پانترکیسم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اندیشه پان ترکیسم یعنی یکی کردن همه سرزمینهایی که ساکنان آن به یکی از زبانهایی که ریشه آنها به زبانهای آلتایی میرسد نخستین بار از سوی یک خاورشناس صهیونیست مجارستانی بنام آرمینیوس وامبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری رایزن سلطان عثمانی شده بود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار میکرد. ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتائی زبانها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به مستعمرات انگلیس در هندوستان.
بعدها یهودیها و صهیونیستهای دیگری کار وامبری را ادامه دادند از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون که در کتاب خود Introduction al'Histoire de l'Asie, Turcs, et Mongols, de به شکلدهی و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت.
پس از او به نویسنده یهودی انگلیسی برمیخوریم بنام آرتور ل. دیوید که در کتاب خود کوشید تا به ترکزبانها حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد.
این ایده در اوایل سده بیستم از طریق ترکهای جوان در امپراتوری عثمانی شکل گرفت.
پانتركيسم مشابه احساسات ساير گروههاي ملي است، به استثناي اينكه در پي كسب نوعي آرايش سياسي است تا به جاي يك گروه ملي خاص تمامي مردم ترك تبار را در برگيرد. بنابراين، ناسيوناليسم تركي يك جنبش فراملي است كه در صدد تشكيل واحدي سياسي مبتني بر روابط فرهنگي مردم تركتبار است. هر چند از محبوبيت اين جنبش به تدريس كاسته شده و در طي تاريخ معاصر به حركت خود ادامه داده، اما بهطور كلي بيشترين حمايت از اين جنبش، در خلال و پس از فروپاشي امپراتوريهايي كه در محدودة مردم تركتبار بودند، و به طور محسوستر در جريان افول امپراتوری عثمانی و روسیه به عمل آمده است.
يكي از اولين نويسندگاني كه از احتمال تشكيل جنبش ملي ترك خبر داد، شرقشناس آرمینیوس وامبری بود كه در دهة 1860 نوشتن در خصوص اين موضوع را آغاز كرد. با وجود اين مشهورترين مدافع ناسيوناليسم تركي اسماعیل بای گاسپرینسكي (1851 ـ 1914) [قازپیرعلی] اهل كريمه بود كه خواستار وحدت تركهاي روسيه شد و نشرية ترجمان را تإسيس كرد كه در ان از زبان ساده شدة «تركی عثمانی» استفاده ميشد. گاسپرينسكي پيشبيني كرد كه با ابداع زباني كه بهراحتي هم براي «قايقران بُسفري» و هم براي يك «ساربان كاشغري» قابل درك باشد، در نهايت «اتحاد تركی» و «اتحاد اسلام» شكل خواهد گرفت. گاسپرينسكي از تأثير بالقوة رسانههاي چاپي بر مردم بشدت آگاه بود و با جديت به افزايش شمارگان روزنامة خود با هدف برقراري وحدت بيشتر ميان گروههاي متفاوت تركان از طريق ايجاد زباني مشترك اقدام كرد.
با پايان سدة نوزدهم، ترويج زبان مشترك تركي گاسپرينسكي (زبان واحد يا زبان مشترك) توسط جنبش اصلاحطلب «جديدها» مورد حمايت قرار گرفت. معهذا، اين حمايت يكپارچه نبود و ابراز مخالفت از سوي برخي از گروههاي قومي خاص نظير قزاقها كه ترجيح ميدادند زبان قزاقي متمايزي به وجود آورند مشهود بود. اين شكاف در جنبش در طي «كنگرة سراسري مسلمان»، در سال 1917، در دوران حكومت دولت موقت در روسيه انعكاس يافت، اين كنگره از بهرهگيري زبان مشترك تركي گاسپرينسكي بهعنوان وسيلهاي آموزشي در مدارس طبقات بالاي اجتماع حمايت كرد. با وجود اين، در مدارس ابتدايي و دبيرستانها زبان ملي منطقه زبان اصلي بود؛ جايگاه زبان مشترك تركي به موضوعي الزامي و ثانويه تنزل يافت. در جريان اغتشاشات سياسي سال 1917، تحقق «جنبش ملی متحد ترك» با شكست مواجه شد: در عوض اكثر فعاليتهاي سياسي بر هر يك از گروههاي ملي منفرد يا بر موجوديتهاي سياسي ازلي نظير بخارا و خيوه متمركز شد.
در جريان فروپاشي اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، آرمانهاي ناسيوناليسم تركي برجستگي سياسي مجدد فروپاشي فدراسیون روسیه اميد تازهاي براي پانتركيسم به وجود آورد. با وجود اينكه در محدودة آسياي مركزي جنبشهاي سياسي خاصي نظير حزب قزاق «آلاش» و حزب ازبك «بیرلیك» در صدد ايجاد وحدت بيشتر تركها بودند، چنين اظهاراتي از سوي ديگر گروههاي ملي منطقه، نظير تركمن و قرقیز با بدبيني تلقي شد، زيرا آنها بيمناك بودند كه اين مسأله تبديل به وسيلهاي براي غلبة گروههاي ملي بزرگتر شود. با وجود اين، فدراسيون ازهم گسيخته احتمالاً به درد خورتر خواهد بود و بسياري از حكومتهاي منطقه وقتي در سال 1993 توافق كردند الفباي لاتين جايگزين الفباي سيرليك شود گامي به سوي اين هدف برداشتند. در حالي كه تركیه پنج حرف به الفباي خود اضافه كرد كه بيانگر صداها در زبانهاي آسياي مركزي است.
[ویرایش] منبع
برگرفته از: دايرةالمعارف ناسيوناليسم زير نظر: الكساندر ماتيل.ترجمة كتابخانة تخصصي وزارت امور خارجه