مترجم (فیلم)
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
مترجم (The Interpreter) فیلمی به کارگردانی سیدنی پولاک، محصول سال ۲۰۰۵ است.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] شناسنامه
- کارگردان: سیدنی پولاک
- تهیه کننده:
- سیدنی پولاک
- ج. مک براون
- آنتونی مینگلا
- نویسندگان:
- چارلز راندولف
- اسکات فرانک
- استیون زیلیان
- فیلمبرداری: داریوش خنجی
- تدوین: ویلیام استین کمپ
- طراح صحنه: جان هوتمن
- موسیقی: جیمز نیوتن هاوارد
- عرضه کننده: استودیو یونیورسال (Universal Studios)
- تاریخ عرضه: آوریل ۲۰۰۵
- زمان: ۱۲۸ دقیقه
- زبان: انگلیسی
- هزینه: ۸۰ میلیون دلار (تخمینی)
[ویرایش] بازیگران
-
- شان پن (توبین کلر)
- نیکول کیدمن (سیلویا بروم)
- کاترین کینر
- جسپر کریستنسن
[ویرایش] داستان
سیلویا بروم که متولد آفریقاست به عنوان مترجم شفاهی در سازمان ملل متحدد خدمت میکند روزی او به طور تصادفی و ناخواسته مکالمهای را میشنود که در آن یک رهبر آفریقایی که قرار است در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند تهدید به قتل میشود این مکالمه به زبانی ادا میشود که عده بسیار محدودی از جمله سیلویا به آن اشراف دارند شنیدن این مکالمه باعث میشود تا زندگی سیلویا به طور جدی به مخاطره بیفتد تروریست ها متوجه میشوند که سیلویا از نقشه آنها با خبر شده است و در نتیجه در صدد از بین بردن او بر می آیند سیلویا مایوسانه به دنبال راهی برای خنثی کردن نقشه آنها و نیز نجات خود می گردد البته یافتن فردی که ادعای او را مبنی بر جریان تهدید به قتل باور کند دشوار است. یک مامور امنیتی فدرال به نام توبین کلر مامور حفاظت از جان سیلویا میشود و اعتماد چندانی به گفتههای سیلویا ندارد و معتقد است او همه حقیقت ماجرا را نمیگوید.او به سیلویا ظنین میشود و حتی حدس میزند که سیلویا هم جزو تیم تروریست هاست. توبین که گذشتهای رنج آلود دارد و تقریباً یک فرد شکست خورده است به همراه سیلویا مبارزهای را آغاز میکند که ممکن است به قیمت جان او و سیلویا تمام شود سیلویا و توبین در دو جایگاه متفاوت قرار دارند و از دو منظر متفاوت به زندگی نگاه میکنند. یکی مترجم سازمان ملل و به قدرت و اصالت واژهها اعتقاد دارد و دیگری یک مامور مخفی امنیتی است که ارزش چندانی برای گفتههای دیگران قائل نیست و در عوض سعی میکند با تفسیر رفتارهای اشخاص پی به افکار آنها ببرد آنها باید پیش از آنکه خیلی دیر شود یک بحران بین المللی را مهار کنند.آنها ضمن تعقیب و گریزهایشان به شناخت جدیدی از هم می رسند و حس میکنند که واقعا به یکدیگر نیاز دارند.