رزا لوکزامبورگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
روزا لوکزامبورگ (زاده ۱۸۷۱-درگذشته ۹۱۸) انقلابی و لیدر سوسیالیست و کمونیست آلمانی و لهستانیتبار بود. او از مهمترین چهرههای سوسیالیستی در آغاز قرن بیستم بود. او از اصلیترین بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات پادشاهی لهستان و اتحادیه اسپارتاکیست (بعدها:حزب کمونیست آلمان) بود.
به سال ۱۹۱۹ در پی یک شورش ناموفق، توسط دولت آلمان دستگیر و به همراه دیگر رهبران حزب کمونیست آلمان منجمله، کارل لیبکنخت, تیرباران شد. لوکزامبورگ و لیبکنخت از چهرههای محبوب نزد اکثر سوسیالیستها و کمونیستها هستند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] زندگی
[ویرایش] تولد و نوجوانی
رزالیا لوکزامبورگ در ۵ مه ۱۸۷۱ در زاموش، شهری از لهستان کنگره، (که آنروزها تحت کنترل امپراتوری روسیه بود) چشم به جهان گشود.او کوچکترین فرزند خانوادهٔ یهودی خود بود.
پس از نقل مکان خانواده به ورشو, رزا تحصیلات خود را در این شهر آغاز کرد و همینجا بود که به گروه «پرولتاریا» پیوست و به فعالی سیاسی بدل شد. به سال ۱۸۸۹، در حالی که تنها ۱۸ سال داشت، برای جلوگیری از دستگیر شدن، از لهستان گریخت و به سوئیس رفت.
[ویرایش] دوران دانشجویی
در زوریخ، او علاوه بر ادامهٔ فعالیتهای انقلابی، تحصیلات خود را در رشتهٔ علوم طبیعی و اقتصاد سیاسی در دانشگاه زوریخ ادامه داد. در این دانشگاه علاوه بر او کسانی چون آناتولی لوناچارسکی نیز حضور داشتند.
در این دوره و پیش از انشعاب در حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه، رزا با بسیاری از سوسیال دموکراتهای روسی و شخصیتهایی چون گئورگی پلخانف و پاول آکسلرد آشنا شد.
این آشناییها قبل از آن بود که لوکزامبورگ اختلافات نظری شدید خود با حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بر سر مسائلی همچون حق تعیین سرنوشت لهستان را ابراز دارد.
رزا با حق تعیین سرنوشت ملل، به این علت که این امر جنبش بینالمللی سوسیالیستی را تضعیف میکند، مخالف بود و به خاطر همین اختلاف دیدگاه، از حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه و حزب سوسیالیست لهستان جدا شد و ابتدا از بنیان گذاران نشریهای به نام «آرمان کارگران» بود و نهایتا حزب سوسیال دموکرات پادشاهی لهستان را بنیان گذاشت.
[ویرایش] مهاجرت به آلمان
در سال ۱۸۹۸ با پایاننامهای با عنوان «توسعهٔ صنعتی لهستان» مدرک دکترای خود را دریافت کرد. در همین سال بود که او به آلمان مهاجرت کرد و با ازدواج با یک کارگر آلمانی، گوستاو لوبک، ملیت این کشور را به دست آورد و به برلین رفت و به حزب سوسیال دموکرات آلمان پیوست.
تنها کمی پس از پیوستن به حزب، نوشتهها و فعالیتهای تهییجی پر شور و انقلابی او آغاز شد.
در این دوران او یکی از کتابهای معروفش «اصلاح یا انقلاب» را نوشت. در این کتاب رزا به طرح محوریترین موضوع مباحثات سوسیال دموکراسی آلمان پرداخت و علیه جنبش تجدیدنظرطلبی که توسط ادوارد برنشتاین رهبری میشد، به پا خاست و با همکاری کسانی چون کارل کائوتسکی، مانع از تسلط خط برنشتاین بر حزب شد.
[ویرایش] انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و اوج فعالیت سیاسی
در حین انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، لوگزامبورگ برای کمک به انقلابیون به ورشو رفت و همانجا زندانی شد. لوکزامبورگ در روسیه، از لنین حمایت میکرد و علیه احزاب منشویک و سوسیالیست انقلابی، از حزب بلشویک، حمایت میکرد.
کمی بعد از وقوع انقلاب 1905 در روسیه، به سال 1906، رزا، نظریهٔ «اعتصاب عمومی»را پی ریزی کرد و از به عنوان "مهمترین سلاح انقلابی پرولتاریاً نام برد. این نظریه دعواهای جدی را در حزب سوسیال دموکرات آلمان ایجاد کرد و اوت بیل و کارل کائوتسکی را به مخالفت با رزا وا داشت. در این دوره، به خاطر شوری و هیجان آرام ناپذیرش، به لوکزامبورگ لقب «رزای خونریز» اعطا شد. پس از آزاد شدن مجدد او به آلمان بازگشت و مشغول به تدریس در مدرسهٔ حزب سوسیال دموکرات آلمان در برلین، شد و یکی از آثار معروفش «انباشت سرمایه»(1913) را در همین سالها نوشت. این کتاب توصیفی است از حرکت سرمایهداری به سمت امپریالیسم.
[ویرایش] اسپارتاکیستها و حزب کمونیست آلمان
در گیر و دار وقوع جنگ جهانی اول، او به همراه یک سوسیالیست آلمانی،کارل لیبکنخت، فراکسیونی با تمایلات انقلابی در حزب سوسیال دموکرات آلمان ایجاد کردند و آن را «اسپارتاکیست» نام نهادند.
علت ایجاد این فراکسیون، اختلاف نظر «اسپارتاکیستهاًبا موضع حزب سوسیال دموکرات که از حملهٔ آلمان و الحاق سایر ممالک به وسیلهٔ آن حمایت میکرد،بود. لوگزامبورگ، این سیاست حزب سوسیال دموکرات آلمان را»سوسیال شووینیستی" میخواند. اتحادیهٔ اسپارتاکوس، خود را انترناسیونالیست نامید و علیه سیاست «ناسیونال شووینستی» حزب سوسیال دموکرات به پا خاست و به تبلیغ این ایده میپرداخت که سربازان آلمانی باید سلاحهایشان را به سمت دولت آلمان برگردانند و آن را سرنگون کنند.
به خاطر مخالفت آشکار و علنی او با جنگ، رزا،دوباره، و ایندفعه به همراه لیبکنخت، زندانی شد. لوکزامبورگ در زندان، «جزوه یونیوس» و «انقلاب روسیه» که شاید مشهورترین کتابهای او هستند را نوشت. در «جزوهٔ یونیوس» لوکزامبورگ از بنیادهای نظری اسپارتاکیستها میگوید و در «انقلاب روسیه» نگاهی اجمالی به روسیه و قدرتگیری حزب بلشویک دارد. در سال 1918، دولت آلمان، پس از پایان جنگ، لوکزامبورگ را آغاز کرد و رزا بلافاصله شروع به ادامهٔ فعالیتهای خود کرد.
[ویرایش] تیرباران
چند ماه بعد،در نوامبر 1918 بود که با مشارکت و همکاری او، در حالی که خیابانهای برلین صحنهٔ درگیریهای مسلحانه در پشتیبانی از اتحادیهٔ اسپارتاکوس(همان فراکسیون اسپارتاکیستها) بود، رزا به همراه کارل لیبکنخت، حزب کمونیست آلمان را تشکیل داد.
لوکزامبورگ، از سران شورش اسپارتاکیستها علیه دولت آلمان در ژانویهٔ 1919 بود و پس از شکست این شورش، او به همراه کارل لیبکنخت دستگیر شد و توسط نیروهای آلمانی در پانزدهم ژانویه اعدام گشت.
[ویرایش] آرا و نظرات لوکزامبورگ
[ویرایش] مخالفت با حق ملل در تعیین سرنوشت خویش
رزا با حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه و حزب سوسیالیست لهستان بر سر مسئلهٔ حق تعیین سرنوشت لهستان اختلاف داشت. او معتقد بود که حق تعیین سرنوشت ملل، جنبش بینالمللی سوسیالیستی را تضعیف میکند و تنها به بورژوازی یاری میرساند که سلطهٔ خود را بر ملل تازه استقلال یافته تحکیم کند. این اختلاف دیدگاه، سبب جدایی رزا از هر دوی احزاب فوقالذکر و تشکیل حزب سوسیال دموکرات لهستان توسط وی شد.
[ویرایش] در مورد نظریات ادوارد برنشتاین
رزا در کتاب خود «اصلاح یا انقلاب» از موضوعات اصلی مورد بحث سوسیال دموکراسی در آلمان سخن میگوید و علیه جنبشی که خواستار تجدیدنظر طلبی در مارکسیسم آغاز شده بود و به وسیلهٔ ادوارد برنشتاین رهبری میشد به پا خاست. ا او در این کتاب در باب نظریات برنشتاین میگوید:«نظریهٔ برنشتاین از ما میخواهد که تحول اجتماعی و هدف نهایی سوسیال دموکراسی را به کناری نهیم و در عوض اصلاحات اجتماعی، که ابزار مبارزهٔ طبقاتی است، را به عنوان هدف جنبش برگزینیم. برنشتاین به طور روشن و ویژهای دیدگاهاش را به این صورت فرمول بندی کردهاست: - هدف نهایی هر چه میخواهد باشد،چیزی نیست، جنبش همه چیز است-»
[ویرایش] در مورد روسیه و انقلابات آن
لوکزامبورگ، در سرزمینی به دنیا آمده بود که خود جزئی از امپراتوری عظیم روسیه به شمار میآمد. نخستین نظریات انقلابی او نیز در مورد حق تعیین سرنوشت اقلیتهای ملی روسیه بود. بعدها نیز او، همیشه در رابطه با روسیه موضع داشت. در جریان انقلاب 1905 به دفاع از لنین و حزب بلشویک پرداخت، و پس از به قدرت رسیدن نیز از بلشویکها حمایت کرد و آنها را «وفاداران همیشگی به سوسیالیسم بینالمللی» نامید. البته بعد از قدرتگیری «دیکتاتورمابانهی»(به زعم او) حزب بلشویک، رزا اختلافاتی با لنین و یارانش پیدا کرد. خلاصه، رزا همواره بسیار نزدیک به جنبش سوسیالیستی روسیه بود و در هر قدم، در مورد آن مینوشت.
[ویرایش] انقلاب 1905 روسیه
او انقلاب 1905 روسیه را آغاز جنبش عظیم پرولتاریای روسیه میدانست و در این مورد نوشت:«زیرا در این روز پرولتاریای روسیه برای نخستین بار به صورت یک طبقه بر صحنهٔ سیاسی ظاهر شد. برای نخستین بار،تنها قدرت تاریخی که صلاحیت آن را دارد که تزاریسم را به زبالهدان بیفکند و پرچم تمدن را در روسیه و هر جای دیگر برافرازد بر صحنهٔ عمل ظاهر شدهاست.» لوگزامبورگ، به طور کلی، از نظریهٔ مارکسیستی رهبری پرولتاریای روسیه در انقلاب سوسیالیستی حمایت کرد و علیه احزاب منشویک و اس آر(سوسیالیست انقلابی) به دفاع از حزب بلشویک و لنین، پرداخت.
[ویرایش] انقلاب 1917، قدرتگیری بلشویکها و دیکتاتوری پرولتاریا
مهمترین کتاب رزا در مورد روسیه، که تقریباً مشهورترین اثر او نیز هست، «انقلاب روسیه» بود. در این کتاب او علیرغم سمپاتی به بلشویکها، به قدرتگیری دیکتاتورمابانهٔ حزب بلشویک هشدار میدهد و آن را خارج از موازین دیکتاتوری پرولتاریا، مفهومی که توسط کارل مارکس ایجاد شده بود، میدانست. رزا در مورد دیکتاتوری پرولتاریا میگوید:«بله دیکتاتوری! اما این دیکتاتوری شامل نحوهٔ کاربرد دموکراسی و نه نابودسازی آن است. این دیکتاتوری شامل حملات جانانه و قاطع بر حقوق و روابط اقتصادی خوب محافظت شدهٔ جامعهٔ بورژوایی است که بدون یک تحول سوسیالیستی ناممکن است. اما این دیکتاتوری کار یک طبقهاست نه یک اقلیت پیشاهنگ که به نام طبقه عمل میکند، بدین معنا که این دیکتاتوری میباید گام به گام از طریف مشارکت فعالانهٔ تودهها به پیش رود و زیر نفوذ مستقیم آنها و تحت کنترل فعالیت عمومی باشد. چنین دیکتاتوری میبایست برخاسته از آموزش سیاسی رشد یابندهٔ تودههای مردم باشد.»
[ویرایش] جنگ داخلی و حق دادن به لنین و یارانش
هرچقدر که لوکزامبورگ به سلطهٔ حزب بلشویک بر دولت شوروی میتاخت، اما دلایل جنگ داخلی که سراسر روسیه را دربرگرفته بود میپذیرفت و در این مورد به لنین حق میداد.
او خود در این مورد مینویسد:«این مطلب توقعی فوق انسانی از لنین و رفقایش است، اگر انتظار داشته باشیم که آنها تحت چنین شرایطی عالیترین شکل دموکراسی، مثالزدنیترین دیکتاتوری پرولتاریا و یک اقتصاد سوسیالیستی مطلوب را خلق کنند. با موضع قاطعانهٔ انقلابیشان، با قدرت عمل مثال زدنیشان و با وفادازی شکست ناپذیرشان به سوسیالیسم بینالمللی،تحت این شرایط فوقالعاده سخت، آنها هرچه را که میتوانستهاند انجام دادهاند. خطر تنها هنگامی آغاز میشود که آنان امر مطلوب را به امر اخلاقی تبدیل میکنند و آنها را به صورت مدلی از تاکتیکهای سوسیالیستی به پرولتاریای بینالمللی توصیه میکنند.»
[ویرایش] مخالفت با قراردادهای صلح شوروی و آلمان
بعدها و در واپسین سالهای عمر، رزا با تلاشهای دولت تازه تأسیس شوروی برای برقراری صلح در تمام جبهها و امضای قرارداد «برست-لیتوسک» (با آلمان) به مخالفت برخاست. او این مخالفت را در کتاب «تراژدی روسی» ابراز کردهاست.
[ویرایش] یادبودها
دولت آلمان شرقی نام بعضی مکانها در برلین را به افتخار او به نامش تغییر داده بود. پس از سقوط آلمان شرقی و اتحاد دوباره دو آلمان این نام تغییر نیافتهاست.
تاریخ نویس شهیر تروتسکیست, ایزاک دویچر, در وصف او میگوید: «با قتل او آلمان هوهنزولرنی آخرین پیروزی اش را جشن گرفت و آلمان نازی اولی را.»
[ویرایش] آثار
(ناقص)
توسعهٔ صنعتی لهستان(1898)
اصلاح یا انقلاب(؟)
انباشت سرمایه(1913)
جزوهٔ یونیوس(؟)
انقلاب روسیه(؟)
تراژدی روسی(؟)
[ویرایش] لیست آثار ترجمه شده به فارسی
1- اصلاح یا انقلاب؟ - رزا لوکزامبورگ – ترجمه:اسدالله کشاورزی- نشر آزادمهر – چاپ اول 1381 – شمارگان:2200 – 126 صفحه- شابک: 5-5-93644-964
[ویرایش] جستارهای وابسته
- حزب سوسیال دموکرات لهستان
- حزب کمونیست آلمان
- کارل لیبکنخت