گئورگ لوکاچ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
گئورگ لوکاچ (زاده ۱۸۸۵- درگذشته ۱۹۷۱) فیلسوف، نویسنده، منتقد ادبی، و تئوریسین و مبارز کمونیست مجار و کمیسر فرهنگ و آموزش در حکومت سوسیالیستی کوتاهمدت مجارستان در ۱۹۱۹ بود.
لوکاچ، از سران «شورش مجار» در سال ۱۹۵۶ بود که طی آن مردم علیه حکومت استالینیستی به پا خواستند.
از لوکاچ آثاری در زمینهٔ تئوری مارکسیستی زیباییشناسی که با کنترل سیاسی هنرمندان مخالف بود، دفاع از انسانیت و تشریح مفهوم «از خود بیگانگی» برجای مانده است و در غرب کلا او را مارکسیستی با گرایشان انساندوستانه میشناسند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] زندگی
گئورگ لوکاچ شاید تنها فیلسوف مارکسیست بزرگی باشد که پیش از پیوستن به مارکسیسم حیات فکری قابل توجهی داشته است. وی بعدها دیدگاههای جوانی خود را «ضدیت با سرمایهداری رومانتیک» خواند که در واقع ردّی بر جامعه موجود بود که بر پایه نوستالژی برای گذشتهای است که به اعتقاد او تجزیه و فردگرایی کمتری نسبت به اکنون داشته است.
او در آوریل ۱۸۸۵ در بوداپست در خانواده یک بانکدار خودساخته موفق یهودی متولد شد و تحصیلات عالیهٔ خود را در دانشگاه بوداپست دنبال کرد. در این زمان با وجود سلطه تجاری یهودیان در خارج از کشور، تجارت مجارستان هنوز تحت تسلط اشراف بود و این مسئلهای است که شاید بتواند «نفی احساساتی و شدید نظم موجود در مجارستان» توسط لوکاچ را توضیح دهد، چنانچه این امر در طرفداری شدید وی از شعر انقلابی «اندرا آدر» مشاهده میشود.
اصلیترین تأثیر فلسفی لوکاچ مربوط به حوزه آلمان است. او در حلقه فکری هایدلبرگ که ماکس وبر در طول سالیان ۱۹۰۶ تا ۱۹۲۸ به دور خود گرد آورده بود شرکت داشت. برجستهترین اثر لوکاچ پیش از پیوستن او به مارکسیسم، «نظریه رمان» (۱۹۱۶) است که تحت تأثیر نظریات اعضای آن حلقه نظیر جورج زیمل صورت گرفته است. آنها نگرش انتقادی سنگینی نسبت به مدرنیتهای که عقلانی و بیروح دیده میشد شکل داده بودند، به همراه تأکیدی نئوکانتی بر تمایز شدید بین واقعیات و ارزشها، بهطوریکه ارزشهای صحیح از دستیابی به تحقق عملی ناتوان انگاشته میشدند.
تصمیم لوکاچ برای پیوستن به حزب کمونیست جدید در دسامبر ۱۹۱۸ و مشارکت او در تلاش بیثمر برای بهدستگیری قدرت در اوایل سال ۱۹۱۹ منجر به بروز این ایده در او شد که بالاخره این تناقض «تراژیک» حل خواهد شد، یعنی انقلاب سوسیالیستی میتواند منجر به تشکیل جامعهای شود که از ویژگیهای ناسازگار سرمایهداری مدرن رنج نخواهد بود.
وی پس از شکست ۱۹۱۹ تبعید شد و در بقیه زندگیاش چهرهای اصلی در جنبش کمونیستی جهان بود. در واقع او تا زمان کسب شغل دانشگاهی پس از بازگشتش به مجارستان در ۱۹۴۵، مأمور حزبی بود. بحث و جدل در زندگی از او کمونیستی سرسخت ساخته بود. در ابتدا او به عنوان یک «کمونیست چپ» در جناح انترناسیونال کمونیست خواهان حمله بی امان انقلابی علیه کاپیتالیسم بود. «تاریخ و آگاهی طبقاتی» -کار برجسته لوکاج در این مورد- که حاوی امیدهایی مسیحایی و ملهم از پایبندی شدید او به کمونیسم است، کتابی است که بطور جدلی ساخته و پرداخته شد. اگرچه «تاریخ و آگاهی طبقاتی» اثر عظیمی بر حیات فکری آلمان در دوره جمهوری وایمار داشت (تا حدی که ستایشگر لوکاچ، لوسین گلدمن مدعی شد بخشی از «وجود و زمان» (۱۹۲۷) هایدگر پاسخی بدان کتاب بوده است)، لوکاچ سریعاً شروع به فاصله گرفتن از کتابش نمود، در حالیکه مصر بود دلایل او برای چنین کاری صرفاً فلسفی بودهاند. البته او به دیدگاههایی که برای اولّین بار در اواسط دهه ۱۹۲۰ تنظیم نموده بود وفادار ماند. ایدههایی که در تقابلی سخت با نوشتههای جوانیاش بودند و شامل تأکیدی بر ویژگیهای مثبت تمدن بورژوازی و نیز پیوستگی میان آنها و خصوصیات جامعه سوسیالیستی بود، هرچند چنین کاری در آن زمان از نظر سیاسی عملی خطرناک بود.
در ۱۹۵۶، او به «شورش مجار» علیه حکومت استالینیستی پیوست و پس از شکست این شورش، گرچه او دیگر جایی در حزب کمونیست نداشت، اما مجاز به ادامهٔ زندگی در بازنشستگی و ادامهٔ کارهای ادبی و تئوریک سیاسی خود شد. برخی از مفسران معتقدند که در آخرین سالهای پیش از مرگش در ۴ ژوئن ۱۹۷۱، لوکاچ تحت تأثیر شورشهای دانشجویی در غرب و در واکنش به هجوم ۱۹۶۸ به چکسلواکی، در حال رجوع به مارکسیم انقلابیتر جوانیاش بود.
[ویرایش] منابع
- Collinicos،Alex،george lukacs،from routledge encyclopedia of philosophy
- lukacs،george،Geschichte und klassenbewusstsein،Berlin،malik-verlag،۱۹۲۳؛ trans. R.Livingston، History and class consciousness،merlin،London،۱۹۷۱ from routledge encyclopedia of philosophy
[ویرایش] آثار
- جان و اشکال آن (۱۹۱۱)
- نظریهٔ رمان (۱۹۱۶)
- تاریخ و آگاهی طبقاتی (۱۹۲۳)(در سال ۱۹۷۱ به انگلیسی برگردانده شد)
- تاملی در وحدت اندیشهٔ لنین (۱۹۲۴)
- در دفاع از «تاریخ و آگاهی طبقاتی»، دنبالهروی دیالکتیک (۱۹۲۵ یا ۱۹۲۶)
- مطالعاتی در رئالیسم اروپایی (۱۹۴۸)(در ۱۹۵۰ به انگلیسی برگردانده شد)
- ویرانی هدف (۱۹۵۵)
[ویرایش] لیست آثار منتشر شده به فارسی
- در دفاع از «تاریخ و آگاهی طبقاتی»، دنبالهروی دیالکتیک، گئورگ لوکاچ، ترجمهٔ حسن مرتضوی، نشر آگاه، چاپ اول:بهار ۱۳۸۳، شمارگان:۱۱۰ نسخه، شابک: ۹۶۴-۳۲۹-۰۷۶-X
- تاملی در وحدت اندیشهٔ لنین،گئورگ لوکاچ، ترجمه: حسن شمسآوری، علیرضا امیرقاسمی، نشر و پژوهش دادار،چاپ اول:پاییز ۱۳۸۱ تهران، شمارگان:۲۰۰۰ نسخه، شابک: ۱-۵۸-۷۲۹۴-۹۶۴