گاو
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
گاو | ||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
![]() گاو هولستین
|
||||||||||||
طبقهبندی علمی | ||||||||||||
|
گاو پستانداری است سمدار، نشخوارکننده و تهیشاخ از راسته زوجسمان، از خانواده گاوسانان (Bovidae).
فهرست مندرجات |
[ویرایش] ساختار بدنی
پستانداری علفخوار است و معدهاش مانند دیگر نشخوارکنندگان چهار قسمتی و شامل سیرابی، نگاری، هزارلا و شیردان میباشد.0http://www.irib.ir/Amouzesh/nokat/page_sh.asp?key=4&ov=47&ot=13]
در آرواره فوقانی گاو دندانهای ثنایایی و نیش وجود ندارند و فقط دندانهای آسیا وجود دارند و برعکس دندانهای ثنایایی ونیش درفک تحتانی موجودند. دندانهای نیش گاوها همانند ثنایا شده و بطور کلی بشکل یک ردیف منظم هشت تایی در جلو فک قراردارد.
درهردست وپای گاو یک زوج سم وجود دارد.
[ویرایش] نژادها
نژادهای گاو بسیارند. نژادهای معروف گاوهای ایرانی عبارتاند از:
- نژادهای جنگلی یاساحلی که مخصوص نواحی گیلان ومازندران وگرگان است، نژاد کوهستان که گاوهای سراب واردبیل ودیگر نواحی آذربایجان از آن نژادند.
- نژادهای گاوهای اروپایی عبارتاند از: نژاد انگوس، نژاد دورهام، نژاد فراند، نژاد گارن، نژاد گاسکون، نژاد لیموزن، نژاد هرفورد، و نژادهای هلندی ودانمارکی و نیوزلندی و غیره.
[ویرایش] استفادهها
جانوری بسیار مفید است واز شیر وگوشت و پوست و نیروی بدنی آن استفاده میشود.از گاو نر جهت تخم کشی، شخم وباربری وآب کشی از چاه (چاه چرخ گاوی) وآسیاب وکوبیدن گچ و ساروج وخرمن استفاده میکنند. اما گاو ماده را بیشتر جهت استفاده از شیر نگهداری مینمایند.
[ویرایش] گاو در فرهنگهای مختلف
(گاو در فرهنگ مازندرانی) گاو در فرهنگ و زبان مازندرانی ریشه عمیقی دارد، تا بدانگونه که بیش از ۷۰ اسم از مشتقات نامهای گاو در زبان مازندرانی شناخته گردیده و شاید از این تعداد نیز بیشتر باشد، برخی از این نامها همانند ((ورزا)) وارد زبان پارسی شدهاند و زبان پارسی آن را به امانت گرفته است، ورزا به معنی گاو نر می باشد. همچنین نام جونیکا که هم اکنون نام یکی از کارخانجات پر آوازه در زمینه تولید فرآوردههای لبنی و گوشتی در ایران است و در مازندران جای دارد از زبان مازندرانی گرفته شده است. همچنین در مازندران، به جای به کار بردن وضعیتهای گاو از نام آن در زبان مازندرانی بهره می جویند، برای نمونه: گوساله دو روزه، یک هفته، یک ماهه، گوسالهای که شیر می خورد، گوسالهای که شیر مادرش نمیآید، گاو بالغ، گاو آبستن، در مراحل آخر آبستنی، در واپسین روزهای آبستن، گوسالهای که به سختی به دنیا آمد، گوساله بی جان نزدیک به مرگ، گاو پیر و بسیاری از موارد دیگر همگی در زبان مازندرانی نام ویژه خود را دارا هستند. اگرچه اکنون نیز تعداد زرتشتیان مازندران اندک نیست ولی مردم مازندران تا دو قرن پس از ورود اسلام به ایران، به آیین زرتشت بودند و در آیین زرتشت آمده است که گاوی صاحب خویش را نفرین می فرستد و می گوید ای که به زن و فرزندان خویش بسیار بیش از من توجه می داری، باشد که خداوند زن و فرزندانت را از تو بگیرد. پادشاهان مازندران در درازای تاریخ مازندران در شهرهای مختلف مازندران گاوداریهای مختلفی داشتند و بسیاری از مردم (رعیت) را به کار در آنجا مشغول می ساختند و بدینگونه خود را ولی نعمت مردم می ساختند تا مردم در هنگام جنگها به پشتیبانی پادشاه بشتابند و اگر دودمانی جز مردم مازندرانی بر سر کار می آمد (همانند تاتارها، غزنویان و ...) پس از دورهای از سالها باری دیگر دودمان پیشین که از اهالی مازندران بود به فرمانروایی برمی گشت. (همانند دودمان مرعشی)، همچنین اگر دشمنی می خواست تا بر آنها پیروز گردد می بایست در ابتدا برنامه گرفتن گاوداریها را می پروراند و طرح می ریخت.
[ویرایش] گاو در فرهنگ هند
در آیین هندوان گاو از احترام ویژهای برخوردار است .و گاو را یکی از خدایان خود میدانند
[ویرایش] گاو در فرهنگ اروپا
در ادبیات اروپا بسته به نوع نژاد و اقوام مردم، گاو به نمادهای گوناگونی شناخته گردیده شده است، در اسپانیا و در جشنها و عید ها، مراسم گاوبازی برپا است، در آلمان هنروران بسیاری در درازای تاریخ همیشه از گاو در دیدگاههای نگارههای خویش بهره می جستند، در فرانسه آنقدر مهم است که در بسیاری از مکانها مجسمه گاو را جای داده اند.