کاربر:MEHDIM722
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
تصویر در اسلام
در رابطه با مخالفت اسلام با تصویر مطالب زیادی به رشته تحریر در آمده است.تاریخ شناسان هنر و حتی گاها علمای دینی بارها رفتار اسلام با تصویر و موضع این دین را در مقابل بازنمائی موجودات جاندار مورد بحث قرار داده اند. در قرآن اشاره مستقیم و واضحی به مسئله تصویر نشده است و معدود آیاتی که توسط طراحان تئوری مخالفت قرآن با تصویر مورد استناد قرار می گیرد بصورت کاملا واضح از تحریم پرستش تصویرونه ایجاد آن صحبت می کند. علیرغم این امر، در حیطه حدیث نمونه های بسیار و کاملا روشنی از جبهه گیری و مخالفت پیامبر و ائمه با تصویر و حتی حرفه تصویر سازی قابل دسترسی است. به هر حال، به هر دلیلی که ائمه و شخص پیامبرو در نهایت مسلمانان به اتخاذ این موضع روی آورده و یا حداقل به آن نزدیک شده باشند، محدودیت های اعمال شده وآثار و نتايج پايدار اين مذمت در ميان نسلهای بعدی مسلمانان و همچنين در سراسر تاريخ هنر اسلامی وجود داشته و همچنانکه باروکان می نویسد «کارکرد تصویر را در جوامع سنتی اسلام به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. » با این حال از آغاز قرن نوزدهم به بعد بدنبال برخورد و آشنائی با جوامع غربی و مظاهر زندگی اروپائی و ضرورت هائی که شیوه جدید زندگی رو به سمت مدرنیته ایجاب می کرد در بسیاری از کشورهای اسلامی، کلیت جوامع ودر راس آنها حکومت های حاکمه نه تنها محصولات تصویری جوامع غربی را براحتی پذیرا شدند بلکه خود نیز بی هیچ قید و قبح عقیدتی به تولید و تکثر تصویر دست یازیده و در این حیطه حتی به رقابتهای کمیتی و کیفیتی نیز پرداختند. عکاسی و سینما بلافاصله بعد از رواجشان در اروپا وارد دربارها و جوامع اسلامی شدند و نقاشان مسلمان در بازنمائی طبیعی سوژه ها با اساتید اروپائی به زور آزمائی پرداختند. و جالب اینکه در اندک زمانی بعد از رواجشان این شیوه های بیان بصری در جهت ارائه موضوعات مذهبی به خدمت گرفته شدند و بدین ترتیب تصاویر عکاسی شده بسیاری از مجتهدین تحت عنوان«شمایل مقدس» در صفحات آغازین رساله هایشان که گاها هنوزامر تصویرگری را غیر مجاز و یا حداقل مکروه می دانستند به چاپ رسید. و جوامع شیعی و در راسشان ایران از پرتره های فیگوراتیو ائمه و در چند دهه اخیر پرتره پیامبر اسلام مملو گشت.امروزه کرنش و حرمتی که در جوامع شیعی و بلاخص ایران به تصاویر مقدسین دینی می شود همه آشنایان به فرهنگ نیایش تصویری در دنیای مسیحیت ارتدوکسی را حیرت زده می کند. چه عوامل و رویدادی در طی دو قرن اخیر در جوامع اگر نگوئیم شمایل شکن ولی بی شمایل اسلامی تصویر را از آن قباحت مذموم و نفرین شده خود در احادیث نه تنها به امری روزمره و ضرورتی اجتناب ناپذیر بلکه به مرتبه و منزلتی ستودنی رساند که کمتر خانه ائی توان یافت که فاقد تصویری هر چند کوچک از مقدسین اسلامی باشد؟ با این حال هنوز در گوشه و کنار جهان اسلام همچنان همان اصرار آغازین در نکوهش این پدیده شیطانی که خالقینش طبق احادیث به اشد مجازات اخروی گرفتار خواهند آمد وجود دارد . و در این میان این تناقض در پذیرش، ستایش و نکوهش تصویرنه تنها اختلاف نظرهای بنیادی را در میان خود مسلمین رقم می زند بلکه دستمایه بحرانسازی ها و بهره برداری های سیاسی عده ای نیز قرار می گیرد. شاید یکی از ویژگی های سالهای آغازین قرن 21 را براحتی بتوان بحرانهای تصویری و دیدگاههای اسلامی دانست. بعد از مباحث طولانی و عمیقی که بدنبال ظهور عکاسی و سینما و موضع دولت ها و ملت های اسلامی در قبال این پدیده ها در بین علمای اسلامی و مستشرقین و متخصصین هنر اسلامی در سالهای پایانی قرن نوزدهم اتفاق افتاده بود، در سالهای آغازین هزاره سوم یکبار دیگرمسئله «تصویر در اسلام» به یکی از مباحث روز تبدیل شده است.