تاریخ شوشتر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
شوشتر از شهرستانهای استان خوزستان و از طرف مشرق به مسجد سلیمان و از طرف مغرب به دزفول و شوش واز طرف جنوب به اهواز و ازطرف شمال به دزفول و کوههای بختیاری محدوداست.این شهرازقرن ششم هجری که اهواز رو به انحطاط رفت مرکزخوزستان شدوتااواخردورهٔ قاجاریه مرکزیت خودراحفظ کرد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] معنای كلمه شوشتر
کلمهٔ "شوشتر" صفت تفصیلی از"شوش" یعنی "شوش" به علاوه"تر" میباشد و شوش به معنی خوب و شوشتر به معنی خوبتر است.
[ویرایش] شوشتر پیش از اسلام
پس از طوفان نوح مردم شوشتر در کپرها که از چوب و نی ساخته شده بود زندگی میکردند و بعضی درغارها و جنگلها مسکن مینمودند.آنها در رنج و تعصببه سر میبردند و" هوشنگ پیشدادی" فرمان داد که مردم خانه بسازند و خانهها را نزدیک به هم بسازند. حصاری به دورخانه ها بکشند و چون مردم درمساکن خودقرارگرفتند و از زحمت گرما و سرما و باد و باران اسوده دل گشتند از اسیب سباع و حیوانات وحشی رهایی پیدانمودند این وضع ایشان را بسیارخوش امد و آن شهررا شوش گفتند که به لغت قدیمییعنی " خوب".بعد از ان در محل شوشتر فعلی وضع برای زندگی خوبتر و مناسبتر بود و درآنجا شهر دیگری ساختند چون این محل ازشوش خوبتر وبهتر بود انجا را شوشتر نامیدند به زبان تازی شوشتر را "تستر" گویند. باروی شوشتر باروی اول شهری است که بعد ازطوفان نوح بناشده است و بعضی تستر را نام شخصی دانستهاند که شوشتر را فتح نمود.البته این موضوع صحت چندانی ندارد.انچه را که از"تذکره شوشتر" نقل کردیم چه صحیح بدانیم و چه غلط، خود دلیلی است برقدمت شهر شوشتر.
[ویرایش] شوشتر پس از اسلام
گذشته از اینكه شوشتر پیش از اسلام یكی از شهرهای مهم و حتی در اكثر موارد بهعنوان مركز ایالت خوزستان و حتی پایتخت ایران بوده است، پس از ورود اسلام به ایران و فتح این شهر توسط مسلمین نیز اهمیت خود را حفظ كرد و در ردیف مهمترین شهرهای ایران قرار گرفت و از آن پس بیش از سیزده قرن مركزیت خود را حفظ نمود تا اینكه در ابتدای حكومت پهلوی مركزیت خوزستان از شوشتر به اهواز انتقال یافت. ذكر این نكته نیز لازم است كه اگرچه مراكز ایالات همواره از اهمیت خاصی برخوردارند و به لحاظ این جایگاه توجه بیشتری جهت آبادانی آنها صورت میپذیرد اما در این خصوص مركزیت شوشتر همواره از این مزیت بی بهره بوده و نتیجه معكوس داشته است و به این خاطر است كه مركز استان خوزستان، یكی از استراتژیك ترین استانهای كشور بوده و بنادر متعددی نیز داشته از جمله خود شوشتر كه شهر بندری بوده و تا یكصد سال پیش در رود كارون تا شوشتر كشتیرانی رواج داشته است. همچنین محل ارتباط بین ایران و اعراب بوده كه این خصوصیتها باعث میشده تا همیشه شوشتر در كشمكش بین حكومتها، گروهها و قبائل مختلف باشد و هر چند ساله یكبار به این شهر هجوم آورند.
[ویرایش] شوشتر از دیدگاه تاریخنویسان
حمدالله مستوفی دربارهٔ شهر شوشتر چنین گفته است: "اول ان را هوشنگ پیشدادی ساخت وخراب شد. اردشیر بابکان تجدید عمارات کردوشکلش برمثال اسب ساخت. "درزمان شاپور ساسانی|شاپور]] اسیران رومی روی رود کارون سدی بستند و جوی "دشتاباد" که مدارولایت تستربران است به سبب ان بندجاری شد.دوران شهرپانصدگام است وچهاردروازه داردوهوایش به غایت گرم است. زمینش برای کشاورزی بسیارمناسب است وغله وپنبه ونیشکردرانجابه خوبی به عمل میایدومردم انجانیکواعتقادوسلیم طبع وبه خود مشغول ودرایشان هیچ فتنه وفضولی نبود.دیبای شوشترمعروف بودوان رابه همهٔ نواحی دنیامی بردند.حتی پرده کعبه وبیت الحرام ازدیبای شوشترتهیه میشدوگویاپردههای قصرخلفای عباسی نیزازشوشتربرده میشد."مقدسی" میگوید " بافندگان ماهرپنبه ودیبادران بسیارند.ازهمه شهرهابرتراست.اضدادرادرخودجمع ونزدجهانیان شهرت دارد.باغهایش پرازاترج وانارخوب وانگوروگلابی عالی وخرمامی باشد. بهشت خوزستان است.دیبای ان به مصروشام میبرند.مردمش باخوشی میگذرانند.ازمیوه ودیگرخیراتش که مپرس.مراخوش امدوان راپسندید م.درتابستان ابی سردداردکه درکاریزدرزیرزمین روان است.پلی درازدرسمت جندیشاپورباقایقهاساخته اندوجزان راه ندارد.برسرپل گردشگاهی هست وگازران در آنجایند" در"تقویم البلدان" به نقل از"اللباب"و"العزیزی"امده است"تسترشهری است ازکورهٔ اهوازازخوزستان. تستردروسط بلاداست ودرهمهٔ بلاداهواز حدود و ثغوری جز در تستر نیست.چنانکه قبایل را در هر یک جای معینی است.هیچ شهری قدیمی تر از تستر نیست.
سلطنت یزدگرد سوم مقارن با آغاز خلافت ابوبكر، نخستین خلیفة اسلام بود. در زمان او اعراب كه قومی بادیه نشین بودند، در زیر رایت اسلام متحد شدند و به فرمان ابوبكر نخستین خلیفة راشدین به ایران هجوم آورده و ایرانیان را به دین اسلام فرا خواندند. چون دولت ایران از پذیرفتن دین اسلام سر باز زد، اعراب مسلمان به طرف ایران سرازیر شدند و جنگهای ایران و عرب از سال ۶۳۳تا۶۴۳ میلادی بطول انجامید كه مهمترین آنها: جنگ قادسیه، جلولاء و نهاوند است.
جنگ قادسیه در رمضان ۱۴هجری مطابق با ۶۳۶ میلادی در محلی به نام قادسیه در پانزده فرسنگی شهر كوفه روی داد. سردار ایران رستم فرخزاد بود كه ایران سپهبد یعنی فرمانده كل قوای ایران لقب داشت. سردار لشكر عرب سعدبن ابی وقاض از اصحاب رسول الله بود.
جنگ مدت چهار روز به طول انجامید. رستم فرخزاد بر اثر حادثه ای مجروح شد و به دست عربی به نام هلال بن علقمه به قتل رسید و درفش معروف كاویان كه نشانة فتح و پیروزی ایران در جنگها بود به دست عربها افتاد. اعراب بر اثر این فتح سراسر خاك عراق فعلی رابه تصرف در آورند و در سال ۱۵ هجری تیسفون پایتخت امپراتوری ساسانی را بدون هیچ مقاومتی تسخیر كردند وبه غارت آن شهر تاریخی پرداختند.
یزد گرد پس از فرار از پایتخت به حلوان در محل قزل رباط كنونی كه محل استواری در كوههای زاگرس بود، عقب نشست وقریب صد هزار لشكر فراهم آورد. مدت هشتاد روز سپاه ایران به سرداری مهران در برابر اعراب ایستادگی كرد. سرانجام مهران نیز كشته شد و لشكر عرب در این جنگ هم پیروز گردید. این نبرد كه به جنگ جلولاء معروف شد، در سال ۱۶ مقارن با ۶۳۸ میلادی روی داد و پس از این شكست بود كه یزدگرد به ری گریخت.
جنگ نهاوند، آخرین جنگ مهمی بود كه در سال ۲۱ هجری مقارن با ۶۴۲ میلادی در حوالی شهر نهاوند با اعراب روی داد. در این جنگ نیز ایرانیان شكست خوردند و نتیجه آن برای اعراب بقدری درخشان بود كه این جنگ را فتح الفتوح نامیدند.