شیخ حسن مدنی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
شیخ حسن مدنی که در اصل اهل مدینه و عرب هستند، ایشان از نسل امام علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، ورضی الله عنه میباشند. نام کامل وی:( شیخ حسن بن سید محمد بن سید عبدالحمید الشناوی بن سید محمد بن سید حسن بن سید ابراهیم بن سید سلیمان بن سید محمود المُعادلی بن سید احمد المَحروسی بن سید صفی الدین بن سید یحی بن سید عبداللطیف بن سید موسی القاسم بن امام موسی کاظم بن امام جعفر الصادق بن امام محمد باقر بن امام علی زین العابدین بن امام حسین الشهید بن امام علی المرتضی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان ). ایشان در سده دوازدهم هجری قمری بهطرف بر فارس شیبکوه هرمزگان ایران مهاجرت کردهاند. کُنیت وی «ابوالنور» واز سادات حسینی واز جانب مادر به حضرت غوث الربانی شیخ عبدالقادر جیلانی قدس الله سره العزیز نسبت دارد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] مهاجرت به ایران
ابوالنور بدرالدین شیخ حسن مدنی از اجله علماء شریعت واهل طریقت وصاحب کشف وکرامات وبا اعتکاف در مسجد النبی در مدینه منوره به عبادت وریاضت مشغول بودند. بنا به درخواستی که شیخ عبدالقادر بستکی العباسی از شیخ الزاهد المعروف بالصلاح والایمان والتقوی العلامه شیخ حسن مدنی کرده بودند، ایشان با فرزندانش وخویشانش وجمعی از مریدانش رهسپار جنوب ایران شدند. ایشان از طریق بغداد ــ بصره بسوی خلیج فارس روانه شدند، درابتدا در منطقهٔ رأسالخیمه که در آن وقت «جلفار» نام داشت مستقر شدند، بعد از دوسال اقامت در جلفار باکشتی بادی بهطرف بر فارس (هرمزگان) روانه شدند. ابتداء در قر یه ملو که در سابق «ام اللؤلؤ» نام داشت متسقر شدند.((مُلُو یکی از روستاهای حومه بندر لنگهاست)). این واقعه در سال ۱۰۸۷ هجری قمری در ایام حکم صفوی بر ایران رخ دادهاست. چنانکه در کتب خطی مینویسند اجداد شیخ حسن مدنی در بغداد ساکن وشیخ حسن مدنی در بغداد تحصیل علم کرده وطریقت شیخ ابوالنجیب السهروردی را گرفته، بعداً باجدش وپدرش به مدینه آمدهاند ومدتی هم در آنجا ادامه تحصیل نموده وطریقت نقشبندی را اخذ کرده، و چنانکه قبلاً گفته شد در مسافرتی که شیخ عبدالقادر بستکی بنی عباسی به مدینه منوره نموده اورا ملاقات ودعوت کرده به ایران بیاید. ودر سالهای ۱۰۸۷ یا ۱۰۸۸ هجری قمری باخانواده وعدهای از مریدان وپیروان خود از مدینه به جنوب کشور مهاجرت کردهاند، وجمع بزرگی از عرب که بنام (عَرَب البُدُور) و (آل بُو سلطان) معروف بودند همراه ایشان بودند، از مدینه حرکت کرده و از طریق بغداد ـ بصره ـ عربستان سعودی ـ عمان ـ بسوی سواحل خلیج فارس روانه شدند. شیخ عبدالقادر عباسی در مسجد ملو از ایشان استقبال می کنند، بعد از دوسال اقامت ایشان از ملو به بندر کنگ تغییر مکان میدهند ومدتی در بندر لنگه اقامت داشتهاست. که پس از آن به بندر نخیلو نقل مکان میکنند. روستای ملو در ۱۸ کیلومتری غرب شهر بندر لنگه و بین روستای بستانه و روستای شناس قرار دارد. بعد از مدتی اقامت در قریه ملو به قریه کنگ منتقل می شوند. شیخ حسن مدنی در سال ۱۰۹۷ هجری قمری به قریه نخیلوه که در ۶ کیلومتری قریه مقام واقع شدهاست منتقل شدند.
[ویرایش] زنده بگور وکرامات شیخ حسن مدنی
در کتاب اخلاق مدنی مینویسند که بعضی از ملاهای کنگ ازروی حسادت و سستی عقیده همیشه مزاحم شیخ میشدند و بی حرمتی به ایشان میکردند، با خودشان میگفتند که این عرب زاده آمده که بساط از زیر پای بکشد، چون شیخ حسن مدنی شخصی بود بسیار با وقار و خدا پرست و آواز دلنشینی داشت مخصوصاً هنگام قرائت قرآن مجید، مردم بیشتر به حلقه درس ایشان میرفتند، و چنانکه بطور رایگان به مردم درس می داد مردم بیشتر به ایشان متعلق شده بودن، ملاهای کنگ از این وضع خوششان نیامده و در پی اذیت وآزار شیخ حسن مدنی بودند وهر روز زبان اعتراض گشوده تا آنکه روزی عدهای مردی را که جداً منافق ومخالف شیخ حسن مدنی بود، بنام شخصی مرده (زنده) یا «زنده مرده» در کفن پیچیده روی جنازه بردوش گرفته در مسجدی که شیخ مشغول نماز و ذکر ودعاء بود می برند، و جلو شیخ برزمین میگذارند تا شیخ نماز بروی بخواند و بعداً تعنه به شیخ بزنند که شما نماز میت بروی آدم زنده خواندید، حضرت شیخ مسخره بازیهای آنانرا درک کرده ولی به روی آنان را نیاورده و نادیده میگیرد. حضرت شیخ از ایشان میپرسد آیا برزنده نماز بخوانم یامُرده؟. آن منافقان جواب میدهند برمرده. البته کسی برآدم زنده نماز میت نمیخواند واین مرده است که نماز براو فرض است. شیخ دوباره پرسید که برزنده نماز بخوانم یا مرده؟. منافقان دوباره جواب دادند بر مرده. سپس شیخ میفرماید که انشاءالله مردهاست. شیخ بلند میشود وباجماعت برزنده کفن پیچیده نماز میت می خواند، بعد از انتهای نماز منافقان بر شیخ خندیدند، و بر مردی که خودش بحال بیهوشی زده بود ونفس در سینه خود گرفته و در کفن خوابیده بود صدا زدند که بلند شود، اما هر چند اورا صدا میزنند خبری نمیشود وحرکت نمیکند، اورا از کفن بیرون میآورند و میبینند که مردهاست. وعاقبت زنده خودرا مرده یافتند وخنده تمسخر آمیز آنان به گریه وماتم تبدیل شد. به حضرت شیخ متوصل میشوند که کاری برای زنده مرده ما بکن، شیخ میفرماید من عیسی ابن مریم نیستم که مرده را بحکم خدا زنده گردانم. تقصیر از خود شما است وآنگاه این آیه را تلاوت میکند:(وَمَکَرُوا وَمَکَرُالله وَاللهُ خَیَرُالمَاکِرین).. میگوید من گناهی ندارم چندین مرتبه پرسیدم که مردهاست یا زنده، اصرار کردید که مردهاست. اکنون قضا کار خود کرده است دیگر هیچ علاجی وتدبیری در تقدیر نیست مگر اینکه اورا بخاک سپاریدو برای او از خدا طلب رحمت ومغفرت بکنید وبعداً توبه بکنید که این گونه اعمال تکرار نکنید. پس از این حادثه محل کنگ قدیم که هنوز آثار مخروبه وآب انبار (برکه دریا دولت) باقی است بنام زنده بگور معروف گردید و در ۶ کیلومتری شرقی شهر بندر لنکه قرار دارد. بعدا در دوکیلومتری شرقی آن ده مخروبه خانه وعمارت ساختند واهالی متفرقه دیگر در آنجا سکونت کرده وبنام کنگ جدید نامید شد. شیخ حسن مدنی گویا در اوائل سال ۱۰۹۷ هجری قمری از بندر کنگ لنگه خودش و خانواده اش و برادرش شیخ شعیب به بندر نخیلو میروند. اما برادرش شیخ شعیب طریقه زهد اختیار کرد ومتفرغ شد به عبادت پروردگار و ازدواج نکرد ومنقطع شد از دنیا و زینتها، هنگامیکه شیخ حسن مدنی در قریه (نخیلو) مستقر شد برادرش شیخ شعیب به جزیرهای که در نزدیکی سواحل نخیلو بود میروند این جزیره (جزیره لوند) نام داشت، میگویند نام (لوند) برتقالیها روی جزیره گذاشته بودند، شیخ شعیب در جزیره مذکور مستقر شد وبه عبادت خداوند متفرغ شد تا اینکه در آنجا فوت نمود، بعد از فوت شیخ شعیب اهالی جزیره نام جزیره از لوند به جزیره شیخ شعیب تغییر دادند، آرامگاه شیخ شعیب در این جزیره واقع میباشد. اما حالا این جزیره «جزیره لاوان نام دارد».
[ویرایش] فوت مولانا شیخ حسن مدنی
پس از اینکه شیخ حسن مدنی بنادر لنگه وکنگ را ترک نمود،قریب هشت سال در بندر نخیلو به تعلیمات و ارشاد دینی وعلوم عربیه در مدرسهای که در آنجا ساخته بود پرداخت مردم را ارشاد وهدایت نموده وطریقه میداد. تلامیذ ومریدان فوج فوج به درگاه او رو آورده ودست نیاز بسویش دراز کرده واز دریای علم ومعرفت وکرامات ایشان مستفیض وبهره مند گردیده ومقضی المرام به محل خود مراجعت نموده، تا اینکه در سال ۱۱۰۵ هجری قمری در بستر بیماری افتاده وغروب روز دوشنبه ۱۷ شهر رجب سال ۱۱۰۵ هجری قمری روح پر فتوحش از قالب جان پرواز کرده وبعالم باقی شتافت.
آرامگاه شیخ حسن مدنی در بندر نخیلو واقع شدهاست وزیارتگاه مردم جنوب است.
[ویرایش] فرزندان شیخ حسن مدنی
شیخ حسن مدنی سه فرزند داشت، دو پسر بنامهای شیخ مصطفی مدنی و شیخ احمد مدنی و یک دختر بنام شیخه موزه. فرزندان ونوههای آنها به تدریج در تمامی مناطق جنوب هرمزگان و بستک منتشر شدند. اولین کسی از مشایخ مدنی که وارد روستای لاور شیخ در بخش کوخرد شهرستان بستک شدهاست، شیخ محمد بن شیخ راشد مدنی فرزند شیخ مصطفی بن شیخ حسن مدنی بودند.
[ویرایش] منبع
- محمدیان کوخردی، محمد، مشایخ مدنی، چاپ دوم، دبی: سال انتشار ۲۰۰۲ میلادی.