شیخ احمد مدنی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
شیخ احمد مدنی نام کامل وی: (مولانا شیخ احمد بن شیخ حسن مدنی) . مادرش خانم عفیفهای از مصر بودهاست. شیخ احمد مدنی همان کسی هستند که درتاریخ نادرشاه افشار نامش ذکر شدهاست، ایشان باتهام پناه دادن به محمدخان بلوچ توسط قشون نادرشاه بازداشت میشود. اهالی روستای مرباغ (مرباخ) از شیخ احمد مدنی درخواست نمودند که در روستا بماند وبه امور مردم برسد، ایشان نیز درخواست اهالی پذیرفتند وتا سال ۱۱۴۵ هجری قمری در روستا مرباخ ماندند، اما در نیمه اول همان سال از بندر نخیلوه و مرباغ شیبکوه بأتفاق خانواده اش به قریه کمشک فرامرزان در ناحیه جهانگیریه نقل مکان کردند وبعد از مدتی از کمشک به گچویه منتقل شدند. (گچویه یکی از روستاهای آباد وبزرگ فرامرزان است). شیخ احمد مدنی همیشه تحت تعلیمات دینی ومذهبی حضرت شیخ عبدالقادر بستكى عباسی بوده وتا شیخ درحیات بوده اورا ترک نکرده ودر بستر بیماری بربالین وی حاضر بودهاست وپس از مرگ وی شیح احمد در مسجد گچویه معتکف ودر آرامگاه شیخ عبدالقادر مشغول قرائت قرآن بوده و مدتی نیز در مدرسه کوچک شیخ عبدالقادر مشغول تدریس بودهاست ودر آنجا زاویهای میسازد وبه پیروی از طریقت شیخ عبدالقادر بستکی مردم را ارشاد وهدایت مینمود، مریدان زیادی از اهالی جهانگیریه وبلوکات خنج و هرم و کاریان دور او جمع میشوند، بطوریکه در اردوکشی بفرماندهی سردار طهماسب قلی خان جلایر فرمانده قشون نادر شاه در تعقیب سردار محمد خان بلوچ شیخ احمد مدنی در کمشک باتهام پناه دادن به سردار محمد خان بلوچ دستگیر میکنند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] شیخ احمد مدنی وسردار محمد خان بلوچ
بعد از انتقال شیخ احمد مدنی به روستای کمشک وگذراندن چندین سال در روستای مذکور، درزمان حکم نادرشاه افشار بتهمت پناه دادن به سردار محمدخان بلوچ از جانب حکومت مرکزی بازدشت شدند. سردار محمد خان بلوچ که به حسب ونسب معروف خود و از قبیله بزرگ بلوچستان واز بهترین سرداران نامی وارشد صاحب منصبان شاه طهماسب شاه صفوی وفرمانده کل کهکیلویه بود هنگامیکه نادر شاه از عثمان پاشا فرمانده لشکر عثمانی شکست یافت ومشغول تجدید قوای نبرد دیگری با عثمانی بود، سردار محمد خان بلوچ بطرفداری سلطنت شاه طهماسب (مخلوع) برخواسته جمعی از ایلات بختیاری ، قشقائی ، ومتفرقه دیگر مرکب از سی هزار نفر جمع آوری نموده وبقصد تصرف اصفهان حرکت نموده، سردار جلایر معروف خبر شورش محمد خان بلوچ را به نادر شاه گزارش میدهد، نادرشاه ستون مجهزی به مقابله وی فرستاد وخودش هم متعاقباً بطرف اصفهان حرکت کرد، لشکر نادرشاه که بنزدیکی اصفهان رسید محمد خان بلوچ بایک حمله برق آسا آنهارا در هم شکست، ناگاه سپاه سوار نظام نادرشاه از گرد راه رسید، و محمد خان بلوچ که منتظر چنین خطر مهمی نبود بحملات شدید پرداخت وباکمال رشادت وشجاعت لشکر نادرشاه را از هم متلاشی وبسی کشت وکشتار نمود وچیزی نمانده بوده که پیروز شود که ناگه نادرشاه باعده سوار مخصوص خود بسرعت وارد جنگ شده وفرمان حمله را داده ولشکر محمد خان بلوچ را شکست داده و منهزم گردیده. پس از شکست خوردن از قوای نادرشاه، سردار محمد خان بلوچ باعده هزار سوار بطرف لارستان گریخت که شاید بتواند به کمک شیخ محمد سعيد بستكى حاکم لار وبرادرش شیخ محمد بستکی حاکم جهانگیریه و بندر عباس و شیخ احمد مدنی پیشوای جماعت تجدید قوا نماید ودوباره به جنگ نادرشاه برگردد. اما نادرشاه، طهماسب قلی خان سردار جلایر را با سی هزار سوار بتعقیب محمد خان بلوچ روانه کرد ودستور داد که در هرمحلی باشد محمد خان بلوچ را قلع وقمع ویا دستگیر نماید. شیخ محمد سعید حاکم لار که بخوبی از موفقیت وپیروزی آینده نادرشاه اطمینان داشت ومی دانست که جنگ با نادرشاه وبرگشت شاه طهماسب صفوی از محالات است درخواست سردار محمد خان بلوچ را رد کرد وفقط ایشان را راهنمائی نمود که به نزد شیخ احمد مدنی که در کمشک فرامرزان معتکف بود پناه ببرد. سردار محمد خان بلوچ ناچار از طریق بیخهٔ فال باعده کمی به کمشک رفته پس از چند روز توقف به نزد شیخ احمد مدنی میرود وچون شنید که قشون نادرشاه بتعقیب وی بنزدیکی کمشک رسیدهاند بلا درنگ بطرف شیبکوه متواری وبه جزیره کیش (قیس) پناه برد. سردار جلایر بسرعت محمد خان بلوچ را تعقیب کرد واز طرف خنج بیخفال به فرامرزان و کمشک آمده باحمله به قلعه دولاب و قلعه کلات سرخ غربی کمشک جنگی روی داده که در نتیجه قلاع مذکور باخاک یکسان نموده، جمعی از اهالی ومریدان شیخ احمد مدنی کشته ویا اسیر نموده.
[ویرایش] دستگیری شیخ احمد وخرابی کمشک وفرامرزان
طهماسب قلی خان سردار جلایر که میدانست محمد خان بلوچ در کمشک است، با یک حمله شدید وبرق آسا تمام مناطق کمشک وفرامرزان ویران نموده وبسیاری از مردم بی گناه به خاک وخون کشیده وبسیار از قری ویران نموده، ولی چون اثری از محمد خان بلوچ نیافت، شیخ احمد مدنی درحالی که در زاویه خود نشسته ومشغول عبادت واعتکاف بود به جرم اینکه محمد خان بلوچ را پناه داده و یا باعث فراری او شده دستگیر نموده وباغل وزنجیر دست بسته به همراه هزار سوار از بلوک هرم وکاریان به شیراز فرستاد. گویا در موقع عبور از حوالی هرم که درآن حدود بود غالباً از مریدان شیخ احمد مدنی بودند بتحریک مادر شیخ عبدالرحیم انصاری که زنی فاضله وعابده ومورد اعتقاد مردم ونفوذ زیادی داشت اهالی آن دهات عموماً از زن ومرد از آبادی خارج شده بااسلحه سرد وگرم اطراف سواران را گرفته زد وخوردی نمودند شاید بتوانند شیخ احمد مدنی را از دست آنها نجات دهند، اما شیخ احمد مدنی به مادر انصاری وریش سفیدان هرم سفارش داد که مقاومت در مقابل لشکر سواره نادر بی نتیجه وزحمت جنگ که خطرات جانی وتلفات وخسارت مردم بیچاره در بردارد برخود روا ندارند، با این ترتیب اهالی هرم عقب نشینی کرده وشیخ احمد مدنی نیز به شیراز برده وزندانی گردید.
[ویرایش] اعدام شیخ احمد مدنی در شیراز
پس از مدنی که شیخ احمد مدنی در زندان شیراز ماند، سرانجام به فرمان نادرشاه، میرزا تقی خان مستوفی والی فارس شیخ احمد مدنی را از زندان بیرون آورده وامر اعدام ایشان را صادر نمود. بدستور والی فارس شیخ احمد مدنی درآب جوشیده کشتند. میگویند در چنین حالی شیخ به تلاوت کلام الله مجید وطلب استغفار وبخشش وراز ونیاز باخدای تعالی پرداخته واین از کرامات عالیه شیخ بود که خاطره حسین بن منصور حلاج را تجدید مینمود. با این وضع مولانا حضرت شیخ احمد مدنی بدست طهماسب قلی خان سردار جلایر دستگیر وبدستور والی فارس در سال ۱۱۴۷ هجری قمری در شیراز اعدام میشود.
[ویرایش] منبع
- محمدیان کوخردی، محمد، مشایخ مدنی، چاپ دوم، دبی: سال انتشار ۲۰۰۲ میلادی.