وفس
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
وفس نام منطقه و نیز روستائی در استان مرکزی ایران است.
نام این منطقه را به صورت های گوناگون تلفظ کردهاند: وفس Vafs، وبس Vabs، وَوس Waus، وُوس Waūs.
منطقه وفس تا سال ۱۳۸۲ به بخش وسیعی از شمال استان اطلاق میشد که دربرگیرنده ۷۱ روستا با جمعیتی در حدود ۷۷۰۰۰ نفر بود، اما در آخرین تقسیمات «منطقه وفس» فقط به یک روستا که همان «روستای وفس» میباشد محدود گردید و آن منطقه با نام شهرستان کمیجان در تقسیمات جغرافیایی و کشوری مشخص گردید («کمیجان» تا قبل از آن به عنوان یک مرکز بخش شناخته میشد).
جمعیت فعلی این روستا، طبق آخرین سرشماری در حدود ۲۰۰۰ نفر میباشد که در فصول بهار، تابستان و پاییز، این جمعیت به دو تا چند برابر این رقم نیز میرسد و خصوصاً در ماه محرم جمعیت بسیار زیادی در روستا جمع میشود. وسعت این منطقه در حدود ۲3۰ کیلومتر مربع میباشد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] موقعیت جغرافیایی
روستای وفس از شمال به ساوه، از جنوب به کمیجان، از غرب به همدان و از طرف شرق به تفرش محدود است. مساحت تقریبی آن ۲3۰ کیلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دریا ۲۱۰۰ متر است. وفس در حصاری از کوههای نسبتاً بلند واقع شده است و از سمت جنوب، مشرق و مغرب در محاصرهٔ کوهستان قرار دارد و تنها از سمت شمال به درختستانها و باغهای میوه منتهی میشود.
فاصله وفس تا شهر کمیجان ۱۸ کیلومتر و تا اراک مرکز استان ۱۲۰ کیلومتر میباشد و این روستا در فاصله مساوی از همدان، ساوه و اراک واقع شده است.
روستای وفس از لحاظ ارتباطی در یک موقعیت بن بست واقع شده است؛ تنها راه ارتباطی مهم آن، جادهای آسفالته به طول ۱۸ کیلومتر است که وفس را به کمیجان و از آنجا به سایر نقاط متصل میکند.
[ویرایش] ناهمواری
کوههای وفس بین کوههای همدان و تفرش قرار دارد و از سمت شمال شرقی به کوههای ساوه متصل میگردد، این کوهها در جنوب به صورت دیواری قرار گرفتهاند و رشتهای از شرق به غرب کشیده شده به طوری که عبور از آن فقط از طریق «گردنه حاجی رضوان» امکانپذیر است. بلندترین قلهٔ این رشته کوه، «قله قلنجه» با ۲۷45 متر ارتفاع میباشد. از دامنه شمالی چند رشته دیگر منشعب میشود و از جهت جنوب به شمال کشیده میشود. از ارتفاعات دیگر آن میتوان به کوههای «هَرسهول»، «دی نساء»، «قلعه کهنه»، «گااُولَ»، «ماندر»، «گانِوَ»، «حاجی رضوان»، «دبرین»، «آبی رنگ»، «کلّه موشمای»، «کلّه اَیَنبار» و«کوه خیبر» اشاره کرد.
[ویرایش] کشتار وفس
در این واقعه که در حدود ۳۰۰ سال قبل رخ داد؛ در حدود ۵۰۰۰ نفر از مردم مسلمان و شیعه وفس به دست «عساکر سنی آل عثمان» و «سپاهیان یغماگر افغان» کشته میشوند و همچنین در حدود ۶۰۰۰ نفر از جمعیت منطقه اسیر میشوند و به شهرهای همدان، اصفهان، کرمانشاه و حتی تا بغداد هم برده میشوند.
[ویرایش] گویش وفسی
یکی از قدیمیترین و فقیرترین گویشها از جهت تعداد سخنگویان به آن، گویش وفسی میباشد. این گویش در منتهی الیه حدود مرزی استان مرکزی با استان همدان، در شمال شهرستان اراک استفاده میشود؛ در روستای وفس و سه روستای همجوار، یعنی چهرقان در غرب و فرک و گورچان در شرق. این مناطق تقریبا در یک خط فرضی واقعند که احتمالا حدود ۲۵۰۰۰ نفر از مهاجرین و ساکنین این روستاها به این لهجه سخن میگویند؛ البته در گویش این روستاها به طور جزئی تفاوتهایی مشاهده میشود ولی اصل و مبنای آنها یکی است. این روستاها که جمعیت ساکن فعلی آنها حدود ده هزار نفر است، به مثابه نگینی نشسته بر حلقه انگشتری هستند که حلقه آن ترک زبانان در استان مرکزی و همدان است.
لهجه وفسی که به «وُوسی» موسوم است بنا به آنچه پژوهشگران گفتهاند، لهجهای از تاتی است. ابراهیم دهگان در کتاب فقه اللغه در ضمن معرفی وفس و واقعه کشتار جمعی آن، گویش وفس را ‹‹ یکی از لهجههای قدیم پارسی باستان و شاخهای از تاتی ›› مینامند.[دهگان، ابراهیم، فقه اللغه، ص ۲۳۵] دکتر معین در جلد چهارم فرهنگ خود تحت عنوان ‹‹ وفسی ››(Vafsi) منسوب به وفس، لهجه اهالی وفس نام میبرند.[معین، محمد، فرهنگ] آقای افتخار زاده در کتاب گزیدهای بر دیوان همافر عراقی وفسی از قول نامبرده مینویسد: «نامبرده زبان خویش را تاتی خوانده است.» [افتخارزاده، نادر، گزیده دیوان همافر عراقی، مقدمه] و همچنین در مجله «ایران کوده» م. مغدم که درباره گویش دلیجان، آشتیان و وفس بحث کرده، لهجه وفس را تاتی خوانده است.
در فهلویات باباطاهر همدانی کلمات مشابه زیادی با گویش وفسی وجود دارد که به نمونههایی اشاره میشود:
- «دیرم» (دارم) : تن محنت کشی دیرم خدایا، دل حسرت کشی دیرم خدایا
- «ته» (تو) : بی ته یارب به بستان گل مرویا
- «وینم» (ببینم) : گرم دسترس نبی آیم ته وینم
- «بَسُم» (بشوم، بروم) : بسم آنان بوینم که ته وینند
- «بوره» (بیا) : دمی بوره بوین حالم ته دلبر
- «سوته» (سوخته) : بوره سوته دلان با ما بنالیم
- «واتنی» (گفتنی) : به کس درد دل مو واتنی نه
خطری که این گویش را تهدید میکند، مهاجرت ساکنان این روستاها به شهر و تغییر زبان نسل نو که در شهرها زاده و بزرگ میشوند است.
[ویرایش] تأسیسات زیربنایی و سازمانهای اجتماعی
امکانات و سازمانهای این روستا:
- آب لوله کشی از طریق حفر چاه(از سال ۱۳۵۵)
- برق از طریق ژنراتور برق (از سال ۱۳۴۷)
- جاده آسفالته از کمیجان به وفس (در سال ۱۳۷۸)
- پست (از سال ۱۳۴۶)
- مخابرات (تلگراف در قبل از انقلاب و تلفن در سال ۱۳۶۱)
- مرکز بهداشتی و درمانی (از سال ۱۳۴۳)
- خانه بهداشت(از سال ۱۳۶۹)
- مدرسه (اولین مدرسه به شیوه نوین در سال ۱۳۱۳)
- کتابخانه (ابتدا در سال ۱۳۵۸ و شروع مجدد در سال ۱۳۷۳)
- قرض الحسنه (در سال ۱۳۶۱)
- شعبه نفت
- نانوایی (اولین نانوایی سنگکی در سال ۱۳۴۸)
- آسیاب
- نجاری
- آهنگری
- مسجد
- گاراژ مخصوص حمل و نقل مسافران
- شرکت تعاونی روستایی (از سال ۱۳۳۹)
- پاسگاه ژاندارمری (در سال ۱۳۲۵- هم اکنون بدون پاسگاه است)
- شورای اسلامی
- دسترسی به همه شبکههای صدا و سیما از طریق نصب گیرنده در روستا.
[ویرایش] صنایع دستی
- تختکشی (گیوهکشی)
تختکشی فن ساختن تخت گیوه است. این حرفه از قدیمیترین صنایع دستی وفس میباشد که از تاریخ پیدایش آن اطلاع دقیقی در دست نیست و منحصرا" در استان مرکزی، در وفس و سنجان که فاصله زیادی از آن دارد رونق داشته است. این نوع تخت از پارچههای نخی و لباسهای مندرس کرباسی تهیه میشد که امروزه بیشتر از شلوارهای کهنه جین استفاده میکنند به این ترتیب که پود آن از این پارچهها و به شکل نوارهایی نازک تهیه میشود و تار آن از پوست گاو میباشد و همچنین پنجه و پاشنه تخت را نیز از پوست گاو تهیه میکنند و بعد از اتصال تار و پود به هم، دور آن را حاشیه زده و اضافات آن را میبرند و تخت درست میکنند که به آن «تخت کهنهای» یا «تخت ملکی» میگویند.
این حرفه مخصوص مردان بوده و افرادی که تخت کشی، شغل اصلی آنها میباشد بیشتر در فصل تابستان و زمستان به اینکار مبادرت میورزند و بقیه افرادی که به کشاورزی یا کار دیگر مشغول میباشند در اوقات فراغت به تخت کشی میپردازند.
- رویه چینی (گیوه چینی)
این هنر مخصوص زنان روستا میباشد و آنان با استفاده از نخ تابیده در ضخامتهای مختلف، که اصطلاحا آن را یک لایه یا چند لایه گویند، و سوزن مخصوص به گیوه چینی میپردازند. گیوه یا مستقیما بر روی «تخت ملکی» بافته میشود و یا ابتدا روی تختهٔ مخصوص بافته میشود و بعد از اتمام کار آن را جدا کرده و به روی تخت اصلی میدوزند.
- قالی بافی
- جاجیم بافی
- سبد بافی
- تهیه نمد
[ویرایش] مشاهیر وفس
تقریبا یک سوم جمعیت ساکن روستا را در ادوار تاریخ سادات تشکیل میدادهاند. دو محله از محلههای روستا منحصرا سادات نشین هستند. بعضی از این سادات را دارای کشف و کرامات میدانستهاند. از جمله نقل میکنند که طایفهای از آنها، آب را به جای نفت در چراغ میریختند و چراغ میسوخت که از فرزندان آنان هنوز هم در وفس ساکن هستند.
محله خیبر که اکثریت ساکنین آن را سادات تشکیل میدهند از قدیم بزرگان و عالمان زیادی تربیت کرده است. روزگاری «خانی بر» «بَست» بوده، یعنی اینکه اگر کسی از دست ظالمی یا مامور دولتی به آنجا پناهنده میشد کسی حق تعرض به او را نداشت. در دوران قاجار از زمان ناصرالدین شاه، جوانان سادات از خدمت نظام معاف بودند. علما و بزرگان، زعامت مذهبی مردم را عهده دار بوده، مسند قضاوت دایر کرده به حل دعاوی میپرداختند.
از مردان علمی و ادبی وفس میتوان به شخصیتهای بزرگی چون «آیت الله شیخ عبدالنبی وفسی عراقی»، «سید عبدالحمید (اولین شهید مشروطیت)»، «همافر عراقی»، «میرزا رفیعا»، «ابوالقاسم خاکی» و دیگر بزرگان اشاره کرد.
[ویرایش] منابع
- فصلنامه راه دانش (شماره ۵)؛ گویش وفسی، مثلها و متل ها؛ غلام رضا ملایی.
مرکز | اراک |
شهرستانها |
آشتیان | اراک | تفرش | خمین | دلیجان | زرندیه | ساوه | شازند | کمیجان | محلات |
شهرها |
اراک | آستانه | آشتیان | تفرش | توره | خمین | خنداب | داودآباد | دلیجان | رازقان | زاویه | ساوه | سنجان | شازند | غرقآباد | فرمهین | قورچیباشی | کرهرود | کمیجان | مأمونیه | محلات | میلاجرد | نراق | نوبران | نیمور | هندودر | |
اماکن دیدنی |
آتشکده خورهه | آرامگاه پرفسور حسابی | بازار اراک | گلستانهای محلات | تپه تاریخی آوه | خانه خمینی | روستای هزاوه | سد پازنده خرداد | سراب عمارت | غار چالنخجیر | غار آزادخان | قلعه مستوفیالممالک | کاروانسرای دودهک | مجموعه تاریخی نراق | مدرسه سپهدار | مسجد ششناوه | یخچال مهدیآباد |