناخته ديگر جنبشها همچون جنبش ]]حقوق مدني و جنبش حقوق همجنس خواهي را مورد حمايت قرار مي دهند. در همين زمان، بسياري از فمينيستهاي سياه پوست همچون بل هوكسها[[ جنبشي را كه جهت تسلط زنان سفيدپوست باشد را مورد انتقاد قرار مي دهند. ادعاهاي فمينيست درباره چهره زنان به قول معروف بي فايده در جامعه غربي اغلب كمتر به زندگي زنان سياهپوست مربوط مي شود. اين تصور در ]]فمينيسم از پيش مستعمراتي كليدي است. بسياري از زنان فمينيست سياهپوست واژه زن گرائي[[ را جهت ديدگاههاي خود ترجيح مي دهند.
[ویرایش] فمينيسم مدرنبسياري از فمينيستها معتقدند كه در بخش وسيعي از دنيا هنوز تبعيض در برابر زنان وجود دارد. اما در داخل جنبشها راجع به شدت مسائل جاري، اين كه مشكلات چه هستند، و چگونه مي توان آنها را حل كرد اختلافاتي وجود دارد.
(كتاب او "]]آفريدگان معقول" را ملاحظه فرمائيد) يا نادين استروسن (رئيس آي سي ال يو[[ و مولف کتاب "حمایت از هرزه گری و شهوت رانی" ]رساله اي در آزادي سخن[، در نظر گرفتن فمينيسم بسادگي اين عبارت كه "زنان هم انسان هستند". نظرياتي كه به جاي متحد كردن جنسها آنها را از يكديگرجدا مي كنند توسط اين مردمان به جاي "فمينيست" بودن "جنس گرا" در نظر گرفته مي شوند.
]]كارول تاوريس[[، مولف "خشم: احساس بد تعبير شده" و "عدم سنجش صحیح زنان: چرا زنان جنس بهتر نيستند، جنس پائين رتبه، يا جنس مقابل مي باشند"، مدعي است كه زماني طولاني تجربيات مردان تجربيات قراردادي انساني در نظر گرفته مي شوند، زنان همواره در آمريكاي شمالي يا نقاط ديگر با تبعيض مواجه خواهند بود. او تاكيد هر چه بيشتر را بر روي اختلافات دروني ميان مردان و زنان نگاه مي دارد، و آن چيزي كه بنا به عادت ذيحق دانستن بوده است، محدوديت حقوق زنان است. [ویرایش] تاثيرات فمينيسم در غربدر حالي كه تعدادي از فمينيستها استدلال مي كنند كه نزاعهاي بسياري جهت تساوي وجود دارد كه به منازعه کشیده مي شوند، ديگران موافق نيستند و مشاهده مي شود كه بسياري از مبارزه طلبيها مغلوب شده اند. براي مثال، در اقوام پيشرفته، امروزه در هر دو مورد فارغ التحصيل شدن از مدارس بالا ] htm.48-cr/html/و ثبت نام دانشگاه تعداد زنان بيشتر از مردان برآورد مي شود. htm.b 051011d /051011 /انگليسي/روزانه/[http://www.statcan.ca زنان در نرخهائي برابر و يا بيش از مردان در مدارس حرفه اي پذيرفته مي شوند، تنها استثناء قابل توجه دنتریستی می باشد.الگو:حقيقت [ویرایش] تاثيرات بر حقوق مدني]]تصوير: مخالف با حق راي و شركت در انتخابات.جی.پی.جی.|حق|چهارچوب|يك موضوع تعريفي جهت جنبش زنان تضمين حق راي وشركت در انتخابات زنان بوده است.[[
[ویرایش] تاثير بر زبان=بسياري از فمينيستهاي ]]زبان انگليسي|انگليسي-زبان اغلب از طرفداران آنچه كه فكر ميكنند زبان غير-جنسيتي باشد هستند، استفاده از "ام اس" جهت اشاره به هر دو دسته زنان چه آنها كه ازدواج كرده اند يا نكرده اند يا "او (ضمير اشاره به مرد) يا او (ضمير اشاره به زن)" (با ديگر ضمائر خنثي-جنسيتي[[) به جاي "او (ضمير اشاره به مرد)" در جائي كه جنسيت مشخص نيست. همچنين فمينيستها اغلب از طرفداران استفاده از زبان "جنسيت-شمولي" مي باشند، همچون "بشريت" به جاي "نژاد انسان". فمينيستها استفاده مطلوب خود از زبان را در بيشتر موقيتها هم جهت آنچه كه آنها ادعا مي كنند يك برابري و رفتار محترمانه با زنان است يا جهت تاثير گذاشتن بر لحن سخنراني سياسي، ترقي داده اند. اين مي تواند حركتي در جهت تغيير زبان به نظر آيد كه توسط برخي از فمينيستها به عنوان آغشته شده با جنسيت گرائي در نظر گرفته مي شود، مشروط بر اين كه براي مثال موردي در زبان انگليسي هست كه كلمه جهت ضمير عمومي او(ضمير اشاره براي مرد)" يا "مال او (ضمير مالكيت براي مرد)" مي باشد ("بچه بايد كاغذ و قلم خودرا داشته باشد")، كه همان چیزي است كه به عنوان ضمیر مردانه است ("پسر و كاميون او"). اين فمينيستها استدلال مي كنند كه از اين پس زبان ادراك واقعيت را مستقيما تحت تاثير قرار مي دهد (مقايسه كنيد ]]فرضيه هاي سپير- ورف[[). از آنجائي كه بسياري از ]]زبانهاي غير هندي-اروپائي[[ ساختار گرامري جنسيتي ندارند در فمينيسم پيش مستعمراتي موضوع زبان اغلب كمتر مورد تاكيد قرار مي گيرد.
چنين عبارتي در ]]كانادا و فرانسه[[ جائي كه رييس جمهور ژاك شيراك در سخنرانيهاي سياسي خود به طور روزمره از "فرنسايسز ات فرن سايس" (زنان فرانسوي و مردان فرانسوي) استفاده مي كند، مصطلح هستند. اما عملا در ساير كشورهاي ديگر كه به فرانسه صحبت مي كنند ناشناخته مي باشد. بر اساس تمايلي معادل در ]]آلماني[[ جائي كه لازم باشد هر دو واژه مذكر و مونث به حالت جمع باشد از واژه مذكر استفاده مي شود، که نهایتا توسط جمع مونث خاتمه مي يابد. يك مثال اين است كه به جاي استفاده از عبارت بزرگ " سحر جیهرت کول جن انت کول جنین"، به معناي "همكاران محترم آقا و خانم"، استفاده از " سحر جیهرت کولج آینن"، كه جمع هر دو جنسيت را بيان مي كند، رایج است. [ویرایش] تاثير بر ارتباطات وابسته به جنس مخالفورود زنان به بازار كار و نيازهاي پرورشي كودكان نقش جنسيتها را تغيير ميدهد. برخي از مردان معتقدند كه تاكيد زياد بر روي آنها بعنوان عامل اصلی به توانائي جذب همسر آنها آسيب زده است. علاوه براين، در حالي كه بسياري از زنان در تلاش جهت "به دست آوردن كل" حق انتخاب دارند، آنها استدلال مي كنند كه توقعات اجتماعي حاكم بر مردان مانع از وقوف كامل آنان بر كارهاي خانه و پرورش كودكان مي شود. مطالعاتي چند از اين اعتقاد حمايت كرده، و اين حقيقت را خاطر نشان مي كند كه اگرچه مردان جهت اختصاص ندادن زمان كافي به پرورش كودكان و وظايف خانگي مورد استهزاء قرار مي گيرند، به نظر مي رسد تعداد كمي از زناني كه بكار گماشتن آنها در اين فعاليتها آسيبي جهت حرفه كاريشان مي باشد جذب مردان مي شوند. > عطف< [http://www.ingentaconnect.com/content/klu/aseb/1997/00000026/00000003/00423348 "ادراك جاذبه هاي جنسي: اختلافات جنسيتي در تغيير پذيري"[ توسط تاونسند جي.ام؛واسرمن تي.، بايگانيهايي از رفتارهاي جنسي، جلد 26، شماره 3، ژوئن 1997،صفحه.243-268(26) مك گرا،كوين جي. (2002) > عطف /< > عطف [http://www.blackwell- synergy.com/servlet/useragent?func=synergy&synergyAction=showAbstract&doi=10.1046/j. < 1439-0310.2002.00757.x "پيشگوئي هاي محيطي از اختلافات جغرافيائي در ترجيحات جفتگيري انسانها."[ Ethology 108 (4), 303-317. "در دفاع از پدران مشغول كار" Sacks, Glenn. > عطف /<
در سال 1996 ، "كريستسن لاكر" در كتاب خودبا عنوان "بارداريهاي مشكوك" تاثير فمينيسم را بر روي انتخابات زنان نوجوان (10 تا 19 ساله) جهت تولد يك كودك، در هر دو حالت زناشوئي يا خارج از آن مطرح مي كند. او استدلال مي كند كه تولد كودك بدون اين كه ازدواج در كار باشد از نظر اجتماعي براي زنان بخصوص زنان کم سن ، قابل قبولتر شده است، در حالي كه در يك نرخ بالاتر از سال 1950 بچه اي متولد نشده است، حالا دلايل کمتری جهت ازدواج كردن قبل از بچه دارشدن، مخصوصا در مورد زنان جوان بيچاره ديده مي شود. جهت توضيح اين، او استدلال مي كند كه چشم اندازهاي اقتصادي جهت مردان بيچاره ضعيف است، وهمچنين زنان بيچاره شانس كمتري در پيدا كردن شوهري كه قادر به فراهم كردن حمايت مالي قابل اطمينان باشد، دارند. با شروع موج دوم فمينيسم و ]]وسايل جلوگيري از بارداري دهاني|قرص[[ همچنين تغييراتي در سوي گرايشهاي اخلاقي و رفتار جنسيتي وجود داشته است. زنان بيشتر بدنهاي خود را كنترل مي كنند، و جهت تجربه جنسي با عكس العملهاي كمتر آزادتر مي باشند. اين ]]انقلاب جنسي نظر به اين كه مردان و زنان را قادر به تجربه كردن جنسي در حالت آزاد و برابر مي كرد (مخصوصا توسط فمينيسم آزاديخواه جنسي|فمينيستهاي موافق سكس[[ به نظر مثبت بود.
]]فردريك انگلز، در مقاله خود "منشاء خانواده، ويژگيهاي اختصاصي، و دولت[[" اعتقاد خود را به اين كه تك همسري در اصل به عنوان يك راه براي مردان جهت كنترل زنان تصور شده است.
[ویرایش] تاثير بر مذهبالگو:اصلي
[ویرایش] آمارهاي جهانيموارد ذيل نمونه اي از آمارهاي مربوط به وضعيت نسبي زنان سراسر جهان. انتقاد از فمينيسم به عنوان يك ايدئولوژي "كامل"، انتقاد از "انواع" خاص فمينيسم، و انتقاد از عقايد فمينيستي "خاص" از خود فمينيستها آمده است، غير فمينيستها، ]]مرد گرايي|مردگرايان[[، محافظه كاران اجتماعي، ترقي خواهان اجتماعي.
همچون ]]حقوق برابر دست يافته شده است. موضوعاتی همچون خشونت در برابر قانون زنان به عنوان تبعيض آميز در نظر گرفته شده و به حمایت مالی از فمينيست طرفدار حقوق سياسي يا داراي خصوصيات زنانه كردن در جهت تهیه آمار مربوط به امور مربوط به مردان پرداخته شد. طرفداران حقوق پدرمنتقد تلاشهاي فمينيست جهت مانع شدن از وظايف پدر و مادري قسمت شده بعد از طلاق و مخصوصا طرفداري يا مشاروره زنان جهت دروغ پردازی خشونت خانوادگي يا اتهامات بد رفتاري جهت بهتر پيروز شدن در حضانت بچه و حمايت بچه[[مي باشند.
] .html 1076316.00،، 0/داستان/مصاحبه ها/.co.uk [http://politics.guardian . اواستدلال مي كند كه خطابت سال 1970 بر حقوق برابر و خود- شايستگي تاكيد داشت، در حاليكه خطابت 1990 اومراقبت خاص را جهت زنان مطالبه كرد كه دلالت داشت بر اين كه زنان نمي توانند از خويش مواظبت نمايند. او مغايرتهاي قبلي را مشخص كرده، و آخري را به عنوان "بي معني مطلق" توصيف مي كند. [ویرایش] تحقيقات آكادميك درباره پي آمدهاي فمينيستبرخي از دانشمندان علوم طبيعي و اجتماعي از علم به جهت تحقيق تئوريهاي دروني اجتماع يا اختلافات شناختي مابين مردان و زنان استفاده كرده اند؛ بعضي از مثالهاي آن در زير آمده است:
امر مي شوند، و مسئول بودن براي، تفاوتهاي ادراك شده ميان مردان و زنان، استفاده كرده است. او استدلال مي كند كه اعتمادي بر روي فرض كردن هر تغییري (و تشنجي كه آنها به جاي مدرك به وجود آورده اند) جهت توجيه كردن نابرابري وجود دارد. او در ادامه بر روي تمايلي جهت مجازات زنان جهت هدايت نكردن خودشان به شرايط مردانه استلال مي كند، كه يك استدلال معکوس با عقايد]]وارن فارل[[ در خصوص تفاوت حقوق، فراهم مي كند.
مي كند، با وجود اين ""تجمع زياد مدارك قابل دسترسي در ملا عام اين را رد مي كند"" (هاردي، 1988، صفحه 120)
[ویرایش] فمینیست های مشهور"ببینید لیست فمینیست ها." [ویرایش] مراجع>مراجع /< 13. سوینی، برایان (ای. دی.) 2000، "مثبت بین ها: کیت شپارد – طرفدار حق رای زنان". تاریخ دستیابی 23 می، 2006، از سایت http://www.nzedge.com/heroes/sheppard.html . [ویرایش] همچنین ببینید{سبک =" رنگ – زمینه: شفاف، عرض: 100%"
[ویرایش] کتاب ها
[ویرایش] پیوند(لینک) های خارجی
|