Static Wikipedia February 2008 (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu

Web Analytics
Cookie Policy Terms and Conditions پسانوگرایی/ترجمه - ویکی‌پدیا

پسانوگرایی/ترجمه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

"عصر پس از مدرن گرائی" مفهومی است که توصیف آن فی ما بین تحصیل کرده ها، روشنفکران، و مورخان بدلیل دلالت ضمنی آن به بسیاری از عقاید داغ مورد مناقشه که دوران تاریخی مدرن را بسر رسیده می دانند، بسیار مشکل و بحث انگیز است. در هر حال، اکثر این افراد بر سر این مسئله که از اواخر قرن بیستم مفهوم "عصر پس از مدرن گرائی" یا "پست مدرنیسم" در مقولاتی مانند فلسفه، هنر، تئوری انتقاد، ادبیات، معماری، تفسیر تاریخ، و فرهنگ تاثیر داشته توافق نظر دارند. این مفهوم تعریفی ساده دارد که بطور کلی شامل عوامل زیر می گردد:


  • تردید ادامه دار نسبت به ایده ها و اعتقادات عصر مدرن خصوصا اعتقادات پردازش، مادیت، استدلال، یقین و هویت شخصی، و بطور کلی شرح والا ("لطفا بخش ضد روشنفکری را ببینید]]")


  • این اعتقاد که عواملی از قبیل تمایلات فرهنگی، افسانه، استعاره و مفاهیم سیاسی شکل دهنده کلیه ارتباطات می باشند.
    ("لطفا بخش نسبیت گرائی را ببینید]]")


  • ادعای آن که مفهوم و تجربه مصنوعات فردی انسان و نه ساخته هدف یک نویسنده و یا داستان سرا می باشند.
    ("لطفا بخش اگزستانسیالیسم یا وجود نگری را ببینید]]")


  • شعر تمسخر آمیز، هجو، خود ارجاع، و بذله گوئی
    ("لطفا بخش بدون ملاطفت ، بدون آموزش را ببینید")


  • قبولی جامعه ای تحت سلطه رسانه های جمعی که در آن هیچ نوع اصالتی دیده نشده و فقط رونوشتی از وقایع گذشته می باشد.
    ("لطفا بخش سرمایه داری از نوع اخیر را ببینید")


  • مفهوم جهانی سازی از لحاظ فرهنگی یک نوع جمع گرا بوده که عمیقا جوامع جهانی فاقد هر نوع مرکز قدرت غالب سیاسی ، ارتباطات، و یا محصولات ذهنی را به هم اتصال می دهد. در عوض، جهان نیز به سمت تمرکز زدائی در تمام شئونات و مراحل جهانی در حرکت می باشد.


هنر عصر پس از مدرن گرائی موسیقی عصر پس از مدرن گرائی





ادبیات عصر پس از مدرن گرائی
فیلم عصر پس از مدرن گرائی معماری عصر پس از مدرن گرائی تبلور عصر پس از مدرن گرائی در علم سیاست
فلسفه عصر پس از مدرن گرائی تبلورعصر پس از مدرن گرائی در زبان


توجه داشته باشید که پست مدرنیتی واژه ای جداگانه است که توصیف کننده اوضاع اجتماعی یا فرهنگی عصر پس از مدرن گرائی و یا پست مدرنیسم میباشد.


فهرست مندرجات

[ویرایش] چهار چوب بحث

از پست مدرنیسم غالبا بعنوان جریانی از اعتقادات یاد می شود که از طریق معکوس نمودن شماری از انگاشت های بنیادین مدرن گرائی، با مدرن گرائی جایگزین گشته و یا در حال جایگزینی می باشند. بعنوان مثال، مدرن گرائی اهمیت بسیار زیادی به مفاهیمی از قبیل منطق، مادیت و پیشرفت از یک سو و مفاهیمی که ریشه در روشنفکری داشته و جریانات اثبات گرائی و واقع گرائی اواخر قرن 19 ازسوی دیگر، قائل است – در حالیکه پست مدرنیسم اصولا وجود واقعی این مطلوبات را زیر سوال می برد.


بحث طرفداران پست مدرنیسم اغلب آن است که مطلوب های واقعی آن ها در نتیجه شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی شامل آنچه بعنوان "سرمایه داری اخیر" و حضور دائمی رسانه های پخش و حرکت جامعه بسوی دوره تاریخی تازه در اثر فشار چنین اوضاعی، بوجود می آیند. بهرحال، گروه کثیری از متفکرین و نویسندگان مفهوم پست مدرنیسم را بعنوان بهترین عصر، تنوع و یا گسترش مدرن گرائی و نه واقعا یک عصر یا تفکر مجزا لحاظ می نمایند.

-

مخلص کلام آنکه، بحث طرفداران پست مدرنیسم بر این پایه است که اقتصاد و شرایط تکنولوژیکی عصر ما به تمرکز زدائی جامعه تحت سلطه رسانه های جمعی که در آن اعتقادات ارائه کننده ارجاعات داخلی و کپی یکدیگر و بدون هیچ نوع اصالت، ثبات یا هدف برای مقاصد ارتباطات، مفاهیم هستند، انجامیده اند. جهانی سازی که محصول ابداعات در زمینه های ارتباطات، تولید و حمل و نقل است، گاهی بعنوان نیروئی که محرک آن عدم تمرکز در زندگی مدرن است شناخته شده است


که نهایتا باعث ایجاد جامعه ای جمع گرا که دارای ارتباطات عمیق درون جهانی بوده و فاقد هر گونه مرکز قدرت غالب سیاسی ، ارتباطات، و یا محصولات ذهنی می باشد، خواهد گردید.


تحصیل کردگان طرفدار پست مدرن اعتقاد دارند که چنین جامعه ای تمرکز زدا بطور غیر قابل اجتناب پاسخ ها / ادراکاتی را ایجاد می نماید که بعنوان پست مدرن خوانده می شوند. این پاسخ ها عبارتند از رد آنچه که اشتباه بنظر می آید، تحمیل پیوستگی فرا – داستانی و استیلا، شکستن قالب های طبقاتی، اتحاد ساختار و سبک های ادبی، و در هم کوبیدن طبقاتی که نتیجه تمرکز اصلیت و دیگر فرم های تحمیل مصنوعی دستور است. در عوض، آنها به اختلاط عوامل، بازی و ساختن عقاید برگرفته از متون مختلف و نابودی سمبل ها و تبدیل به پایه های پویای قدرت و جایگذاری با آنچه این سمبل ها معانی خود را از آن بعنوان دلالت کننده بر گرفته اند، ارج می نهند. که در آن، این موضوع با عصر پس از ساختار گرائی در فلسفه، کمینه گرائی در هنر و موسیقی، ظهور پاپ و ظهور رسانه های گروهی در ارتباط می باشد.


اعتقاد دانش پژوهانی که انشقاق مفهوم پست مدرن بعنوان یک دوره مشخص پذیرفته اند، آنست که جامعه بطور کلی از تفکرات مدرن پرهیز نموده و در عوض ایده هائی را جذب می کند که ریشه در عکس العمل به محدودیت ها و ممنوعیت های آن ایده ها دارند. بهرحال زمان حاضر، یک دوره تاریخی جدید بحساب می آید. در حالیکه خصوصیات زندگی پست مدرنیسم گاهی بسختی قابل درک هستند، اکثر محققان پست مدرن اشاره به تغییرات محکم و قابل مشاهده تکنولوژیکی و اقتصادی دارند که روش های جدید فکری را به ارمغان آورده اند.


مخالفان این ایده بر سر این مسئله که این اعتقاد ارائه کننده آزادی است مخالفت می کنند، اما در عوض به خلاقیت و ریشه کن ساختن سازمان با عواملی از قبیل اعتقاد به توحید و ضربه غیر مستقیم معتقدند. آنها عقیده دارند که مفهوم پست مدرنیسم پیچیده و غامض بوده و ادعای راسخ در خصوص علومی که اشتباه هستند، دارند.


اغلب در خصوص این مبحث همچنین ادعا های شدیداللحن سیاسی بگوش میرسد. که در این زمینه نظریه پردازان محافظه کار سختترین انتقادات را بر پست مدرنسیم وارد می سازند. همچنین در رابطه با اینکه این تغییرات تکنولوژیک و فرهنگی معرف یک دوره تاریخی جدید هستند یا صرفا بسط دوره ای مدرن، اختلاف نظر وجود دارد. از آن گذشته ادعای دیگران و نظرات موید آنکه فرهنگ وارد دوره پست – مدرنیسم گردیده و معتقدند که عصر پست مدرنیسم حتی قبلا به پایان رسیده ، موضوعات را هر چه بیشتر پیچیده می کند.


[ویرایش] توصیفات پست مدرنیسم

  • "پست مدرنیسم در باره فرا – داستانی تردید زیاد دارد. "جین-فرانکویز لیوتارد [1]
  • "نسلی که دوره سیر کانال رشد یافته تحمل پذیرش تفکرات خطی و استدلالات تحلیلی را از دست داده است." چاک کلسون [2]


  • " پست مدرنیسم توسط بی نظمی موقت آن، بی اعتنائی به تفکرات خطی، اختلاط فرم های افسانه ای و آزمایشات آن با زبان." توصیف شده است." بری لوئیس، کازائو ایشیگارو.
  • " سحر آمیز بودن بخطر سحرآمیز بودن." – مو سزیسلاک، سمپسون ها [3]
  • " ترکیب خود پرستی و پوچ گرائی معرف واقعی پست مدرنیسم است،"ال گور [4]

[ویرایش] دلالت ضمنی

دلالت ضمنی پست مدرنیسم بر این عقیده است که دانش طبقاتی گردیده است. از طریق "کامپیوتریزه شدن جامعه" و استیلای رسانه های جمعی، دانش سیال و سبک گردیده است. بنابر این در حال حاضر سکوی قدرت به چگونگی کنترل دانش برمی گردد. همچنان که عوامل بیشتری توان اداره کردن و کنترل دانش را می یابند، قدرت دولت ها کاهش می یابد. در واقع وجود دولت ها به آنچه تحت کنترل دارند وابسته گردیده است. کارکرد دولت ها بطور کارآ و از طریق آنها به قاطبه ملت گزارش و از این رهگذر یعنی تعالیم ملت، دولت ها قادر به تصمیم گیری در امورات جاری میگردند.

نقش، کاربرد صحیح و معنای پست مدرنیسم همچنان مورد بحث های شدید قرار داشته و در معنا مورد اختلاف گسترده قرار دارد.

[ویرایش] اصطلاح

همانند قسمت های دیگر، کاربری اصطلاح نیز منوط به عوامل مشکل ساز نامتوازن و تفرقه انگیز می باشد. برخی افراد تعاریف موجز و دقیق پست مدرنیسم را اغلب در تئوریهائی از قبیل نسبیت گرائی، پوچ گرا ، [[ضد روشنفکری] و یا ضد مدرن بکار میبرند. دیگران اعتقاد دارند که جهان چنان عمیق دست خوش تغییرات گشته که این اصطلاح تقربیا بر همه چیز قابل اطلاق شده است و بنابر این پست مدرنیسم را در گستره فرهنگ مورد استعمال قرار می دهند. مردم نیز که اعتقاد دارند پست مدرنیسم واقعا فقط یک جنبه عصر مدرن است، نیز آن را بعنوان اصطلاحاتی از قبیل " عصر معاصر مدرن گرائی" مورد استفاده قرار می دهند".

این اصطلاح بر هیچ چیز بجز آنهائی که بدنبال تفکرات مدرن می آیند، دلالت نمی کند. اصطلاح "پست مدرن" را میتوان بعنوان تناقضی بین اللملی که منعکس کننده روح کنایه و یا حماقتی که گاهی با آن شناخته می شود، بکار برد.

[ویرایش] مراحل توسعه پست مدرنیسم

نوشتار اصلی را بخوانید: مراحل توسعه پست مدرنیسم


[ویرایش] از مدرن گرائی

تجدد گرائی به دوره زمانی یا اوضاعی اطلاق می گردد که با انقلاب صنعتی و یا نهضت روشنفکری شناسائی می شود. گفته می شود یکی از "کاربرد" های تجدد گرائی پرورش پیشرفت و ترقی است که از طریق بکارگیری اصول منطق، سلسله مراتب در جوانب عمومی و هنری زندگی بدست می آید. ("لطفا بخش های عصر فرا صنعتی ، عصر اطلاعاترا ببینید").

اگرچه می توان امتیازات مفیدی را بین اعصار مدرن گرائی و فرا مدرن گرا قائل شد، ولی این مسئله باعث حذف تشابهات حاضر بین این دو عصر نمی گردد. یکی از شاخص ترین تفاوت ها بین مدرن گرائی و فرا مدرن گرائی نگرانی از جامعیت یا کلیت است. در حالی که هدف هنرمندان مدرن گرا تسخیر جامعیت یا کلیت در برخی صحنه هاست، فرا مدرن گرا این تمایل را بعنوان فرا داستان ها تخطئه می نمایند."

این کاربری به فیلسوفانی همانند جین – فرانکویز لیوتارد و جین بادریلارد نسبت داده شده است. لیوتارد مفهوم تجدد گرائی یا مدرن گرائی را بعنوان یک وضعیت فرهنگی که دارای خصوصیت تغییر مداوم در جهت پیشرفت است می شناسد. او همچنین فرا مدرن گرائی را ارائه کننده حداعلی این پیشرفت می داند که در آن تغییرات مکرر بصورت وضعی عادی در آمده و پندار پیشرفت به کهنگی می گراید. بدنبال انتقادات لودویک ویتجن اشتاین از امکان وجود دانش محض و کل، لیوتارد نیز اعتقاد دارد که انواع داستانسرائی شاخص پیشرفت از قبیل اثبات گرائی علم، مارکسیسم و ساختار گرائی بعنوان روش نائل شدن به پیشرفت، از بین رفته تلقی می گردد.

در نویسندگانی از قبیل جان رالستون سال اعتقاد دارند که پست مدرنیسم نشانگر سر خوردگی انباشته شده در اثر مواعید پروژه روشنفکری و پیشرفت علوم و در نتیجه در مرکز قرار گرفتن تفکر مدرن می باشد.


[ویرایش] متفکران شاخص فلسفی

متفکرانی اواسط و اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20، مانند سورن کایرک گارد و فردریش نیتزش از طریق پیاده سازی مادیت و تاکید بروی بدبینی (خصوصا در اخلاقیات و هنجار های جامعه) زمینه تحرکات روشنفکری قرن بیستم که با نام اگزیستانسیالیسم شناخته میشود، را فراهم آوردند. نویسندگانی مانند ژان پل سارتر، آلبرت کاموس و ساموئل بکت بسمت اعتقادات سورن کایرک گارد و فردریش نیتزش جذب و نوعی فردیت و پریشانی که متفکران، نویسندگان و هنرمندان معاصر را تحت تاثیر بسیار زیاد قرار داده بود را خلق نمودند. از سوی دیگر دیدگاه مهم اعتماد گرای کارل بارت در خصوص مذهب و سبک زندگی بعنوان هتک حرمت منطق و برپائی مادیت محسوب می گردید. دوره فرا استعمارگری بعد از جنگ جهانی دوم مروج ایده ای است که بر طبق آن یک شخص نمی تواند اعتقادات یا سبک زندگی دارای هدف برتر، داشته باشد. این نظرات بعد ها توسط فلاسفه بنیاد گرایان از قبیل هیدگر و پس از او لودویک ویتجن اشتاین و سپس دریدا کسی که اساس علم را مورد بازبینی مجدد قرار داد برگزیده شدند. بحث اینان در خصوص آن بود که منطق گرائی نه دارای اطمینان و نه دارای شفافیت اظهارات مدرنیست ها یا منطق گرایان است. همچنین روانشناسان نیز به یک تمایل شناخت اشاره می کنند که به تمایل انسان به حقیقت توجه دارد.


ویژگی های فرهنگ فرا مدرن در دهه 1920 و با ظهور نهضت هنری دادا شروع به رشد ونمو نمود. هر دو جنگ جهانی (حتی شاید ذهنیت یک جنگ جهانی)،





در فرا مدرن گرائی تاثیر داشتند؛ در واقع مفاهیم پست مدرنیسم بطور مشخص، پس از خاتمه جنگ جهانی دوم ظاهر گردیدند. برخی نیز شکوفائی جریانات ضد استقرار دهه های 1960 را بعنوان اولین نشانه های ظهور پست مدرنیسم مطرح می سازند. این تئوری برخی از شالوده های اولیه و محکم خود را از فرهنگستان فرانسه کسب نمود. در سال 1979 جین فرانکویز لیوتارد اثری کوتاه ولی تاثیر گذار را با عنوان اوضاع پست مدرن : یک گزارش از علم نوشت". همچنین، ریچارد رورتی نیز در سال(1979) اقدام به نوشتن اثر فلسفه و آئینه طبیعت کرد. از سوی دیگر افرادی چون جین بادریلارد ، میشل فاکالت، و رولاند بارتیز نیز بنحوی قاطع در شکل گیری تئوری پست مدرنیسم دهه 1970 نقش داشتند.

منتقدین مارکسیست معتقدند که فرا مدرن گرائی نشانه ای از "سرمایه گذاری معاصر" بوده و سعی در نفی سازمان بخصوص سازمان های دولتی دارد. فردریک جیمزسون منتقد ادبی و دیوید هاروی جرافیا دان نیز فرا مدرن گرائی را بعنوان "سرمایه گذاری معاصر" و یا "انباشت انعطاف پذیر" معرفی می نمایند. خصوصیت این وضعیت که آن را سرمایه داری مالی می خوانند، انتقال سرمایه و کار و آنچه هاروی آن را "فشرده سازی زمان و مکان" می نامد، را تسهیل می سازد. آنها می گویند این امر با تفکیک طرح شده توسط سیستم برتون وود که از نظر آنان معرف نظم اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم می باشد، همزمان گردیده است. (همچنین بخش مصرف گرائی، تئوری انتقاد راببینید) همچنین متفکران دیگر اظهار می دارند که فرا مدرن گرائی عکس العمل طبیعی نسبت به عملکرد رسانه های گروهی و جوامع شرطی شده بوسیله مفاهیم تولید انبوه و سیاست انبوه می باشد.

این جریان باعث تغییر جهت انشعابات سیاسی نیز شده است: بنظر می رسد عقاید ضد ایدئولوژیک آن بشدت همساز با و هادی بسوی نهضت زن گرائی، جریانات تساوی نژادی، جریانات احیای حقوق همجنس بازی،

اکثر صور هرج و مرج طلبی اواخر قرن بیستم، و حتی جریانات صلح طلبی و اقسام مختلف این جریانات در نهضت ضد جهانی سازی معاصر، می باشند. بدون تعجب خواهد بود اگر بدانیم، هیچیک از این سازمان ها بصورت جامع کلیه جوانب حرکت پست مدرنیسم را در تعریفی قاطع از آن، شامل نگشته و فقط انعکاس دهنده آن، و در سبک حقیقی پست مدرنیسم، برخی از ایده ای اساسی آن را به عاریت می گیرند.

>!—بسیار خوب من میدانم که یک میز راهی مناسب جهت فراگیری دروس تاریخ است، اما بگذارید این قسمت را "شفاف" ساخته و از بزرگنمائی موضوع و سخت ساختن جملات پرهیز نمائیم--< >سبک بلاک کت="زمینه: سفید؛ حد: 0 پیکسل مشکی سالید؛ پدینگ: 1 ای ام؛"<

تاثیر گذار سال


تاثیر
""سورن کیرک گارد"" سی. 1843 ""حقیقت در فردیت است""، تاکید بر اهمیت تجربه و نسبیت افکار قاطع و محض
"" فردریش نیتزش"" سی. 1880 عدم وجود ارزش های ثابت، خدا فانی گشته است
"" نهضت دادا"" سی. 1920 تمرکزی بر چهارچوب سازی اشیاء و سخن سرائی که از خود کار مهمتر است
سی. 1930 دیدگاه اعتماد گرائی به مذهب موجب شکوفائی فردیت گردید
"" مارتین هیدگر"" سی. 1930 رد زمینه های فلسفی برای مفاهیم "فردیت" و "مادیت"
""لودویک وتجن اشتاین"" سی. 1950 ضد بنیاد گرائی، عدم یقین، یک فلسفه زبان
""توماس ساموئل کان"" سی. 1962 اثبات تغییرات سریع پایه های علمی دانش بر اجماع موقت دانشمندان وابداع واژه "انتقال الگو"
W.V.O. Quine سی. 1962 بسط ایده عدم تعین ترجمه، نسبیت هستی شناسی و علم پی بردن علت از معلول تکذیب شده
""جکوز دریدا"" سی. 1970 بازبینی مجدد پایه های نویسندگی و اثرات عام آن بر فلسفه تخریب
""مایکل فاکالت"" سی. 1975 بازبینی قدرت استدلال در "انضباط و تنبیه" با مدل قرار دادن نمایشگاه دوربین بنت هام
""جین – فرانکویز لیوتارد"" سی. 1979 مخالفت با جهانی سازی، فرا داستانی و عمومیت
""ریچارد رورتی"" سی. 1979


فلسفه که بگونه ای اشتباه روش های علمی را مورد تقلید قرار داده است؛ بر سر رفع مشکلات فلسفی سنتی بحث می نماید.
""جین بادریلارد"" سی. 1981 ""نماد و مشابه سازی""

>/جدول< >/بلاک کت<

[ویرایش] پديده تفسير مجدد يا "بي معنا بودن كلمه در متن اصلي"

نوشتار اصلی را بخوانید: "بي معنا بودن كلمه در متن اصلي"

اصطلاح تفسير مجدد جهت تفکیک کاربرد عقاید انتقادی، یا تئوری و یا "متن" و یا " محصول مصنوعی" که در خصوص مفهوم فرا مدرن گرائی مورد استفاده قرار میگیرد. معنای یک تفسير مجدد جهت تعیین یک چهار چوب منابع و مفروضاتی که اساس متن و یا محصول مصنوع را تشکیل می دهند، بکار می رود.

در استفاده اصلی یک " تفسير مجدد "، "وقوع" مهم متنی است که توسط بسیاری از نویسندگان و فلاسفه پست مدرنیسم مورد توصیف و تحلیل قرار گرفته است. آن ها اعتقاد دارند که جوانب مختلف یک متن بخودی خود تعیین کننده اعتبار یا مفروضاتی است که تضاد های داخلی باعث حذف مرز ها یا طبقه بندی های است که کار بر آن استوار گردیده و یا اظهار گردیده است. تفکر فرا ساختار گرا با جکوز دریدا آغاز گردید. او که ابداع کننده این اصطلاح بود اعتقاد داشت که وجود پدیده "بي معنا بودن كلمه در متن اصلي" دلالت بر آن دارد که هیچ نوع جوهر باطنی در متن وجود ندارد بلکه صرفا تقابل یک اختلاف است. این یک تفکر قیاسی در حوزه ایده های علمی است که فقط تناوب آن حقیقی است بدان معنا که هیچ فرم ثبت شده در یک جمعیت ژنتیک وجود نداشته و یا اینکه تفاوت ادراک در یک متن در بین مفاهیم سیاه و سفید آن است. یک تفسير مجدد در زمانی بوجود می آید که یک مفهوم عمیق تر متن در برابر فرم "سطحی" متن قرار می گیرد. البته این عقیده ای مخصوص فرا ساختار گرا ها نیست. ولی با نظریه سطحی ادبیات در ارتباط بوده و قدمت آن به زمان افلاطون برمی گردد. این ایده بعد ها توسط متفکرین مدرن از قبیل لئو استراوس بسط یافت. بحث دریدا آن بود که تفسير مجدد اثبات کننده آن است که متون معانی چند گانه ای داشته و "تفاوت" بین معانی مختلف یک متن ممکن است با تحلیل کامل و شفاف سازی متن امکان پذیر گردد.

بطور متداول، تحلیل کامل متن توصیف کننده "بي معنا بودن كلمه در متن اصلي" است که گاها بنام "پدیده تفسير مجدد " خوانده می شود. بحث دریدا آن بود که بهرحال تفسير مجدد یک روش یا ابزار نیست، بلکه رخ دادن در خود متن است. نوشتار هائی که در خصوص پدیده تفسير مجدد مطرح شده اند احتمالا اشاره

به مفهوم آکادمیک آن بعنوان "مطالب تفسير مجدد" در همخوانی با نمای کلمه دارند.

اگر چه ممكن است بنظر آيد كه توجه اصلي پديده "بي معنا بودن كلمه در متن اصلي" بر "متن" متمركز گرديده وليكن وجود آن بيش از اين موضوع براي فرا مدرن گرائي اهميت دارد. از نظر دريدا، يكي از اثرات پديده تفسير مجدد يا "بي معنا بودن كلمه در متن اصلي" آن است كه متن را ميتوان بگونه وسيع تعريف نمود كه نه فقط بعنوان محاط كلمات نوشته شده بلكه بعنوان طيفي در بر گيرنده كل سمبل ها و پديده هاي تفكر غربي مطرح گردد. بنظر دريدا نتيجه پديده تفسير مجدد يا "بي معنا بودن كلمه در متن اصلي" آن است كه ديگر هيچ فيلسوف غربي قادر به درنورديدن موفق شبكه وسيع متون و رسيدن به معناي "مهم" فارغ از متن نخواهد بود. اين معنا از نظر آنان در "فرا سوي" متن قرار دارند.

مورد استفاده ديگر اين اصطلاح كه بيشتر مرسوم است جهت اشاره به تقابلات بين منظور اصلي و نماي سطحي يك عمل و مفروضات آن دارد. بدان معنا كه يك عمل در هنگام جايگزيني در متن به " تفسير مجدد " مفروضات مي پردازد. بعنوان مثال، اگر كسي از جنس مخالف درگذرد، مي گويند كه نقش جنسيت را " تفسير مجدد" نموده است. زيرا بين ظاهر مصنوعي و واقعيت جنسيتي فرد ناسازگاري وجود دارد.

[ویرایش] ساخت اجتماعي، ساختار گرائي، فرا ساختار گرائي

مفسران جامعه اغلب در تقابل با پديده تقسير مجدد قرار دارند. البته هر دو اينان بعنوان مواردي از سنن اقليمي چه از نوع تحليل سنتي و يا غير آن بحساب مي آيند. اين موضوع بطوري عميق با تز جبر گرائي اجتماعي كه در اكثر سالهاي قرن بيستم در علم اجتماعي حاكميت داشت، در هم پيچيده و در ارتباطي گسترده مي باشد. اين اصطلاح در ابتدا در كتاب تفسير اجتماعي حقيقت اثر پيتر برگر و توماس لاكمن بكار برده شد. اصطلاحات ساختار گرائي و فرا ساختار گرائي اغلب در سنن اقليمي بكار برده مي شوند. ماوريس مرليو-پانتي اصلي ترين مروج ساختار گرائي است كه بخوبي در فلسفه كلود لوي-استراوس تجسم يافته است. مايكل فاكالت نيز از ساختار گرايان بشمار ميرفت وليكن بعدا به فرا ساختار گرائي رو آورده و در نهايت هم از طرفداري آن سخن بميان آورد. ساختار گرائي بطور تاريخي راه فرا ساختار گرائي را هموار ساخت. غالبا نقش فراساختار گرائي در تحليل سنتي كاهش داده شده است، اگر چه شخصيت هاي مهم تحليل سنتي در قرن بيستم از جمله توماس كوهن و شناخت شناسي او و همچنين مفهوم سازي نسبيت هستي شناسي كوئين نشانگر تشابه زياد كارهاي انجام شده در سنن اقاليم در بخش عدم وجود [حقيقت] محض و همچنين انعطاف پذيري زبان است. در سنن اقاليم، اكثر كارها تاكيد بر اين واقعيت دارند كه قدرت قابل شبيه سازي نبوده و اينكه جامعه واقعيت را در حالي مي سازد كه افراد آن بدون قدرت و يا چيزي شبيه به آن هستند. در اكثر اوقات هم منابع اقاليم و هم منابع تحليلي تقاضاي يك فرديت را دارند كه شديدا از نظريه امانوئل كانت الهام گرفته است. البته اينان آن قسمت از نظربه كانت را كه به تفاوت هاي علت و معلولي / و قبل از آن مي پردازد را بطور گسترده نفي مي نمايند. هر دو اينان اعتقاد به كاهش گفتگوي ن‍‍ژاد هاي اصلي بجاي الهام گيري شديد از نظرات پس از هولوكاست كه به مسئوليت نژادي پرداخته و خيلي بندرت تعريف گشته اند، دارند. يكي از تفاوت هاي عمده بين منابع تحليلي فرا مدرن گرا با منابع اقليمي فرا مدرن گرا وجود دارد آنست كه تحليل سنتي حامي اصلي حداقل برخي از انگاره هاي ليبراليسم است و اين در حاليست كه بسياري از منابع اقليمي بصورت ضمني و يا حتي بصورت كامل در عقايد ماركسيسم غرق شده اند.


همچنين بخش ظهور فرا مدرن گرائي

[ویرایش] انتقاد

گاهي اصطلاح فرا مدرن گرائي بطور تحقير آميزي براي توصيف تمايلاتي كه بعنوان نسبيت گرا، ضد روشنگري يا ضد مدرن خصوصا در ارتباط با انتقادات منطق گرائي، عام گرائي يا علم شناخته مي شوند، بكار مي رود. اين اصطلاح همچنين گاهي جهت توصيف تمايلات سيستم هاي سنتي و غير مطلق اخلاقيات موجود در جامعه استفاده مي گردد. انتقادات انجام شده از پست مدرنيسم با در نظر گرفتن ذات غير منسجم اين اصطلاح، بسيار پيچيده هستند. در بسياري از موارد نيز انتقادات بطور شفاف بسوي فرا ساختار گرائي و تحركات فلسفي و آكادميكي سوق داده شده كه بيش از اصطلاح گسترده تر پست مدرنيسم رشد داشته اند.

[ویرایش] بعنوان سياست

مايكل فاكالت بطور آشكار عنوان پست مدرن بودن را در مصاحبات رد نموده است، ولي از نظر برخي او حامي نوعي انتقاد بنام "پست مدرنيسم" است زيرا اين واژه با به زير سوال بردن قواعد جهاني رو شنفكري، در هم شكننده طبيعت انتقادي آرماني و برتر واژه مدرن بحساب مي آيد. در سال (1990) گيدن با اشاره به اينكه نقد روشنفكري جهاني نقطه تمركز فيلسوفان عصر مدرن و بطور شاخص نيتزش است، به رد توصيف نمائي انتقاد نوين پرداخت. پست مدرنيسم در حالت هائي كه روش نقد نامشخص است، بعنوان ستون درگيري هاي سياسي بحساب مي آيد. تكرار مطالب اين مناظرات بين مفاهيم وجوب گرائي و ضد بنياد گرائي، عام گرائي و نسبيت گرائي انجام و اين در هنگامي است كه مدرنيسم در اول و پست مدرنيسم در بعد از آن مي آيد. به همين دليل است تئوريسين هائي با عقايد مختلف از قبيل نيتزش، لاكان، فاكالت، دريدا و باتلر با ليبل "فرا مدرن گرا" شناخته مي شوند. نه به اين دليل كه اينان گروه هاي روشنفكر را در هر مقطع تاريخ شكل داده اند، بلكه بخاطر آنكه از نظر منتقدين، آنها امكان قضاوت هاي نژادي، هنجاري و جهاني را رد نموده اند. يك تفسير پيچيده از اين مباحثه را ميتوان در آثار سيلا بن حبيب (1995) و جوديت باتلر (1995) در ارتباط با سياستهاي فمينيسم پيدا نمود. بنظر بن حبيب نقد پست مدرنيسم شامل سه جزء است: يك مفهوم ضد بنياد گرائي از موضوع، هويت و مرگ تاريخي (نشانه ها و مراحل غايت شناسي) ، مرگ متافيزيك كه بعنوان جستجوي حقيقت – كه مي تواند انواع قوي و ضعيف داشته باشد- تعريف شده است. بن حبيب اعتقاد دارد كه در مقابل اين مواضع كه از نظر او تعيين كننده پايه هائي است كه سياستمداران فمينيسم ميتوانند انواع مقتدر پست مدرنيسم را يافته احتمال سازمان دهي، حس اعتماد به نفس و تخصيص تاريخ زنان بنام آينده اي آزاد را از بين ببرند. امتناع از پذيرش عقايد هنجاري باعث از بين رفتن احتمال مدينه فاضله، تمركز در تفكرات نژادي و اعمال دمكراتيك خواهد بود.

باتلر در جواب بن حبيب مي گويد كه استفاده او از "فرا مدرن گرائي" هذياني گسترده در خصوص فلسفه ضد بنياد گرائي و علي الخصوص فرا ساختار گرائي است.



" شماري از وضعيت ها را به پست مدرنيسم نسبت مي دهند – كل مبحث اينجا آنست كه همانطوريكه مباحثه بعنوان امري اخطار دهنده كه تمام اشياء از آن ناشي ميشوند، اصل قضيه نابود شده است. من هيچگاه نميتوانم دوباره بگويم "من"؛ هيچ واقعيتي وجود ندارد فقط بازنمائي آن است. اين خصوصيات كه به انحاء مختلف به فرا مدرن گرا و فرا ساختار گرا نسبت داده مي شوند با يكديگر آميخته شده و گاهي نيز با تفسير مجدد آميخته ميشوند كه بعنوان انجمن عاري از تبعيض فمينيسم فرانسه، تفسير مجدد، تحليل رواني لاكان، تحليل فاكالتي، سخت گرائي رورتي، مطالعات فرهنگي و ... در واقعيت، با اين جريانات مخالفت شده است: تنها در فرانسه تحليل رواني لاكان بطور رسمي با فرا ساختار گرائي مخالفت نمود، كه نظرات فاكالتي بندرت با نظرات طرفداران دريدا ارتباط دارند... ليوتارد از اين اصطلاح جانبداري نموده ولي نميتواند مثالي از مفهوم اعمال مابقي پست مدرنيست ها ارائه دهد. كار ليوتارد بعنوان مثال پرداختن به نكات مبهم كار دريدا مي باشد.

باتلر از اين مبحث جهت تعريف "فرا مدرن گرائي" بجهت نمايش اينكه چطور فلسفه در روابط قدرت تاثير ميگذارد، بهره ميجويد. او با اين اعتقاد كه نقد موضوع پايان كار نبوده و بلكه آغاز تحليل سوالاتي در باره "جهان" و قواعد "قابل مشاهده" است كه اولين مرحله كار درخواست محسوب ميگردد، به دفاع از نقد فرا ساختار گرائي مي پردازد.

مباحث ادامه مي يابند.

[ویرایش] بعنوان روشنفكري و هنرمندي منافقانه

چارلز ماراي، يكي از منتقدين فرا مدرن گرائي، اين لفظ را به اين شرح توصيف مي نمايد:

   
پسانوگرایی/ترجمه
با اسلوب روشنفكري معاصر، اشاره من به رشته تفكراتي است كه در هنگام شنيدن كلماتي از قبيل فرهنگ چند گانه، جنسيت، تفسير مجدد، صحيح از جنبه سياسي و مردان سفيد پوست مرده به ذهن متبادر ميگردند. در مفهومي وسيعتر، سبك هاي معاصر روشنفكري همچنين محاط بر حلقه هاي مشخص تحقير تكنولوژي و روش هاي علمي هستند. در درون اين طرز فكر، خصومت با اين عقيده كه قضاوت هاي تبعيض آميز در بيان هنر و ادبيات از يك سو و از سوي ديگر با ايده سلسله مراتب ارزش وجودي و نهايتا با ايده وجود حقيقت مفعولي، وجود دارد. پست مدرنيسم بمانند برچسب پوششي بر اين ديدگاه است.
   
پسانوگرایی/ترجمه


مفهوم "ماديت" در مركز مباحثات قرار داشته و بمنزله معناي آن محسوب مي گردد. امتناع از پذيرفتن امكان عملي ماديت بعنوان معرفي موضع پست مدرن انجام و ادعاهاي طرح شده در اساس ماديت و ماهيت تعريف پذير آن مورد ستيزه قرار گرفتند. و همين ستيزه جوئي موكد در مورد مفهوم ماديت است كه در بسياري از تئوريهاي انتقاد معاصر مشهود بوده و نقطه مشترك حمله منتقدان به پست مدرنيسم بحساب مي آيد. بسياري از منتقدين پست مدرنيسم را بعنوان پديده اي زودگذر كه نميتوان آن را بسادگي تعريف نمود معرفي مينمايند. علت عدم تعريف آن هم اين است كه حداقل بعنوان يك فلسفه، فرا مدرن گرائي ارائه كننده چيزي بيش از يكسري حدس و گمان نامتجانس كه در بي اعتمادي در مدرن گرائي با هم متحد گشته اند، نمي باشد.



شاخص ترين انتقاد معاصر بر فرا مدرن گرائي هنري توسط جان گاردنر مطرح شده است. او مي نويسد كه طبقه بندي "پست مدرن" / "مدرن" در امور هنري جاري بعنوان يك تهاجم تو خالي، خنجر زدن به هيچ- تلقي ميگردد كه عبارتند از تحركي بمنظور اجتناب از نفس عمل انتقاد، كه بنظر گاردنر قضاوت ارزش معنوي هنر مي باشد.

جريان هنري استاكيست اقدام به انتشار يكسري اعلاميه تحقير كننده پست مدرنيسم نمود زيرا اين جريان مسائلي مانند "ماترياليسم علمي، پوچ گرائي و ورشكستگي روحاني" را از آثار آن مي دانستند. [5]

[ویرایش] بعنوان يك برتري اشتباه

اين انزجار فرا مدرن گراها از مدرن گرائي و تبعات اشتياق آن ها به نشان دادن خود در برابر آن، باعث بروز انتقاداتي گرديد. بحث هائي در اين باب در گرفت كه مدرن گرائي واقعا يك حركت آهسته در جهت يكپارچگي نبوده و در واقع خود آن داراي پويائي ذاتي و قابليت تغيير پذيري است، بنابر اين سير تكاملي از "مدرن" به " فرا مدرن" بايد بعنوان بك درجه و نه يك نوع – و يك تداوم و نه يك "ايست" ديده شود. يكي از تئوريسين هائي اين ديدگاه را برگزيد مارشال برمن بود كه در عنوان كتاب خود با نام "كل اجسام جامد در هوا ذوب مي شوند" (1982) (نقل قولي از [[كارل ماركس { ماركس]]) ذات بي ثبات "تجربه مدرن گرائي" را انعكاس مي دهد.

همانگونه كه اشاره شد پست مدرنيسم# مراحل توسعه پست مدرنيسم برخي تئوريسين ها مانند هابرماوس معتقدند كه تمايز در نظر گرفته شده جهت تفكيك "مدرن" و "پست مدرن" وجود ندارد، بلكه مفهوم دوم چيزي بيش از مفهوم توسعه يافته و جاري چهار چوب "مدرن" نمي باشد. بسياري از كساني كه اين ايده را حمايت كردند، افراد تحصيل كرده و با تكيه بر ماكسيست بوده اند. مانند سيلا بن حبيب ، تري اگلتون، فردريك جيمزسون، و ديويد هاروي (جغرافي دان اجتماعي). نگراني اين افراد از آن بود كه فرا مدرن گرائي بروي ارزش هاي روشنفكري تاثير كرده و راه پيشرفت هاي فرهنگي سياسي را غيرممكن با حد اقل مشكل سازد. بعنوان مثال، " چطور با وجود قرار داشتن در شرايط تبعيض آميز و غير عادلانه، مي توانيم بر تغييرات شرايط زندگي مردم بينوا اثر گذار گرديم. در حاليكه اعتبار مسائل فراگير مانند "جهان واقعي" و "عدالت" را زير بنا نميدانيم؟" چگونه هر نوع پيشرفت از طربق فلسفه اي كه عميقا نسبت به هر انديشه پيشرفت و جنبه هاي اتحادي آن بدبين است، امكان پذير است؟ منتقدين منظر صبر و تحمل پست مدرنيسم جمع گراي جامعه را كه در آن هر ايدئولوژي سياسي معتبر يا همانند ديگران زائد فرض شده را مورد اين اتهام قرار مي دهند كه نهايتا باعث ترغيب انفرادي افراد به آرامش گرائي بي احساس مي گردد. اين استدلال باعث شد تا هابرماوس به مقايسه پست مدرنيسم با محافظه كاري پرداخته و به حفظ وضعيت موجود اهتمام ورزد.

نظر اين منتقدين اغلب آنست كه در واقعيت، خصوصيات فرا مدرن گرائي بندرت مورد پذيرش واقع مي شوند، اگر اصلا بشوند. اند امدش؛ و آنكه اگر پذيرفته شوند، چيزي بجز افراط گرائي ناقص درون گرائي عايد ما نگرديده است. آنها به تداوم پروژه هاي روشنفكري و مدرن گرائي به همان تازگي و خوبي كه ميتوان در علوم، جريانات حقوق سياسي، هر ايده دانشگاهي ومانند آن يافت، اشاره مي نمايند.



از نظر برخي منتقدين، بنظر ميرسد كه حقيقتا درخشان سازي تمايزات نابودي ماديت و موقعيت اعطاء شده از يك سو و در حاليكه جامعه علمي در حال ادامه پروژه زمينه بي نظير اتحاد انواع نظم هاي علمي به سوي يك تئوري همگاني از سوي ديگر است، ادامه دارد. خصومت نسبت به سلسله هاي مراتب ارزش و ماديت براي آنها و در زمانيكه پست مدرنيسم سعي در تجزيه و تحليل اين مراتب با معيار هاي مشخصا مادي داشته و اظهاراتي طبقه بندي شده در باره آنها ارائه مي دهد، مشكل ساز گرديده است.


[ویرایش] بعنوان خطابتي پوچ

انتقاد از فرا مدرن گرائي بعنوان خطابه اي پوچ، كه خيلي بي معني بوده و در اثر مسائل سوكال آورده شده است. جائي كه يك فيزيك دان بنام آلن سوكال اقدام به نوشتن عمدي مقاله اي هجو در خصوص تعبير فيزيك و متافيزيك در اصول فرا مدرن گرائي نمود كه بهرحال توسط موسسه سوشيال تكست، يك روزنامه كه او و اكثر جامعه علمي آن را پست مدرنيست ميدانستند، منتشر گرديد. جالب است كه بدانيم موسسه سوشيال تكست هرگز اذعان ننمود كه چاپ و انتشار اين مقاله يك اشتباه بوده وليكن اقدام به حمابت يك مقاله ضد مطلب بالا نمود كه در آن به دفاع از اشتباه بودن "اعتبار تفسير" مقاله سوكال پرداخت. اين در حاليست كه نويسنده نيز مقاله خود را تكذيب نمود. (بخش برخط زير را ملاحظه بفرمائيد Postmodernism Generator)

[ویرایش] همچنين ببينيد

  • [[ساختار فرا مدرن گرا==

[ویرایش] فرا مدرن گرائي تئوري

  • ليست منتقدين فرا مدرن گرائي
  • تئوري مسابقه انتقادي
  • آيين محلي
  • مطالعات رسانه اي
  • عصر پس از فرا مدرن گرائي
  • بازگشت گرائي

[ویرایش] فرا مدرن گرائي فرهنگي و سياسي

  • حساب ضد نژاد پرستي
  • تمركز زدائي


  • خانواده زدائي
  • عصر جديد
  • اطلاعات مجدد
  • توحيد گرائي
  • مدرن گرائي مجدد

[ویرایش] فرا مدرن گرائي در قانون

  • مطالعات انتقاد قانوني
  • جادوگري قضائي

[ویرایش] فرا مدرن گرائي در مذهب

  • مسيحيت فرا مدرن
  • ظهور كليسا

[ویرایش] يادداشت ها

>منابع /<

[ویرایش] منابع و خواندني اضافه

[ویرایش] كتاب ها

  • اشلي، ريچارد و واكر، آر. بي. جي. (1990)" صحبت با زبان تبعيديها." "فصلنامه مطالعات بين المللي" جلد 34، شماره 68-259 3.
  • آنتوني گيدنز | گيدنز، آنتوني]] (1991) مدرن گرائي و هويت شخصي، كمبريج: انتشارات پولي.
  • برمن، مارشال (1982) " كليه مواد جامد در هوا ذوب ميگردند: تجربه مدرن گرائي" (شابك 5-010962-14-0).
  • براس، تام، "روستائيان، مردم گرائي و پشت مدرنيسم" (لندن: گاس، 2000).
  • كالينيكوس، آلكس، "تقابل با پشت مدرنيسم: يك منتقد ماركسيست" (كمبريج: انتشارات پولیتی، 1999).
  • باومن، زیگموند (2000) "مدرن گرائی بی ثبات". کمبریج: انتشارات پولیتی.
  • بک، اولریچ (1986) "جامعه مخاطره: بسوی مدرن گرائی جدید".
  • بن حبیب، سیلا (1995) "فمینیسم و پست مدرنیسم" در (ای. دی. نیکولسون) "مشاجرات فمینیسم: یک تغییر فلسفی". نیویورک: روتلدج.
  • باتلر، جودیت(1995) " بنیاد های تصادفی" در (ای. دی. نیکولسون) "مشاجرات فمینیسم: یک تغییر فلسفی". نیویورک: روتلدج.
  • کستلز، مانوئل (1996) "جامعه شبکه ای".
  • فارل، جان. "هذیان گوئی و فرا مدرن گرائی،"کلام آخر در "هذیان گوئی و فرا مدرن گرائی: سروانتس به راسیو" (کورنل یو پی،2006)، 327-309.
  • هاروی، دیوید (1989) "وضعیت فرا مدرن گرائی: یک درخواست در ریشه های تغییرات فرهنگی" (شابک 1-16294-631-0)
  • هیکز، استیفن آر. سی. (2004) " توصیف پست مدرنیسم: بدبینی گرائی و جامعه گرائی از راسیو به فاکالت" (شابک 5-646-59247-1)
  • جیمزسون، فردریک (1991) "پست مدرنیسم، یا، منطق فرهنگی سرمایه داری معاصر" (شابک 2-1090-8223-0)
  • لیو تارد، جین-فرانکویز (1984) "وضعیت پست مدرن: گزارشی در باره علم" (شابک 4-1173-8166-0)
  • مانوئل، پیتر. "موسیقی بعنوان یک سمبل، موسیقی بعنوان یک تمثال: قبل از مدرن، مدرن، و زیبائی شناسی پست مدرن در موسیقی های زیر مجموعه فرهنگ،" موسیقی مشهور2/1، 1995، صفحات 239-227.
  • ناتولی، جوزف (1997) " یک مقدمه به فرا مدرن گرائی" (شابک 5-061-57718-1)
  • نوریس، کریستوفر (1990) " فرا مدرن گرائی چه ایرادی دارد: تئوری انتقاد و آخر فلسفه" (شابک 2-4137-8018-0)
  • پنگل، توماس ال.، " گرامی داشتن دمکراسی: چالش عصر فرا مدرن"، بالتیمور، انتشارات دانشگاه جانز هاپکینز، 1991 شابک 0801846358
  • سوکال، آلن و جین بریکمونت (1998) " هجو مد روز: استفاده ناصحیح روشنفکران پست مدرن از علوم" (شابک 8-20407-312-0)
  • ویت، جونیور، جین ادوارد (1994) "عصر پست مدرن: یک راهنمای مسیحی به افکار و فرهنگ معاصر" (شابک 5-768-89107-0)

[ویرایش] پیوند های (لینک) خارجی

  • [5] کریتیکوز: ژورنال اصوات، متن و تصاویر فرهنگ فرا مدرن

طبقه بندی : فرا مدرن گرا *پست مدرنیسم

الگو:لینک اف. ای.

ای. ان.: فرا مدرن گرائی

Static Wikipedia 2008 (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu -

Static Wikipedia 2007 (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu -

Static Wikipedia 2006 (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu