فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
هنگامی که می خواهیم از اگزیستانسیالیسم سخن برانیم باید مشخص کنیم که منظورمان چیست. ژان پل سارتر،مارتین هابدگر،گابریل مارسل،سورن کی یر که گارد(کر که گور)هم اگژیستانسیالیست بوده- اند.البته مارسل و کی یر که گارد بینشی ایمان گونه داشته اند و اندیشه شان الحادی نبوده است و درست در مقابل این دو سارتر و هایدگر هستند که بی پروا ملحدانه سخن می رانند.از آن جا که مقاله به اگزیستانسیالیسم سارتری مربوط است به سارتر می پرداژیم. اساس نگاه سارتر به انسان این است که انسان را مختار می داند و لذا بر این اساس است که منکر خداوند است زیرا که او معتقد است انسان نمی تواند مختار باشد در حالی که خالقی مطلق و یگانه داشته باشد که از ازل می دانسته که چه می خواهد بسازد . و البته این مساله کاملا براساس خدای کلامی معتزله و اشاعره و هم چنین خدای کلامی مسیحی و خدای کلامی یهودی صحت دارد. انسان وقتی مختار باشد باید مسئولیت هر انتخابش را بپذیرد و از همین بینش است که سارتر خود را مسئول جنگ جهانی می داند .و این جا دلهره و اضطراب به وجود می آید که فرد با خود می گوید از آن جا که من مسئول این کار هستم آیا این کار درست بوده و چه نتایجی خواهد داشت که من آن ها را نمی- دانم یا نخواهم دید.(متن فوق فقط آشنایی اجمال با مبانی است پس از نظرها و بحث ها تکمیل خواهد شد)