توس
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
- برای دیگر کاربردها به صفحهٔ توس (ابهامزدایی) مراجعه کنید.
توس یا طوس. شهری تاریخی در استان خراسان رضوی در ایران است.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] تاریخچهٔ توس
واژهٔ توس در قرن دهم م. به يك ولايت تمام اطلاق ميشد كه شهر نوقان و شهر طابران و روستای سناباد كه در سال 809 م. هارون الرشید و در سال 818 م. علیبن موسی الرضا از ائمهٔ آلعلی در آن مدفون گرديدند در ولايت توس بودند. مأمون براى خوشآيند شیعیان امام رضا را وارث تاج و تخت اعلام كرد ولى بعد بطورى كه ميگفتند امر داد مسمومش ساختند. شرح و توصيف توس قرون وسطى را ما در دست نداريم. در زمان جغرافيانويسان عرب شهر توس بواسطهٔ رونق و ترقى نیشابور اهميت بزرگى نداشت. توس هم مانند نيشابور به دست تولوی پسر چنگیزخان خراب و در زمان اوغدى (اوکتای) جانشين چنگيز بتجديد عمارتش پرداختند و از آن ببعد چند مرتبه مقر فرمانروايان مغول شد. بعد از سقوط مغولهاى ايران توس با قوچان و كلات و ابیورد و نسا و واحهٔ مرو در جزو قلمرو دولت كوچكى كه امیر ارغونشاه رئيس طائفهٔ جون غربانی تشكيل داده بود درآمد، بعد از ارغونشاه پسرانش محمدبيگ و علىبيگ جانشين پدر شدند. علىبيگ در سال 1382 م. مجبور به اطاعت از تیمور شده بعد وى را به فرغانه اعزام و در سال بعد مقتول ساختند. در سال 1389 م: بعد از شورشى كه پيشرفت نداشت توس را قتل عام كردند و قريب به دههزار نفر كشته شد. پاى دروازههاى شهر برحسب معمول برجهائى از كلهٔ كشتگان ساخته بودند. تجديد عمارت قلعهٔ توس بعد از فوت تيمور و در سال 1405 م. انجام گرفت. در دورههاى بعد اسم توس را با نام مشهد يكجا ميبرند، مشهد تدريجاً بواسطهٔ اهميت مذهبى خود شهر مجاور را تحتالشعاع قرار داده و پايتخت خراسان گرديد. سياح هندى كه معاصر نادرشاه بوده از مهاجرت تدريجى سكنهٔ توس بمشهد سخن ميراند و صنیعالدوله وزير ایران (كه بعدها ملقب به اعتمادالسلطنه گرديد) قول سياح هندى را در كتاب خود مسمى به مطلعالشمس نقل كرده و وضع كنونی خرابههاى توس را مفصلاً در اين كتاب شرح داده است. در بين خرابهها هيچگونه آثارى كه داراى تاريخ باشد ديده نمىشود. صنيعالدوله ديوارهاى شهر را كه يك فرسخ دور آن است و ارگى را كه در قسمت شمال شرقى بوده و عمارت بزرگى را كه شايد مسجد و داخل شهر بوده تعريف ميكند. در همه جا طول و عرض و ارتفاع ديوارها و برجها و خرابههاى ساير عمارات ذكر شده. در داخل ارگ قلعهٔ كوچكى بوده كه بر روى تپهٔ مصنوعى ساخته بودند، در كتاب مزبور تصوير مسجد نيز ترسيم يافته، اين عمارت در نزد ايرانيان به نقارهخانه معروفست. فرزر در ضمن تعريف توس از منارهٔ كوچكى (در نزديكى مسجد) و گنبد كوچكى در بالاى قبر فردوسی كه در بيرون شهر نزديكى دروازهٔ جنوب شرقى واقع بوده سخن میراند بطورى كه نقل ميكنند ساختمان اين گنبد را به عبیداللهخان بخارایی كه در قرن شانزدهم م. زمامدار بوده نسبت ميدهند. در سال 1858 م. كه خانیكاف به اين سرزمين بسياحت آمده بود ديگر آن گنبد نبود و محل روى قبر گندم كاشته بودند. پرفسور ژوكوفسكى به سال 1890 م. بمحل مزبور رفته و فقط تپهاى ديده بود كه در آن كاوشهائى شده و اين تپه از آجر و نيمه و قطعات كاشى كه بلاشك از بناى خرابشده باقى مانده بودند تشكيل يافته و شايد اين همان بنائى باشد كه فرزر مشاهده كرده بود. بطورى كه دهاقين تعريف كرده بودند تپهء مزبور را آصفالدوله حاكم سابق خراسان كنده و دور محوطهاى كه تشكيل يافته بود آجر گرفته و ديوارى در اطراف تپه كشيده ميخواست بنائى روى آن بسازد ليكن قبل از اتمام كار بدرود زندگانى گفت. زمانى بود كه قبور امامين يعنى امام احمد و امام محمد غزالی كه دومى مؤلف كتاب شهير احیاءالعلوم است نزديكى قبر فردوسى بود، قبر محمد غزالی در قرن چهاردهم م. در ضمن شرح سياحت ابن بطوطه مذكور گرديده ليكن در اين زمان از بين رفته و اثرى از آن نمانده است. توس در سمت شمالى كشفرود واقع است. در نزديكى دروازهء جنوب شرقى توس در سر راه مشهد پل هشتچشمهاى از روى رودخانه ساخته بودند، پل مزبور در اين زمان بحال نيمهخراب باقى است. فرزر و صنيعالدوله هر يك شرحى در توصيف اين پل نگاشتهاند، مخصوصاً صنيعالدوله فاصلهٔ هر يك از چشمهها را هم ذكر كرده، پلى كه بر روى كشفرود قدرى پائينتر بر سر راه کلات و مشهد (بفاصلهء پنج ميل از مشهد) ساختهاند و داراى يازده چشمه است به وضع بهتر باقى مانده ولى نه بطورى كه كام بىعيب باشد. پل مزبور به «پل شاه» معروفست.
[ویرایش] توس در دانشنامهها و واژهنامههای فارسی
[ویرایش] حدود العالم
ناحيتى است (به خراسان) و اندر وى شهركهاست چون طوران و نوقان و بروغون و رايكان و بنواذه و اندر ميان كوههاست و اندر كوههاى وى معدن پيروزه است و معدن مس است و سرب و سرمه و شبه و [ از وى ] ديگ سنگين و سنگ فسان و شلواربند و جورب خيزد و به نوقان مرقد مبارك علىبن موسى الرضاست و آنجا مردمان به زيارت شوند و هم آنجا گور هارون الرشيد است.
[ویرایش] نزهة القلوب
چند شهرى است اندر ايران مرتفعتر از همه بهتر و سازندهتر از خوشى آب و هوا گنجهء پرگنج در اران، صفاهان در عراق در خراسان مرو و طوس در روم باشد اقسرا.
طوس، از اقليم چهارم، طولش از جزاير خالدات «صب لب» و عرض از خط استوا «لز». جمشيد پيشدادى ساخت بعد از خرابيش طوس نوذر تجديد عمارتش كرده بنام خود منسوب گردانيد و از مزار عظما قبر امام معصوم علىبن موسى الرضا رضى الله عنهمابن جعفر در ديه سناباد به چهارفرسنگى طوس است و قبر هارون الرشيد خليفهء عباسى در مشهد مقدس آن حضرت است و مشهد طوس از مشاهير مزارات متبركه است و آن موضع اكنون شهرچه شده و از مشهد تا زاوهء سنجان پانزده فرسنگ است... و در جانب قبلى طوس دروازهاى است كه سههزار ولى ابوبكرنام در مزارات اين دروازهء رودبار آسودهاند و در جانب شرقى او قبر امام حجةالاسلام محمد غزالى و احمد غزالى و مزار فردوسى و معشوق طوسى هم آنجا است. مردم طوس نيكوسيرت و پاكاعتقاد و غريبدوست باشند و از ميوههاى آنجا انگور و انجير و بسيار شيرين باشد و در حوالى طوس مرغزارى است آن را مرغزار رايكان گويند. گروهى از بزرگان چون جابربن حيان پدر شيمى، فردوسى، خواجه نظامالملك، محمدبن اسلم، امام محمد غزالى، خواجه نصيرالدين از آنجا باشند.
[ویرایش] معجم البلدان
شهرى است به خراسان، ميان آن و نيشابور قريب ده فرسنگ است و آن مشتمل بر دو بَلْده باشد، يكى را طابران گويند و ديگرى را نوقان و آن دو را فزون از دههزار ديه باشد. فتح طوس بروزگار عثمان بود و قبر علىبن موسى الرضا و هارون بدانجاست.
[ویرایش] مسعربن مهلهل
طوس چهار شهر است كه دو شهر آن بزرگ و دو كوچكند و در آن آثار بناهاى اسلامى مهمى وجود دارد، همچنين خانهء حميدبن قحطبه در آن شهر است كه مساحت آن يك ميل در يك ميل است و آرامگاه علىبن موسى الرضا و قبر رشيد در برخى از بوستانهاى آن خانه است و ميان طوس و نيشابور قصر باشكوه عظيمى است كه آن را بنيانى بس استوار است و من به بلندى ديوارها و استوارى بنيان آن قصرى نديدهام و در داخل آن كاخ مقصورههائى است كه زيبائى آنها مايهء حيرت و شگفتى است. همچنين در درون قصر مزبور نوعى عمارت طولانى و دراز و رواقها و گنجينهها و خلوتخانههاست. من از چگونگى آن كاخ پرسيدم و ديدم مردم شهر به اجماع معتقدند كه بناى مزبور يادگار يكى از تبابعه است كه از يمن بقصد تسخير كشور چين حركت كرده است و چون بدين جايگاه رسيده است بر آن شده است كه حرمسرا و گنجينهها و ذخاير خود را در محلى بگذارد و خود سبكتر به سير خود ادامه دهد بدين منظور اين كاخ را بنيان نهاده و نهر بزرگى در آن جارى ساخته است كه آثار آن نمودار است، آنگاه گنجها و ذخاير و حرمسراى خود را در آنجا گذارده و خود به چين رهسپار شده و پس از رسيدن بمقصود خود بدين جايگاه بازگشته است. و آنگاه برخى از ذخايرى را كه در كاخ به وديعت سپرده است با خود به يمن برده و بسيارى از آنها را هم در همان كاخ باقى گذارده است ولى جايگاه گنجها و ذخاير مزبور را از نظرها نهان ساخته و صفات مواضع آنها را با آنها نوشته است و در زير خاك مدفون ساخته است و اين وضع بر اين كيفيت همچنان باقى بوده است، كاروانها و مسافران بدان كاخ فرودمىآمدهاند و از ذخاير و گنجينههاى نهفته در آن بهيچرو آگاه نبودهاند تا سرانجام اين راز آشكار ميشود و اسعدبن ابىيعفر صاحب كحلان در روزگار ما اين گنجينهها را بيرون مىآورد، چه وى از صفات گنجينهها آگاه ميشود و بيدرنگ گروهى را براى بيرون آوردن آنها بدان سوى گسيل ميدارد و آنها گنجينهها را به يمن نزد وى ميبرند.
[ویرایش] منابع
كتاب توس نوشته يوسف سادات