مالاریا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
مالاریا مهمترین بیماری انگلی و یکی از مسایل مهم بهداشتی تعدادی از کشورها بخصوص کشورهای گرمسیری دنیا است.
این بیماری به صورت عفونت حاد در بیشتر موارد وخیم و گاهی طولانی و با ویژگیهای تب متناوب و لرز همراه با حملههای رودهای، کمخونی و بزرگی طحال و گاه با ویژگیهای ساده یا کشنده دیگر خودنمایی میکند. اهمیت این بیماری به خاطر شیوع زیاد و مرگومیر قابل توجه است.
کلمه مالاریا یک کلمه ایتالیایی و به معنای هوای بد (Mal-Aria) است و منظور از آن تعریف بیماری با ویژگیهای تب متناوب است که ایتالیاییها در گذشته وجود آن را ناشی از هوای بد و مناطق باتلاقی میدانستند.
بیماری مالاریا با نامهای دیگری چون پالودیسم، تب و لرز، تب نوبه و تب متناوب نامیده میشود.
انگل مالاریا توسط پشهای به نام آنوفل به انسان منتقل میشود که شامل چندین گونه میباشد که در ادامه شرح داده میشود.
[ویرایش] تاریخچه
[ویرایش] تاریخچه باستان
علائم بیماری مالاریا در نوشتههای چین باستان توضیح داده شده است. ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد چند علامت مشخص مالاریا که بعداً به نام بیماری مالاریا نام گرفت در نایچینگ (انگلیسی:Nei ching) (قانون پزشکی) توضیح داده شد. قانون نایچینگ توسط امپراطور هاونگتای (انگلیسی: Huang Ti) ویرایش شد. بیماری مالاریا در یونان تا قرن چهارم قبل از میلاد به خوبی شناخته میشد. بقراط علایم اولیه این بیماری را شرح داد. در سوزروتا (انگلیسی:Susruta)(مقاله پزشکی نوشته شده به زبان سانسکریت) علایم تب مالاریا نوشته شده بود و به نیش زدن حشره معینی در ایجاد تب اشاره شده بود. تعدادی از نویسندگان رومی باتلاق را در ایجاد بیماری دخیل میدانستند. در کشور چین در سده دوم پیش از میلاد به گیاه گندواش (Qinghao) در یک مقاله پزشکی اشاره شده بود. همچنین در آرامگاه ماواندویی (انگلیسی: Mawandui چینی: 馬王堆) واقع در شهر چانگشا کشور چین ۵۲ دارو برای درمان مالاریا پیدا شد. در سال ۳۴۰ پس از میلاد برای نخستین بار خواص ضد تب گیاه گندواش توسط جیهانگ (انگلیسی:Ge Hong ، چینی:葛洪)از خاندان ین شرقی (انگلیسی:Yin)توضیح داده شد. در سال ۱۹۷۱ ماده موثره گیاه کینگو توسط دانشمندان چینی جداسازی شد که به نام آرتمیزینین(انگلیسی: artemisinin) نامیده شد. امروزه این ماده یک داروی قوی و موثر برای در مان مالاریا به خصوص در ترکیب با داروهای دیگر ضد مالاریا محسوب میشود.
[ویرایش] کینین (انگلیسی: Quinine) (اوایل قرن هفدهم)
در آمریکای جنوبی، یسوعیون (مبلغان مذهبی فرقه انجمن عیسی) خاصیت دارویی پوسته درختی را از قبایل بومی هند یادگرفتند. به واسطه همین پوسته درخت زن اشرافی (کنتس) چینکون کشور اسپانیا از تب نجات یافت. بعدها این پوسته درخت به نام پوست درخت پرویی و درخت آن نیز به نام سینکونا (انگلیسی:Cinchona) نامیده شد. مادهای که در پوسته این درخت وجود دارد به نام کینین معروف است. کینین یکی از داروهای موثر ضد مالاریا میباشد.
[ویرایش] کشف انگل مالاریا (۱۸۸۰)
چارلز لوییس آلفونس لاوران(انگلیسی: Charles Louis Alphonse Laveran) جراح فرانسوی ارتش بود که در شهر کنستانتین واقع در شمال شرقی کشور الجزیره سکونت داشت. او برای اولین بار وجود انگل مالاریا را در خون افراد مبتلا به مالاریا توضیح داد. به خاطر این کشف او در سال ۱۹۰۷ جایزه نوبل را دریافت کرد.
[ویرایش] فرقگذاری بین گونههای مالاریا (۱۸۸۶)
کامیلو گلژی (انگلیسی:Camillo golgi)فیزیولوژیست اعصاب که اهل ایتالیا بود توضیح داد که بیماری مالاریا حداقل دارای دو شکل متفاوت است، یکی با دوره تب سهروزه (تب بعد از ۲ روز) و دیگری دوره چهار روزه (تب بعد از ۳ روز) وجود دارد. همچنین او مشاهده کرد که هرکدام از اشکال بیماری شکلهای متفاوتی از مروزوییت را تولید میکنند که تب در اثر بلوغ و رهاشدن آنها در خون اتفاق میافتد. او در سال ۱۹۰۶ جایزه نوبل فیزیولوژی اعصاب را به خاطر این کشف دریافت کرد.
[ویرایش] نامگذاری انگلهای مالاریا (۱۸۹۷-۱۸۹۰)
دو نفر از محققین ایتالیایی به نامهای جیووانی باتیستا گراسی (انگلیسی: Giovanni Batista Grassi) و ریموند فیلتی (انگلیسی: Raimondo Filetti) برای اولین بار نامهای پلاسمودیوم ویواکس و پلاسمودیوم مالاریه را برای دو انگلى که در سال 1890 باعث بیماری افراد میشدند معرفی کردند. لاوران معتقد بود که فقط یک نوع انگل مالاریا به نام اوسیلاریا مالاریه (انگلیسی: Oscillaria malariae) وجود دارد. یک آمریکایی به نام ویلیام اچ ولش (انگلیسی: William H. Welch) این موضوع را دوباره بررسی کرد و در سال ۱۸۹۷ انگل مالاریای سهیک بدخیم را به نام پلاسمودیوم فالسیپاروم نامگذاری کرد. در مقابل این نامگذاری استدلالهای زیادی وجود داشت. اگرچه کاربرد این نام در ادبیات آنقدر گسترش پیدا کرده بود که تغییر نام این انگل به نامی که لاوران انتخاب کرده بود، یک گمان ممکن بود. در سال ۱۹۲۲ جان ویلیام واتسون استفان (انگلیسی: John William Watson Stephens ) چهارمین انگل مالاریای انسان را به نام پلاسمودیوم اوال معرفی کرد.
[ویرایش] کشف انتقال انگل مالاریا توسط پشه (۱۸۹۸-۱۸۹۷)
در آگوست سال ۱۸۹۷ رونالد راس (انگلیسی: Ronald Ross) کارمند برتانیایی خدمات پزشکی کشور هند توضیح داد که انگل مالاریا از افراد بیمار توسط پشهها به افراد سالم انتقال مییابد. در تحقیقات بعدی برروی مالاریای پرندگان، راس نشان داد که پشهها میتوانند انگل مالاریا را از پرندهای به پرنده دیگر انتقال دهند که این کار مستلزم وجود چرخه جنسی (اسپوروگونی) در پشه بود. او به خاطر این کشف درسال ۱۹۰۲ جایزه نوبل را دریافت کرد.
[ویرایش] کشف اتقال انگل مالاریای انسانی (پلاسمودیوم ۱۸۹۹-۱۸۹۸)
رهبری یک گروه از محققین ایتالیایی را که آمیکو بیگنامی (انگلیسی: Amico Bignami)و جیوساپی باستیانلی(انگلیسی: Giuseppe Bastianelli) نیز در آن حضور داشتند را جیووانی باتیستا گراسی (انگلیسی: Giovanni Batista Grassi) به عهده داشت. این گروه پشهآنوفل به نام آنوفل کلاویگر(انگلیسی: Anopheles claviger) را جمعآوری کردند و این پشههای آنوفل از خون بیماران تغذیه کردند. سپس چرخه کامل جنسی (اسپوروگونی) پلاسمودیوم فالسیپاروم، پلاسمودیوم ویواکس، پلاسمودیوم مالاریه شرح داده شد.
در سال ۱۸۹۹ پشههای آنوفل که با تغذیه از خون بیماران آلوده شده بودند به لندن فرستاده شدند تا از ۲ داوطلب این کار تغذیه کنند. این ۲ داوطلب در اثر تغذیه این پشهها به مالاریای سهیک مبتلا شدند.
[ویرایش] کانال پاناما (۱۹۱۰-۱۹۰۵)
ساختمان کانال پاناما بعد از کنترل تب زرد و مالاریا ساخته شد. این ۲ بیماری عامل مرگومیر کارگرانی بود که در این منطقه کار میکردند. در سال ۱۹۰۶ در این منطقه بیش از ۲۶۰۰۰ کارگر کار میکردند که از این تعداد بیش از ۲۱۰۰۰ نفر در بیمارستان بستری شدند. تا سال ۱۹۱۲ در این منطقه بیش از ۵۰۰۰۰ نفر مشغول کار بودند و تعداد کارگرانی که در اثر بیماری مالاریا در بیمارستان بستری شدند به حدود ۵۶۰۰ نفر کاهش یافت. به خاطر کوششها و رهبری ویلیام کراوفورد گورگاس (انگلیسی: William Crawford Gorgas)، ژوزف آگوستین لپرینس (انگلیسی: Joseph Augustin LePrince) و ساموئل تیلور دارلینگ (انگلیسی: Samuel Taylor Darling) بیماری تب زرد حذف و مالاریا به طور چشمگیری کاهش یافت که این کنترل از طریق تکمیل کردن برنامه کنترل پشه و مالاریا صورت گرفت.
[ویرایش] خدمات بهداشت عمومی آمریکا(USPHS) و مالاریا (۱۹۴۲-۱۹۱۴)
زمان اشغال نظامی کوبا توسط آمریکا و ساختمان کانال پاناما به قرن بیستم برمیگردد. افسران آمریکایی قدمهای بلندی در جهت کنترل مالاریا برداشتند. در سال ۱۹۱۴ هانری راس کارتر (انگلیسی:HenryRose Carter) و ردولف اچ وان ازدورف (انگلیسی: Rudolph H. von Ezdorf) از خدمات بهداشت عمومی آمریکا در خواست پول کردند که این پول از طریق کنگره آمریکا در اختیار آنان قرار گرفت. خدمات بهداشت عمومی آمریکا فعالیتهایی را برای کنترل مالاریا در ارتش آمریکا به کار گرفت.
[ویرایش] اجازه دره تنسی آمریکا (TVA)- یکپارچگی کنترل مالاریا با فعالیتهای اقتصادی (۱۹۳۳)
رییس جمهور وقت آمریکا، فرانکلین دی روزولت (انگلیسی: Franklin D. Roosevelt) لایحه قانونی را امضا کرد که به موجب آن در ۱۸ می ۱۹۳۳ موافقتنامه دره تنسی به تصویب رسید. این قانون به دولت فدرال اجازه داد تا سازمان متمرکزی را برای کنترل و استفاده از پتانسیل رودخانه تنسی در جهت تولید برق از بخار و اصلاح زمین و آبراه برای رشد این منطقه تشکیل دهد. برنامه سازمانیافته و موثر کنترل مالاریا از زمان تصویب (TVA)پایهگذاری شد. بیماری مالاریا تا قبل از تصویب این قانون ۳۰ درصد از مردم منطقه را مبتلا میکرد. خدمات بهداشت عمومی آمریکا نقش حیاتی را در تحقیقات و کنترل مالاریا ایفا کرد و تا سال ۱۹۴۷ بیماری به طور اساسی حذف شد. همچنین مکانهای تولید مثل پشههای آنوفل از طریق کنترل سطح آب رودخانه و کاربرد حشرهکشها کاهش یافت.
[ویرایش] کلروکین(Chloroquine (Resochin) (۱۹۴۶-۱۹۳۴)
کلروکین توسط یک آلمانی به نام هانس آندرساگ (انگلیسی: Hans Andersag) در سال ۱۹۳۴ در شهر ابرفلد (انگلیسی: Eberfeld) آلمان کشف کرد. او این ترکیب را به نام رزوکین نامگذاری کرد. به علت خطاهایی که در مدت جنگ جهانی به وجود آورده بود، در سال ۱۹۴۶ توسط دانشمندان انگلیسی و آمریکایی کلروکین به عنوان یک داروی موثر ضد مالاریایی معرفی شد.
[ویرایش] ددت (Dichloro-diphenyl-trichloroethane)(۱۹۳۹)
یک دانشجوی رشته شیمی آلمانی به نام اتمر زیدلر (انگلیسی: Othmer Zeidler) ددت جهت پایاننامه دکترا خود را درسال ۱۸۴۷ تولید کرد. خاصیت حشرهکشی ددت تا سال ۱۹۳۹ کشف نشده بود، تا اینکه فردی به نام پاول مولر (انگلیسی: Paul Müller) در سوییس خاصیت حشرهکشی آن را کشف کرد. ارتشهای مختلفی در جریان جنگ جهانی دوم (WWII) برای مبارزه با تیفوس که توسط شپش منتقل میشود، مجهز شدند. ددت در پایان جنگ جهانی دوم زمانی که خاصیت موثر آن در برابر پشههای ناقل انگل مالاریا توسط دانشمندان برتانیایی، ایتالیایی و آمریکایی مشخص شد، مورد استفاده قرار گرفت. مولر در سال ۱۹۴۸ برنده جایزه نوبل شد.
[ویرایش] کنترل مالاریا در مناطق جنگی (MCWA)(۱۹۴۵-۱۹۴۲)
کنترل مالاریا در مناطق جنگی برای کنترل مالاریا در سراسر پایگاههای آموزش نظامی در مناطق آمریکای جنوبی و سرزمینهای آن که مالاریا هنوز مشکلساز بود، ایجاد شد. بسیاری از این پایگاهها در مناطقی بودند که پشههای آنوفل به فراوانی یافت می شدند. هدف MCWA جلوگیری از شیوع دوباره مالاریا در مناطق شهری بود. MCWA همچنین دولت و کارمندان گروه بهداشت محلی را درزمینه روشها و سیاستهای کنترل مالاریا آموزش داد.
[ویرایش] مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای واگیر(CDC) و مالاریا (از سال ۱۹۴۶ تا کنون)
فعالیتهای CDC برای مبارزه با مالاریا از ۱ جولای ۱۹۴۶ آغاز شد. ابتدا CDC با نام مرکز کنترل بیماریهای واگیر شناخته می شد. بنابراین اکثر کارهایی که توسط CDC انجام میشد برحذف و کنترل مالاریا در آمریکا متمرکز بود. با کاهش موفقیتآمیز مالاریا در آمریکا CDC تلاشهای خود را از حذف مالاریا به پیشگیری، مراقبت و پشتیبانی فنی برروی حیوانات اهلی و بیماریهای بینالمللی تغییر داد. البته هنوز مالاریا مورد توجه CDC میباشد.
[ویرایش] حذف مالاریا در آمریکا (۱۹۵۱-۱۹۴۷)
برنامه حذف مالاریا یک شرکت تعاونی بود که توسط دولت و آژانسهای ۱۳ ایالت جنوب شرقی و CDC اداره میشد. پیشنهاد تاسیس این شرکت توسط لوییس لاوال ویلیامز (انگلیسی: Louis Laval Williams) مطرح شد. این شرکت فعالیت خود را در ۱ جولای ۱۹۴۷ آغاز کرد. تا پایان ۱۹۴۹ بیش از ۴۶۵۰۰۰۰ اسپری حشرهکش تولید شد. در سال ۱۹۴۷ ۱۵۰۰۰ بیمار مبتلا به مالاریا گزارش شد. تا سال ۱۹۵۰ فقط ۲۰۰۰ بیمار مبتلا به مالاریا گزارش شد. تا سال ۱۹۵۱ مالاریا در آمریکا حذف شد.
[ویرایش] تلاشهایی برای حذف مالاریا در دنیا- موفقیت و شکست (۱۹۷۸-۱۹۵۵)
با موفقیت ددت، تولید داروهایی با سمیت کمتر، تولید داروهای ضد مالاریایی موثرترو وجود پول موجب شد تا سازمان بهداشت جهانی (WHO)در سال ۱۹۵۵ تاسیس انجمن بهداشت جهانی را با هدف حذف مالاریا در دنیا، پیشنهاد کرد. تلاشهای حذف مالاریا با تمرکز و استفاده از باقیمانده حشرهکشها برای سمپاشی خانهها و همچنین درمان با داروهای ضدمالاریایی و مراقبت انجام شد. این تلاشها در ۴ مرحله انجام شد:
•آمادهسازی
•حمله
•تثبیت
•نگهداری
این موفقیتها شامل حذف مالاریا در مناطقی که دارای آبوهوای گرم بودند بود. بعضی از کشورها مانند هند و سریلانکا کاهش چشمگیری در موارد ابتلا به مالاریا داشتند. بعضی دیگر از کشورها مانند اندونزی، افغانستان، هایتی و نیکاراگوئه پیشرفت ناچیزی در کاهش مالاریا داشتند. اکثر بخشهای پایین صحرای آفریقا به طور کامل از حذف مالاریا محروم ماندند. اهمیت مقاومت به دارو، گسترش حشرههای مقاوم به حشرهکشها،جابجایی گسترده جمعیت، مشکل جلب حمایت برای دریافت وجوه از کشورهایی که کمک اقتصادی میکنند، کمبود مشارکت اجتماع همه اینها تلاشها برای حذف مالاریا را طولانی میکنند. سرانجام به علت مشکلات بالا کامل کردن عملیات حذف مالاریا به کنترل تغییر یافت.
[ویرایش] عامل اتیولوژی
عامل بیماری یک تکیاخته از جنس پلاسمودیوم است. تا کنون بیش از 100 موردپلاسمودیوم شناخته شده که فقط ۴ گونه پلاسمودیوم در انسان ایجاد بیماری میکنند: •پلاسمودیوم فالسیپاروم (انگلیسی:Plasmodium falciparum)که عامل تب سهیک بدخیم است. •پلاسمودیوم ویواکس (انگلیسی:P.vivax)که عامل تب سهیک یا مالاریای ویواکس است. •پلاسمودیوم مالاریه (انگلیسی:P.malariae)که عامل تب چهاریک است. •پلاسمودیوم اوال (انگلیسی:P.oval)که عامل تب سهیک یا مالاریای اوال است. مالاریای اوال تا کنون در ایران دیده نشده است.
اگرچه این 4 گونه بیماری مهمی را ایجاد میکنند اما بیماری ایجاد شده توسط پلاسمودیوم فالسیپاروم شدیدتر است و حتی گاهی منجر به مرگ میشود.
[ویرایش] چرخه زندگی انگل (انگلیسی:Life Cycle)
سیر تکاملی انگل در دو میزبان انجام میشود. در مورد مالاریای انسان میزبان اصلی انگل پشه آنوفل ماده است و دوره جنسی (انگلیسی:Sporogony)در این میزبان طی میشود و دوره غیرجنسی (انگلیسی:Schizogony)در بدن انسان طی میشود. علاوه بر این سلولهای جنسی (انگلیسی:Gametocyte)در انسان به وجود میآید که اصطلاحاً دوره گامتوگونی (انگلیسی:Gametogony)میگویند. هنگامی که پشه آنوفل ماده آلوده به انگل مالاریا از انسان خونخواری میکند اسپوروزوییتهای موجود در غدد بزاقی پشه آنوفل به انسان منتقل میشود. اسپوروزوییتها به سلولهای کبد وارد شده و پس از رشد وتکثیر به شیزونت (انگلیسی:Schizont)تبدیل میشود. شیزونتها پس از بالغ شدن مروزوییتها را آزاد و وارد جریان خون میکنند و سپس وارد گلبولهای قرمز میشود و در آنجا پس از مرحله تشکیل حلقه به تروفوزوییت تبدیل میشود. تروفوزوییت پس از بلوغ گلبولهای قرمز را پاره کرده دستهای از این تروفوزوییتها به جریان خون محیطی رفته و تبدیل به سلولهای جنسی نر (انگلیسی:Microgametocyte) و سلولهای جنسی ماده (انگلیسی:Macrogametocyte) تبدیل میشود و دسته دیگر وارد گلبولهای قرمز سالم میشود و در آنجا پس از تکثیر و رشد دوباره به شیزونت تبدیل میشود و این شیزونتها مروزوییتها را آزاد میکنند و این مروزوییتها وارد گلبولهای قرمز سالم میشود و چرخه دوباره تکرار می شود. چنانچه پشه آنوفل ماده سالم از خون بیمار تغذیه کند سلولهای جنسی وارد بدن پشه میشود و چرخه جنسی انگل آغاز می شود. در معده پشه سلولهای جنسی نر و ماده باهم لقاح پیدا میکنند و تبدیل به سلول تخم (زیگوت)میشود سپس سلول تخم دراز و متحرک میشود که در این حالت به آنها اووکینت (انگلیسی:Ookinet)میگویند. اووکینتها در دیواره معده پشه رشد کرده به اووسیست (انگلیسی:Oocyst)تبدیل می شود. اووسیستها رشد کرده و بعد از پاره شدن اسپروزوییتها آزاد می شوند و این اسپوروزوییتها وارد غدد بزاقی پشه می شوند و چنانچه این پشه فرد سالمی را نیش بزند این اسپوروزوییتها وارد بدن فرد شده و چرخه دوباره تکرار می شود.
- لازم به ذکر است چرخه جنسی در پشه در حدود ۱۰ تا ۲۰ روز طول میکشد و پشه حدود ۱ تا ۲ ماه آلوده میماند.چنانچه پشه زودتر ۷ تا ۱۰ روز شخصی را نیش بزند شخص به مالاریا مبتلا نمی شود.
- در مدت دوره کمون شخص آلوده هیچگونه علامتی ندارد و اسپوروزوییتها حداقل ۸ روز و حداکثر چند ماه بعد از سلولهای کبدی خارج می شوند.
- علت بروز لرز در بیماران مبتلا به مالاریا پاره شدن گلبولهای قرمز است که اولین علامت در حمله بیماری است سپس بروز تب و ورود انگل به داخل خون و تعریق که در مرحله آخر و همزمان با ورود انگل به داخل گلبول قرمز اتفاق میافتد.
- چنانچه خون شخص مبتلا به مالاریا به بدن شخص سالمی تزریق شود فرد سالم مبتلا به مالاریا می شود چون دستهای از سلولهای جنسی میتوانند مستقیماً به اسپوروزوییت تبدیل شوند.
- مالاریا میتواند از مادر بیمار به جنین منتقل شود.
- در ابتلا به مالاریای فالسیپاروم در هر حمله حدود ۱۰ درصد از گلبولهای قرمز پاره می شود و به همین علت احتمال مرگ زیاد و ادرار به رنگ قهوهای یا سیاه دیده می شود.
- انگلهای پلاسمودیوم اوال و پلاسمودیوم ویواکس مرحله غیرفعال کبدی دارند، بطوریکه میتوانند ماهها ویا سالها به صورت نهفته باقی بمانند و چنانچه تشخیص داده نشوند ممکن است دوباره فعال شوند و وارد جریان خون بشوند بدون اینکه شخص بیمار علایمی داشته باشد. در علم پزشکی اصطلاحاً این دو انگل را هیپنوزوییت (انگلیسی: hypnozoites) و مرحله نهفتگی آنها را فاز کریپتوبیوتیک (انگلیسی: cryptobiotic phase) میگویند.
[ویرایش] دوره کمون
دوره نهفتگی یا کمون مدتی است که بین گزش پشه آلوده تا آشکار شدن نشانههای ظاهری بیماری و از همه شایعتر تب وجود دارد.
مدت دوره کمون بسته به نوع انگل و طبیعت بیماری متفاوت است. این مدت در مالاریای فالسیپاروم به طور متوسط ۱۲ (۹تا۱۴)روز، در مالاریای ویواکس ۱۴ (۸تا۱۷)روز، در مالاریای مالاریه ۲۸ (۱۸تا۴۰)روز و در مالاریای اوال ۱۷ (۱۶تا۱۸)روز است.
[ویرایش] منبع عفونت
منبع مهم بیماری افرادی هستند که اصول بهداشتی را رعایت نمیکنند و کمتر از دیگران درصدد درمان خود هستند، بیشتر کودکان ۲تا۹ ساله هستند که به علت عدم ایمنی و تعداد زیاد گامتوسیت (سلول جنسی)در خون محیطی، خوابیدن در اوایل شب و نداشتن پوشاک مناسب برای بیماری عوامل مناسبی هستند. مساله مالاریای انسانی با منبع حیوانی با کشف یک مورد پلاسمودیوم ناولزی (انگلیسی:Pl.Knowlesi)که به طور طبیعی در کشور مالزیا منتقل شده و یک مورد پلاسمودیوم سیمیوم (انگلیسی:Pl.Simium )که به طور طبیعی نزد انسان در برزیل مشاهده شده، دوباره مطرح است. انتقال طبیعی بین مالاریای میمون و انسان و یا برعکس بین انسان و میمون در دیگر مناطق نیز امکان دارد. مطالعههای جدید در آمریکا و مالزیا روی پلاسمودیوم سینومولژی انگلیسی: (Pl.Cynomolgi)و پلاسمودیوم اینوی (انگلیسی:Pl.Inui)و پلاسمودیوم برزیلی (انگلیسی:Pl.Brazillianum)نشان داد که این پلاسمودیومها نه تنها از طریق خون آلوده، بلکه از طریق نیش پشه آلوده به انسان منتقل میشوند. ولی نکته مهم این است که گمان نمیرود جهت ریشهکن کردن مالاریای انسانی مالاریای میمونی بتواند مانع این امر شود.
[ویرایش] ناقل
پشه آنوفل ناقل و میزبان نهایی انگل مالاریا است. در زیر بعضی از ویژگیهای زیستشناسی پشه آنوفل ذکر می شود:
نوع آنوفل: از بین ۴۰۷ نوع آنوفلی که در دنیا انتشار دارد تا کنون بالغ بر ۶۵ نوع آنوفل به عنوان ناقل مالاریا شناخته شدهاند. در ایران ۱۹ گونه آنوفل انتشار دارد که تا کنون ۷ گونه آن به عنوان ناقل بیماری مالاریا شناخته شدهاند. نام آنها به شرح زیر است:
•آنوفل سوپرپیکتوس(انگلیسی:A.superpictus). در تمام فلات مرکزی ایران همچنین در مناطق کوهستانی شمال و مناطق کوهستانی و تپه ماهورهای جنوب به میزان متغیر وجود دارد. همچنین در دشتهای ساحلی کناره دریای خزر و خلیج فارس به مقدار کم وجود دارد.
•آنوفل ماکولیپنیس (انگلیسی: A.maculipenis). در تمام مناطق ساحلی دریای خزر و قسمت بزرگی از دشت و مناطق نیمه کوهستانی قسمتهای مرکزی و غربی و شرقی ایران فعال است.
•آنوفل ساکاروی (انگلیسی: سA.acharovi). این آنوفل در منطقه جنوب شرقی ساحل دریای خزر، در آذربایجان کناره رود ارس و دریاچه ارومیه، مناطق مرکزی (تهران، قزوین، همدان و اصفهان)مناطق غربی و جنوب غربی و مناطق جنوبی در استان فارس (شیراز و کازرون)پراکنده است.
•آنوفل کولیسیفازیس (انگلیسی: A.culicifacies). این آنوفل در مناطق مختلف استان بلوچستان و قسمتهای شرقی استان هرمزگان و جنوب شرقی استان کرمان انتشار دارد.
•آنوفل استفنسی (انگلیسی: A.stephensi). در تمام مناطق ساحلی دشت و تپه ماهورهای مناطق جنوبی ایران (از دامنه جنوبی رشته کوههای زاگرس به پایین و درههای آن در استانهای خوزستان، فارس، بوشهر، کرمان، هرمزگان و [[بلوچستان انتشار دارد. بعلاوه، این آنوفل در ایلام و گیلان غرب وجود دارد.
•آنوفل فلوویاتیلیس (انگلیسی: A.fluviatilis). در تمام مناطق تپه ماهوری جنوب ایران دامنه جنوبی زاگرس، از منطقه قصرشیرین و گیلان غرب تا شرقیترین منطقه جنوبی ایران در بلوچستانانتشار دارد.
•آنوفل دتالی (انگلیسی: A.dethali). انتشار آن به تقریب مشابه آنوفل فلوویاتیلیس است، بهاضافه چند کانون محدود و مجزا، مانند یزد، محلات نزدیک همدان و حدود شرقی کویر نمک (منطقه طبس)که در این مناطق نیز فعالیت دارند.
[ویرایش] حساسیت آنوفل نسبت به انگل مالاریا و تطابق آن
حساسیت آنوفل هر منطقه به زیرگونه انگل همان منطقه بستگی دارد.
[ویرایش] عادتهای مربوط به استراحت و خونخواری پشهها
عادت خونخواری پشهها ترکیبی از دو عامل تکرر تغذیه و انتخاب میزبان میباشد. تکرر تغذیه با نمو تخمکها ارتباط مستقیم دارد که به نوبه خود به درجه حرارت محیطزیست بستگی دارد و به طور معمول هر دو یا سه روز یکبار انجام میشود.
تعداد زیادی از آنوفلها تمایل زیادی به خوردن خون حیوانها دارند، یعنی حیواندوست (انگلیسی: Zeophile)هستند و برحسب اتفاق از انسان تغذیه میکنند. در مناطق انتشار این آنوفلها وجود اغنام و احشام و کثرت آنها سبب جلب آنوفل به سمت احشام شده، در نتیجه بیماری در انسان کمتر دیده می شود. تعداد کمی از آنوفلها انساندوست (انگلیسی: Anthropophilia)هستند و در صورتیکه خون انسان در اختیارشان باشد آن را ترجیح میدهند. این گروه در انتقال مالاریا توان چشمگیری دارند. تعدادی از پشهها خونخواری را در داخل اماکن انسانی انجام میدهند (انگلیسی: Endophagous)و پس از خونخواری در همانجا استراحت میکنند (انگلیسی: Endophil)و حال آنکه عدهای دیگر خارج از مکانهای انسانی عمل خونخواری را انجام میدهند (انگلیسی: Exophagous)و در خارج از خانه افراد و در پناهگاههای طبیعی مانند تنه درختان، غارها، شکاف کوهها، دهانه چاههای آب و زیر پل رودخانهها استراحت نموده، یا خونخواری دارند. این گروه در عمل از نظر مبارزه با مالاریا و اجرای عملیات سمپاشی مشکلهای را ایجاد میکنند، ولی خطر واقعی از نظر انتقال بیماری را آنوفلهایی دارند که در مکانهای انسانی استراحت و تغذیه میکنند.
[ویرایش] طول عمر (انگلیسی: Logevity)
آنوفل ماده از نظر انتقال مالاریا زمانی خطرناک می شود که غدد بزاقی آن حاوی اسپوروزوییت باشد. سن خطرناک آنوفل به نوع آن،نوع انگل، درجه حرارتمحیط و محل استراحت از چندروز تا چند هفته بستگی دارد. بدین ترتیب پیش از آنکه آنوفل به سن خطرناک برسد، هرچه بیشتر عمر کند خطر آن بیشتر خواهد بود و هرچه درصد پشهها با سن خطرناک زیادتر باشد، خطر انتقال بیماری بیشتر خواهد بود. طول عمر پشهای که به خواب زمستانی میرود، حدود ۹ ماه است. آنوفل گامبیاسه ماده (ناقل مهم قاره سیاه آفریقا) در حدود ۳ ماه، آنوفل ماکولیپنیس ماده حدود ۱ تا ۳ ماه عمر میکند. طول عمر آنوفل نر کوتاه و حدود ۲ هفته است.
[ویرایش] وفور آنوفل
شکی نیست که میزان خطر هر آنوفل نافل از نظر شدت انتقال مالاریا بستگی کامل به تعداد وفور نسبی آن دارد. وفور آنوفلها به یک سلسله عوامل محیطی مانند: حرارت و رطوبت مناسب، وجود منابع کافی آب به عنوان لانه لاروی و شریط مناسب جهت جلوگیری از مرگ و میر زیاد بستگی دارد.
[ویرایش] عادتهای تخمریزی
بعضی از آنوفلها در آبهای جاری تخمریزی میکنند (مانند آ. فلوویاتیلیس)، برخی در آبهای شورمزه (مانند آ. سومدایکوس)و گروهی در چاهها، آبگیرها، چشمهها، یا منابع آب که بر بلندی جاگذاری شده باشد (مانند آ.استفنسی). آگاهی از عادت تخمریزی پشهها برای انجام عملیات ضدلارو ضروری است.
[ویرایش] توان ناقل بودن (انگلیسی: Vectorial Capacity)
این اصطلاح به مجموع اثر تراکم ناقلان، حساسیت آنها به عفونت، طول عمر ناقل و احتمال تغذیه ناقل از انسان گفته می شود. توان ناقل بودن پشهها جدا از توان فیزیولوژی پشه برای انتشار بیماری است.
[ویرایش] مقاومت در برابر حشرهکشها
آگاهی از وضعیت مقاومت پشه در برابر حشرهکش لازم است. زیرا هرگاه حشره ناقل در برابر حشرهکش معینی مقاوم باشد، باید حشرهکش دیگری بکار برد.
[ویرایش] شرایط مربوط به انسان
[ویرایش] نژاد
سیاهپوستان کمتر از سفیدپوستان به مالاریای ویواکس حساس میباشند و این مقاومت به روشنی در رابطه با فقدان عامل خونی دافی (انگلیسی: Duffy) در این افراد است. گلبولهای قرمز افرادی که گروه خونی دافی منفی (انگلیسی: fy.fy)در برابر پلاسمودیوم ویواکس و پلاسمودیوم ناولزی مقاوم بوده، در حالیکه گلبولهای قرمز دافی مثبت به سهولت آلودگی پیدا میکنند. در نواحی آفریقاى غربی فنوتیپ دافی منفی در افراد بومی نوددرصد میباشد.
در یک بررسی که در سال ۱۹۸۰ توسط کاگان انجام شد، نشان داده شد که انگل مالاریا و گروه خونی آ (A)در انسان پادگنهای (آنتی بادی)مشترک دارند و بنابراین در چنین افرادی عفونت مالاریایی توسط سیستم ایمنی بدن بهتر تحمل می شود. در مطالعه دیگری که روی ۴۷۶ بیمار مالاریایی در هند انجام گرفت، معلوم شد که موارد بیماری در کسانی که گروه خونی آ دارتد از دیگر گروههای خونی بیشتر است. با توجه به بررسی فراوانی گروههای خونی در ۱۳۰۰ فرد سالم در همان جامعه، کمترین موارد ابتلا در گروه خونی او (O)بود. همچنین مشاهده شده است که عدهای از افرادی که هموگلوبین غیر طبیعی دارند (هتروزیگوتهای حامل Sickle cell trait)نسبت به پلاسمودیوم فالسیپاروم به خصوص در ۲ سال اول زندگی مقاومت نسبی دارند. ژن این بیماری در سیاهپوستان آفریقا و ساکنان جنوب شرقی آسیا شیوع دارد. در این افراد مولکولهای غیرطبیعی هموگلوبین پس از آنکه اکسیژن خود را از دست دادند، بصورت تودهای متراکم و کمانیشکل در میایند و در نتیجه گلبولهای قرمز به شکل داس درمیایند. به نظر میرسد تروفوزوییت پلاسمودیوم فالسیپاروم در مصرف این هموگلوبین غیر طبیعی دچار اشکال میشود، بنابراین رشد آن متوقف می شود. گمان می رود کمبود ژنیتیکی آنزیم گلوکز شش دی فسفات (انگلیسی: G6PD)تا حدی سبب مقاومت در برابر عفونت ناشی از پلاسمودیوم فالسیپاروم میشود.
[ویرایش] سن
اگرچه در مناطقی که مالاریا شدید و زیاد است، ابتلای کودکان بیشتر از بالغین است، اما وفور انگل در خون در کودکان کمتر از ۶ ماه کمتر از کودکان ۶ ماه و بزرگتر است که به دلیل پادتن رسیده از مادر یا به احتمالی در اثر هموگلوبین غیر طبیعی (دنباله هموگلوبین جنینی)یا تغذیه از پستان مادر است.
[ویرایش] جنس و شغل
جنس به طور مستقیم و طبیعی در حساسیت یا مقاومت نسبت به مالاریا دخالت ندارد، ولی ممکن است از طریق شغل یا نوع پوشش تاثیر نماید، چراکه در بعضی مناطق دختران بر خلاف پسران مجبور هستند که هنگام شب پوشش کامل داشته باشند یا اینکه مردان، شب در محیط باز (مانند نگهبانی مزارع برنج یا ماهیگیری)مشغول هستند، بنابراین بیشتر در معرض نیش پشهها هستند.
[ویرایش] عوامل محیطی
شامل محیط فیزیکی، زیستشناسی، اجتماعی و اقتصادی است که در انتقال بیماری نقش دارد.
[ویرایش] محیط فیزیکی
شامل درجه حرارت، رطوبت، مقدار نزولات آسمانی و میزان آبهای سطحی و غیره است و در اپیدمیولوژی بیماری تاثیر دارد. دوره جنسی پلاسمودیوم ویواکس پایینتر از ۱۶ درجه سانتیگراد و دوره جنسی پلاسمودیوم فالسیپاروم پایینتر از ۱۹ درجه سانتیگراد انجام نمیشود. درجه حرارت در مدت زمان دوره جنسی نقش دارد. برای مثال دوره جنسی پلاسمودیوم ویواکس در ۱۶ درجه سانتیگراد ۵۰ روز و در ۲۶ درجه سانتیگراد ۹ روز طول می کشد.
رطوبت نسبی بر طول عمر پشه و فعالیت آن تاثیر دارد، به طوری که اگر رطوبت نسبی در ساعت ۸ صبح کمتر از شصت درصد باشد احتمال قطع انتقال بیماری وجود دارد.
[ویرایش] محیط زیستشناسی
از قبیل وجود گیههای ویژهای در لانه لاروی یا بودن دام در منطقه، در تکثیر ناقل بیماری و خونخواری از انسان و انتقال مالاریا نقش بسزایی دارد.
[ویرایش] محیط اجتماعی- اقتصادی
ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی فعالیتهای مختلف مردم و عادتها و رسوم آنان در انتقال بیماری نقش دارد. انتخاب محل سکونت، نصی توری در و دریچه اماکن و استفاده از پشهبند و غیره سبب کاهش خطر مالاریا می شود. بیسوادی و وضع اقتصادی ضعیف، عوامل مساعدی هستند که موارد بیماری را افزایش می دهند. بیماری با تغذیه ناکافی قادر به دفع علایم بالینی نبوده، بیماری زیادتر عود میکند. جنگ سبب افزایش این بیماری می شود. مهاجرت، نقل و انتقال، منابع آب و طرز استفاده از آن و وضع مسکن و ساختمان عواملی هستند که در فراوانی بیماری اهمیت دارند.
[ویرایش] انتشار
برای آنکه مالاریا در یک منطقه شایع و بومی گردد، سه عامل اصلی و اساسی و تعدادی عوامل ثانوی مورد نیاز است:
- زنجیره انتقال بیماری (انگلیسی:Chain of causation)
از سه عامل (انگل، ناقل و انسان حساس و پذیرنده بیماری)و تعدادی عوامل ثانوی مشتمل بر ویژگیهای فردی و ذاتی (مربوط به انسان، انگل و ناقل)و عوامل محیطی (فیزیکی،شیمیایی، زیستشناسی، اجتماعی و اقتصادی)که تمام آنها روی عوامل سهگانه اصلی و در نتیجه پایداری و برقراری زنجیره انتقال و اپیدمیولوژی بیماری تاثیر دارد.
از نظر اپیدمیولوژی بیماری به دو نوع مالاریای پایدار (انگلیسی:Stable malaria) و مالاریای ناپایدار (انگلیسی: Unstable malaria) تقسیم میشود که با برنامه کنترل یا ریشهکنی مالاریا انطباق دارد، زیرا به طور کلی ریشهکنی مالاریای پایدار از مالاریای ناپایدار مشکلتر است.
- ویژگیهای همهگیری شناختی مالاریای پایدار: ناقل بیماری با طول عمر متوسط یا زیاد در منطقه وجود دارد، عادت خونخواری ناقل از انسان زیاد است و جهت انتقال بیماری در اکثر ماههای سال حرارت محیط مناسب می باشد. بیماری به طور معمول در شکل فرابومی (هیپرآندمیک)یا تمام بومی (هلوآندمیک)دیده می شود. بنابراین هنگام بروز همهگیری در منطقه بعید است افراد از ایمنی نسبی پایدار برخوردار شوند. به استثنای کودکان، تمام مردم نسبت به عفونت مجدد مقاوم هستند. انگل غالب منطقه، پلاسمودیوم فالسیپاروم است. کنترل بیماری مالاریا بسیار مشکل بوده، مبارزه با لارو موثر نمی باشد. با وجود آنکه کانونهای تکثیر لارو، کوچک است، انتقال بیماری ادامه مییابد.
- ویژگیهای همهگیری شناختی مالاریای ناپایدار: ناقل حیواندوست و طول عمر آن در منطقه کوتاه است، حرارت محیط برای سیر دوره جنسی در اکثر ایام سال نامناسب است، مالاریا در شکل فرابومی یا مزوآندمیک دیده می شود. تغییرهای فصلی بیماری بسیار محسوس است. انگل غالب منطقه پلاسمودیوم ویواکس میباشد. احتمال بروز همهگیری در منطقه زیاد است. کنترل بیماری خیلی آسانتر از مالاریای پایدار است. مبارزه با لارو با کیفیت مناسب خیلی موثر است.
در ایران مالاریا به شکل ناپایدار دیده می شود و فقط در مناطق انتشار آنوفل فلوویاتیلیس پایداری متوسط است، بنابراین مالاریای غالب در ایران پلاسمودیوم ویواکس است.
- مالاریای همهگیر: همهگیری بیماری بیشتر در مناطق مالاریای ناپایدار شایع است، یعنی در مناطقی که کوچکترین تغییرها در هریک از عوامل انتقال، تعادل را به هم می زند. در این گونه مناطق، ایمنی مردم در مقابل بیماری ناچیز است. همچنین امکان دارد در ضمن یا تعقیب یک برنامه ناموفق، همهگیری روی دهد.
[ویرایش] راه انتقال بیماری
انتقال مستقیم و ظبیعی (انگلیسی:Direct transmission)
1-1انتقال به طور طبیعی از طریق نیش پشه آلوده.
1-2 انتقال از طریق جفت مادر. انتقال مستقیم مالاریا توسط انسان (انگلیسی:Induced malaria) عفونت مالاریا ممکن است به روش مکانیکی و توسط انسان به طور تجربی، اتفاقی و یا به منظور درمانی صورت گیرد. این انتقال در تمام حالتهای تلقیح انگل از راه داخل پوستی، درون ماهیچهای یا داخل وریدی صورت گبرد.
1-2 مالاریای تجربی (انگلیسی:Experimental malaria): این روش برای انجام مطالعههای ایمنیشناختی، ارزشیابس داروها، روشهای درمانی و بررسی دیگر ویژگیهای زیستشناختی انگل مالاریا به کار رود.
2-2 مالاریای اتفاقی (انگلیسی: Accidental malaria): در این مورد حالتهای مختلفی مشاهده می شود:
1-2-2 مالاریای اتفاقی در آزمایشگاه به وسیله نیش پشه آنوفل آلوده به پلاسمودیوم انسانی و یا پلاسمودیوم میمون مشاهده می شود.
2-2-2 مالاریای اتفاقی که در معتادان به هرویین یا مورفین و غیره عارض می شود و درآن آلودگی از راه سرنگ آلوده منتقل می شود.
3-2-2 مالاریای اتفاقی از راه انتقال خون: مساله ایجاد مالاریا از راه انتقال خون به علت توسعه برنامههای انتقال خون و همچنین مراحل نهایی برنامه ریشهکنی مالاریا در بعضی کشورها اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
3-2 مالاریای درمانی (انگلیسی:Malaria therapy): پیش از این به عنوان وسیله ایجاد ش.ک در امراض روانی یا در درمان بعضی عفونتها به کار میرفت.
[ویرایش] پیشگیری
[ویرایش] پیشگیری دارویی
پیشگیری دارویی (شیمیوپروفیلاکسی)به عنوان پیشگیری از بیماری، سالهای زیادی به کار برده شده است و پیشگیری قطعی بیماری نیاز به دارویی دارد که بعد از ورود اسپروزوییت به میزبان از سیر تکاملی و سریع آن جلوگیری کند. در حال حاضر چنین دارویی در دسترس نمیباشد. داروهایی مانند پریماکین (انگلیسی: Primaquine)و پروگوانیل (انگلیسی: Proguanil) مانع سیر تکاملی انگل در سلولهای کبدی قبل از ورود آن به مرحله خونی می شوند، ولی به علت اثر سمی دارو مقاومت به گونه، توزیع همگانی نمی شود. [[کلروکین[[ (انگلیسی: Chloroquine)مانع ادامه سیر تکاملی انگل در گلبولهای قرمز و پیدایش علایم بالینی بیماری میگردد و به عنوان پیشگیری و درمان به مقدار زیاد و بی رویه طی سالهای طولانی توزیع شد و اکنون مقاومت انگل در برابر این دارو را باعث شده است.
کینین(انگلیسی: Quinine) جهت پیشگیری مصرف نمی شود. مفلوکین (انگلیسی: Mefloquine)برای پیشگیری همگانی توزیع نمی شود، بلکه جهت پیشگیری فردی به افرادی که به مناطق بومی به ویژه مناطق پلاسمودیوم فالسیپاروم مقاوم، مسافرت میکنند تجویز شده است.
کاربرد پیشگیری دارویی به موقعیت محلی، گونه انگل، حساسیت انگل در مقابل دارو، آندمیسیته بیماری، درصد پوشش مردم، نوع دارو، مدت توزیع و نظم آن بستگی دارد. از مشکلات دیگر پیشگیری دارویی، هزینه زیاد، مشکل توزیع وپذیرش مردم است. به علت وجود این مشکلها، پیشگیری دارویی همگانی در مناطق بومی در حال حاضر توصیه نمیشود. فقط در موارد استثنایی برای دو گروه آسیبپذیر (یعنی زنان آبستن، بهویژه آبستنی اول و کودکان سنین پایین) پیشگیری دارویی تجویز میشود و همچنین به افراد غیر ایمن که به مناطق آلوده مسافرت میکنند پیشگیری دارویی داده می شود.
بیش از 20 سال است که جهت پیشگیری بیماری به تهیه واکسن اهمیت خاص داده می شود. ولی تهیه واکسن خیلی پیچیده و وقتگیر است. برای تهیه واکسن مفیدی جهت پیشگیری همگانی راه درازی در پیشگیری دارویی است. اگرچه بررسیهای بالینی آن در دست اجراست. واکسن مالاریا برای 3 مرحله از سیر تکاملی انگل به ویژه برای پلاسمودیوم فالسیپاروم (به علت وخامت وشیوع زیاد آن)تهیه شده است که در زیر توضیح داده می شود:
یک واکسن برای مرحله اسپروزوییت، عفونت مالاریا به دنبال ورود اسپروزوییت از طریق نیش پشه آلوده صورت میگیرد. این نوع واکسن سبب می شود که عفونت متوقف شود و از پیدایش علایم بالینی و انتقال بعدی بیماری جلوگیری گردد. نوع دوم واکسن برای مراحل غیر جنسی انگل در خون تهیه شده است و سبب از بین رفتن مروزوییتها و مانع رسیدن آنان به گلبولهای قرمز خون می شود. سومین نوع واکسن سبب از بین رفتن سلولهای جنسی و مانع انتقال بیماری میشود. بنابراین به طور مستقیم سبب حفاظت فرد واکسینه نمیشود.
[ویرایش] جلوگیری از تماس پشه با انسان
•پشه بند:با توجه به اینکه فعالیت خونخواری پشه آنوفل از غروب آفتاب تا قبل از طلوع ادامه دارد، استراحت در درون پشهبند مانع نیش زدن پشهها میشود. در بررسیهای انجام شده در مناطق بومی مالاریا در سالهای اخیر مشاهده شده است که کاربرد پشهبند آغشته به حشرهکشهای گروه پیرترویید، مانند پرمترین مانع مفیدی است که از تماس پشهها با انسان جلوگیری میکند. در بعضی از این مطالعهها استفاده از پشهبند آغشته به حشرهکش سبب کاهش تعداد پشهها و میزان بروز بیماری شده است. حتی اگر پشهبند پاره یا ناقص هم نصب شده باشد، باعث می شود که از بیماریهایی که از طریق حشرهها مانند مگس، شپش و کک منتقل می شود، جلوگیری کند. پشهبند بافته شده از نایلون یا پلیاتیلن را در محلول 15 تا 25 لیتر حشرهکش با غلظت 1 تا 2 درصد که در یک ظرف پلاستیک یا آلومینیوم تهیه شده باشد به مدت 1 دقیقه خیس کرده، سپس آن را پهن میکنند تا خشک شود. اثر حشرهکشی آن 6 تا 12 ماه دوام دارد. بهترین روش آغشته کردن پشهبند در محل کاربرد آن در روستا است که بین مردم توزیع گردد.
در یک برنامه پیشگیری، بیش از 2000000 پشهبند آغشته به سم در چند استان کشور چین توزیع شده است. در افرادی که از پشهبند استفاده کردند مالاریا 87 درصد کاهش یافته است. در ویتنام این برنامه برای 4000 نفر اجرا شده و کاهش موارد مالاریا همزمان با استفاده از پشهبند آغشته به سم 80 درصد بوده است. کاهش بهای پشهبند و حشرهکش مصرفی، سبب مصرف بیشتر آن توسط گروههای کم درآمد جامعه خواهد شد.
•دفعکنندهها (انگلیسی:Repellents):مصرف دورکنندهها مانند DEET با قیمت ارزان و با اثر طولانی (تا 10 ساعت)بر ضد حشرههای نیشزن موثر بوده است. این مواد به صورت پماد برای استعمال پوستی در قسمتهای باز بدن مانند گردن، زانو و مچ دست و پا به صورت محلول برای آغشته کردن لباس و وسایل خواب و پشهبند به کار میروند. صابون محتوی پرمترین و DEET به تازگی در نقاطی از آسیا برای اثر حشرهکشی آن مورد بررسی قرار گرفته است. اسپری پیرتروم (انگلیسی: Pyrethrom) که یک حشرهکش طبیعی است، سبب نابودی پشههای اطراف شخص خوابیده می شود. روشهای تدخینی مانند استفاده از کویل (انگلیسی: Coil) حشرهکش موثری میباشد.
•نصب توری (انگلیسی:Screening): یک وسیله استحفاظی فردی و خانوادگی است. تمام منافذی که اجازه ورود به پشهها را میدهند، مانند در، پنجره، سوراخها و منافذ مختلف باید با توری پوشانده شود.
•البسه: البسه محافظ در شرایط اختصاصی و مواردی که افراد به علت حرفه خود مجبور هستند که در ساعتهای حمله و گزیدن پشهها در خارج منزل باشند (مانند سربازان و کارگران)ارزش نسبی دارد.
•انتخاب محل زندگی (انگلیسی:Site selecting): محل سکونت دایمی یا موقت نباید همجوار با محل تکثیر پشهها باشد. انتخاب مسکن اهمیت بسیار دارد.
•انحراف پشهها از انسان به طرف حیوانها (انگلیسی:Zoo prophylaxis): سبب کاهش تماس پشه با انسان می شود.
[ویرایش] مبارزه با لارو پشهها و کاهش منابع لاروی:
•روشهای مکانیکی (انگلیسی:Mechanical methods): روش های مکانیکی یا فیزیکی از قدیمیترین روش های مبارزه با لارو پشهها و کنترل مالاریا به شمار می رود. به طور کلی هدف روشهای مکانیکی عبارت است از: جلوگیری از ایجاد لانههای لاروی، از بین بردن لانههای موجود در اطراف اماکن انسانی از طریق زهکشی (انگلیسی: Drainage)، پرکردن و از بین بردن گودالها، حلبهای خالی، حوض و پوشش در یا سرپوش برای چاهها و مخزن آب خانهها.
کاشتن درخت اکالیپتوس در نواحی باتلاقی سبب خشک شدن باتلاق میشود. عدم توجه به بهداشت محیط در هنگام توسعه شهر یا روستا، احداث جادهها، برقراری نظام آبیاری و حفر چاههای آب، مخاطره آمیز میباشد. اینگونه برنامهها در ماطق مالاریاخیز خطر بیماری را دوچندان میکند و برای ناقلان شهری فرصت مناسبی به وجود میاورد.
•کنترل شیمیایی: کنترل شیمیایی شامل کاربرد مواد نفتی در سطح لانههای لاروی و لاروکشهای شیمیایی از گروه ترکیبهای ارگانوفسفره مانند تمفوس (انگلیسی: Temphos abate) است.
•روشهای زیستشناسی (انگلیسی:Biological methods): روشهای بیولوژیکی (زیستشناسی) شامل به کار گیری شکارچیها (انگلیسی: Predators)مانند ماهیخای لاروخوار (ماهی گامبوزیا که از قدیم کاربرد آن معمول بوده است و ماهی آ.فانیوس (انگلیسی: A.phanius) بومی جنوب ایران)و پاتوژنها مانند باسیلوس اسفاریکوس (انگلیسی: B.sphaericus)، باسیلوس تورنژنسیس (انگلیسی: B.thuringiensis H-14)در مبارزه با لارو پشهها موثر بوده، به صورت تجاری در دسترس میباشد. نظر به اینکه کابرد حشرهکشها باعث بروز مقاومت ناقل در مقابل آنان و همچنین سبب آلودگی محیط زیست انسان و دیگر موجودات می شود، کاربرد پاتوژنها جهت جانشینی مورد تاکید است. کاربرد باسیل در مناطقی که دارای لانههای لاروی محدود می باشد، موثر بوده و تکرار آن در نوع پودر و تابل یا گرانول و غیره لازم است.
[ویرایش] مبارزه با آنوفل بالغ:
•حشرهکشهای ابقایی (انگلیسی:Residul insecticides): در این روش از خاصیت حشرهکشی بعضی مواد شیمیایی که از راه تماس یا تدخین و تماس، سبب مرگ و میر پشهها و دیگر حشرهها میگردند، استفاده می شود. برای این منظور تمام سطوح اماکن و پناهگاههایی که در محل استراحت موقت یا دایم پشهها شناخته شدهاند (اعم از سطوح داخلی یا خارجی پناهگاههای دایم و موقت و غیره)، با ماده حشرهکش سمپاشی می شوند. بدین ترتیب حشرهکش، از یک طرف با تاثیر تدریجی و مستمر موجب مرگ پشهها و پایین آمدن یا به صفر رسیدن تعداد آنان میگردد و از طرف دیگر با کوتاه کردن طول عمر پشهها باعث میشود که سیرتکاملی انگل مالاریا در پشهها انجام نگیرید و در نتیجه انتقال مالاریا قطع شود. انتخاب نوع و مقدار حشرهکش و تناوب سمپاشی بستگی به حساسیت پشهها به مواد حشرهکش، حداقل مقدار موثر و غیر خطرناک و اثر ابقایی آن حشرهکش، فصل انتقال مالاریا در منطقه، شرایط جغرافیایی و ساختمانی آن نقطه و بالاخره امکانات مالی و اجرایی محلی دارد. در چند دهه اخیر حشرهکشهای ددت (DDT) و مالاتیون با اثر ابقایی طولانی مهمترین روش ضد مالاریایی در برنامههای مبارزه با مالاریا بوده است.
•سمپاشی فضایی (انگلیسی:Space spraying): هدف از این روش کشتن پشههای در حال پرواز یا در حال استراحت با تاثیر از راه تدخین و یا تماس است. سمپاشی فضایی را ممکن است در داخل اماکن مسدود یا در فضای خارج انجام داد. حالت اخیر زمانی است که مساله اگزوفیلی و اگزوفاژی پشهها مطرح باشد.
•روشهای وراثتی (انگلیسی:Genetic manipulations): با اجرای این روشها حشره برای انهدام خود به کار گرفته میشود و تخریب و برهم زدن جمعیت طبیعی پشهها را باعث میشود. این عمل ممکن است با به کار بردن ژنهای مخرب صورت گیرد مانند روش عقیم کردن (انگلیسی: Sterilization) حشرهها یا تغییر نسبت جنسی حشره یا دیگر روشهی وراثتی.
[ویرایش] پراکندگی انگل مالاریا در دنیا
•پلاسمودیوم فالسیپاروم: در مناطق گرمسیری و نواحی زیر گرمسیری وجد دارد. این تنها گونه از پلاسمودیوم است که میتواند بیماری شدید و کشنده ایجاد کند.تخمین زده می شود سالیانه حدود 700000 تا 2700000 نفر از مردم دنیا بر اثر بیماری با این گونه پلاسمودیوم از بین میروند. پلاسمودیوم فالسیپاروم گونه غالب در قاره آفریقا میباشد. چون انگل پلاسمودیوم فالسیپاروم به سرعت تکثیر می شود در نتیجه منجر به کم خونی شدید می شود. به علاوه این انگل میتواند جلوی جریان خون در رگهای کوچک را بگیرد و چنانچه این عمل در مغز رخ دهد منجر به مرگ میشود.
•پلاسمودیوم ویواکس: که اکثراً در قاره آسیا و آمریکای لاتین و بعضی از قسمتهای آفریقا دیده میشود. پلاسمودیوم ویواکس زمانی باعث مرگ می شود که طحال ورم کرده و پاره شود.
•پلاسمودیوم اوال: که اکثراً در قاره آفریقا دیده میشود (بخصوص در غرب آفریقا، جزایر واقع در غرب اقیانوس آرام). این انگل از لحاظ زیستشناسی و ریختشناسی شبیه پلاسمودیوم ویواکس است. تنها تفاوتی که با هم دارند این است که پلاسمودیوم اوال میتواند افراید را که دارای گروه خونی دافی منفی هستند را آلوده کند و همین امر باعث شیوع زیاد بیماری بر اثر پلاسمودیوم اوال در قاره آفریقا می شود. چون سیاهپوستان دارای گروه خونی دافی منفی هستند. در عوض چنین افرادی (یعنی کسانیکه دارای گروه خونی دافی منفی هستند)به پلاسمودیوم ویواکس مقاومت بیشتری دارند. خوشبختانه پلاسمودیوم اوال در ایران وجود ندارد.
•پلاسمودیوم مالاریه: که در تمام نقاط دنیا دیده میشود.
[ویرایش] دستهبندی میزان شیوع مالاریا
- مالاریا در منطقهای فرابومی محسوب می شود که میزان بزرگی طحال در کودکان ۲ تا ۹ ساله همیشه بیش از ۵۰٪ است و علاوه بر این، میزان بزرگی طحال در افراد بالغ هم از ۵۰٪ تجاوز میکند.
- مالاریا در منطقهای تمامبومی محسوب می شود که میزان بزرگی طحال در کودکان ۲ تا ۹ ساله همیشه بیش از ۷۵٪ است ولی در افراد بالغ، به علت داشتن ایمنی نسبی، از این حد پایینتر است.
[ویرایش] بیماری مالاریا در ایران
بیماری مالاریا از قدیم در ایران وجود داشته و پزشکان ایرانی با آن آشنایی داشتهاند. در کتاب اوستا به تب و لرز اشاره شده است. اصطلاح تب تایب، تب نوبه، تب و لرز در کتاب قانون ابن سینا و ذخیره خوارزمشاهی بارها ذکر شده است. در ایران این بیماری به علت فراوانی فوقالعاده، موارد ایجاد ضعف، کمخونی، کاهش قدرت کارایی افراد، بروز بیماری در ایام کار کشاورزی و آمادگی بیشتر بیماران مالاریایی برای ابتلا به دیگر بیماریها مورد توجه بوده است.
در سال 1303 بنا به تقاضای دولت ایران سازمان جهانی بهداشت دکتر ژیلمور را برای مطالعه بیماری مالاریا و بیماریهای عفونی به ایران اعزام کرد. این فرد گزارش جالبی راجع به انتشار بیماریهای عفونی در ایران تهیه کرد که در مجله جامعه ملل سال 1924 چاپ و منتشر شد.
دکتر ژیلمور در خصوص مالاریا مینویسد:
•مالاریا شایعترین بیماری کشور ایران بوده، هر ساله 4 تا 5 میلیون نفر از مردم ایران به این بیماری مبتلا می شوند. (در سال 1303 جمعیت ایران حدود 13000000 نفر بوده است).
•حداقل 75 درصد جمعیت کشور در مناطقی زندگی میکنند که به شدت مالاریاخیز است.
•خدود 41 درصد از کل مرگومیر سالانه کشور در اثر مالاریا است.
به طور کلی در بررسیهای انجام شده آندمیسیته بیماری در مناطق ختلف ایران در شمال و جنوب کشور به صورتفرابومی (هیپرآندمیک)و در فلات مرکزی و شرق ایران مزوآندمیک یا زیربومی (هیپوآندمیک)بوده است.
در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم اقدامهای اولیه مبارزه با مالاریا به صورت توزیع قرصهای کینین و نفتپاشی روی آبهای راکد و در حد محدود، بهسازی محیط در مناطقی از کشور که میزان آلودگی در سطح بالاتری بوده، در دست اجرا قرار گرفته است، ولی به علت فقدان امکانات و کمبود تجربه عملی و بروز جنگ جهانی دوم این برنامه به حال رکود درآمد. پس از جنگ جهانی دوم در سال 1329 بار دیگر مبارزه با مالاریا با استفاده از حشرهکش ددت شروع شد. ابتدا قسمتهای کوچکی از نقاط آلوده کشور سمپاشی شد و در سالهای بعد به تدریج گسترش یافت. در سال 1336 برنامه ریشهکنی مالاریا طبق توصیه سازمان جهانی بهداشت با تصویب دولت و جهت خاتمه دادن به انتقال مالاریا و پاک کردن مخازن آلوده به صورت سمپاشی مکانهای استراحت آنوفل و از بین بردن محلهای تخمریزی آن، بیماریابی، درمان بیماران و دیگر اقدامهای جنبی شروع شد. این برنامه تا سال 1340 ادامه یافت، ولی در این سال به علت بروز مقاومت مضاعف آنوفل استفنسی (ناقل مهم مناطق جنوبی کشور)به ددت و دیلدرین و دیگر مشکلات فنی، اجرایی واداری، عملیات ریشهکنی در مناطق جنوبی کشور قطع گردید. در سال 1347 برای اولین بار با انتخاب حشرهکش مالاتیون و استفاده عوامل کمکی، مانند اجرای عملیات لاروکشی، توزیع ماهی گامبوزیا و توزیع همگانی دارو تمام کشور تحت برنامه ریشهکنی مالاریا قرار گرفت. این اقدامها موجب گردید که در سال 1352 بیش از دوشوم جمعیت کل کشور ساکن در شمال رشته کوههای زاگرس بکلی از نظر ابتلا به مالاریا ایمن شوند و در قسمت جنوبی کشور نیز مهارگردد. در سال مذکور تعداد کل بیماران در کل کشور به 16000 نفر رسید. به علت وجود نقایص و رکودهایی در برنامه ریشهکنی مالاریا در سالهای 1353 و 1354 میزان آلودگی به مالاریا در قسمتی از مناطق جنوبی کشور، به ویژه استانهای هرمزگان، بلوچستان و قسمت گرمسیری کرمان افزایش یافت وبیماری به صورت همهگیر (اپیدمی)درآمد. علاوه بر این مسافرت افراد آلوده مناطق جنوب به نواحی پاک شده شمال کشور موجب شد که تعدادی کانون انتقال مالاریا در آن نقاط ایجاد شود.
با توجه به میزان بروز انگلی سالانه، وضعیت ناقلان و نحوه انتشار بیماری و آمارهای دریافتی و دجهبندیای که بین استانها صورت گرفت، کشور به سه منطقه از نظر شاخصهای پیشگفت تقسیم میشود:
1.منطقه شمال رشته کههای زاگرس.
2.منطقه جنوب و جنوب غربی.
3.منطقه جنوب شرقی کشور.
در یک جمعبندی کوتاه و با توجه به تقسیمبندی کشور از نظر میزان بروز انگلی سالانه میتوان اظهار داشت که در منطقه یک (شمال رشته کوههای زاگرس)حدود 70 درصد جمعیت کشور زندگی میکنند و این منطقه به تقریب از مالاریا پاک شده و خطر آلودگی کم است. در سال 76 در این منطقه تعداد 5839 مورد مالاریا گزارش شد که 77 درصد آن وارده از کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق، جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان بوده است. در سال 76 بروز سالانه انگلی در این منطقه 137 در هزار نفر جمعیت بوده است. بیماری مالاریا در جنوب و جنوب غربی کشور یعنی منطقه 2 که 25 درصد کل جمعیت کشور را داراست به صورت تحلیل رونده درآمده و به خوبی به عملیات مبارزه پاسخ داده است. در سال 76 در این منطقه 2679 مورد بیمارمبتلا به مالاریا گزارش شده که 48 درصد آن وارده از کشورهای افغانستان و عراق و کانونهای آلوده داخل کشور بوده است. در این سال بروز سالانه انگلی در این منطقه 176 مورد در هزار نفر بوده است.
منطقه سوم یعنی جنوب شرقی کشور که منطقه مشکل کشور از نظر بیماری مالاریا محسوب می شود شامل استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان و قسمت گرمسیری استان کرمان است و بنا به دلایل مختلف از جمله تعدد ناقلان، مقاومت ناقلان به حشرهکشها، ظهور و توسعه مقاومت انگل پلاسمودیوم فالسیپاروم به کلروکین، نبودن راههای ارتباطی مناسب، آب و هوای گرمسیری، فصل انتقال طولانی، ناپایداری وضع اکولوژیک منطقه و جغرافیایی انسانی، وجود ساختمانهای موقت و تغییرهای زیستمحیطی، مالاریا به عنوان یک مشکل بهداشتی باقی مانده است. در سال 76 در این منطقه 29906 مورد مبتلا به مالاریا و بروز انگلی سالانه آن 8744 در هزار نفر جمعیت بوده است. قابل ذکر است که تعداد 22224 مورد یعنی 74 درصد موارد مذکور متعلق به استان سیستان بوده است. به یقین کنترل بیماری در این مناطق بدون مشارکت مردمی امکانپذیر نیست، بنابراین استفاده از شوراهای بهداشت کشور، استان، شهرستان و بخش و روستا که تجسمی عینی از همکاری های بین بخشی و مشارکتهای مردمی است، مینواند مسولان بهداشتی را در رفع یا دستکم کاهش معضلها و مشکلهای بهداشتی موجود یاری نماید.
در حال حاضر برنامه کنترل مالاریا در مناطق آلوده کشور با توجه به سه اصل عمده بنیان گذاشته شده است:
1.استفاده هرچه کمتر از مواد حشرهکش.
2.استفاده کنترل شده از دارو جهت درمان بیماران.
3.حداکثر تلاش برای بیماریابی و درمان موارد آلوده.
[ویرایش] نکته
بیماران مبتلا به تالاسمی و کمخونی داسیشکل در برابر مالاریا مقاومت ذاتی دارند. چون انگل پلاسمودیوم برای رشد و تکثیر خود به مقدار زیادی آهن نیاز دارد و در این بیماران به علت رسوب هموگلوبین یون آهن گلبول قرمز کاهش مییابد بنابراین این بیماران در برابر مالاریا مقاومترند و عده خیلی کمی از آنها مبتلا به مالاریا میشوند.
[ویرایش] اطلس رنگی
- اطلس رنگی پلاسمودیوم ویواکس.
- اطلس رنگی پلاسمودیوم فالسیپاروم.
- اطلس رنگی پلاسمودیوم مالاریه.
- اطلس رنگی پلاسمودیوم اوال.
[ویرایش] منابع
- دکتر عزیزی، فریدون؛ دکتر خاتمی، حسین؛ دکتر جانقربانی، محسن؛ دکتر معتبر، منصور. اپیدمیولوژی و کنترل بیماریهای شایع در ایران- نشر اشتیاق- چاپ دوم 1379. ISBN 964-90722-9-2
- مهندس متولیان، سید علی. حشره شناسی پزشکی و مبارزه با ناقلین. ۱۳۸۰
- دکتر آریانپور کاشانی، منوچهر.فرهنگ آریانپور کاشانی. انتشارات جهان رایانه 1384. ISBN 964-6715-56-7
- غفرانی، محیالدین. ترجمه. سرگذشت اکتشافات تصادفی در علم. مجله دانشمند. 1371
Basic & Clinical Pharmacology. Bertram G.Katzung, MD, PhD- McGraw-Hill-eighth edition 2002.ISBN 0-8385-0598-8
Centers for Disease Control and Prevention http://www.cdc.gov/Malaria
http://www.dpd.cdc.gov/dpdx/HTML/Malaria.htm
http://www.en.wikipedia.org/wiki/malaria
http://www.malariasite.com/malaria
National Library of Medicine . http://www.nlm.nih.gov/medlineplus/encyclopedia.html