مجموعه داستانهای هری پاتر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
مجموعه داستانهای هری پاتر یک رشته از داستانهای نوجوانان، نوشتهشده توسط جوآن کتلین رولینگ است که در جهان به طرز گستردهای از آن استقبال شدهاست.
این رشته داستانی شامل هفت داستان میشود که تا کنون شش عدد از آنها منتشر شدهاست.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] هری پاتر و سنگ جادو
در این داستان که اولین داستان هری پاتر است شخصیتها معرفی شده و در عین معرفی اولیه تخیل، داستانی آهنگین و جذاب نقش شدهاست.
هری پاتر در این داستان وارد دنیای دیگری شده و با افراد جدید دوست میشود که این مقدمه داستانهای بعدی را شکل میدهد.
[ویرایش] خلاصه داستان
همانطور که گفته شد این کتاب داستانی آهنگین و جذاب دارد. در ابتدا هری پاتر که نزد عمو و خاله اش زندگی میکند معرفی میشود ... هری ناگهان میفهمد که یک جادوگر است و لرد ولدمورت در کودکی به خانه آنها حمله کرده و پدر و مادرش را کشته ولی به طور شگفت انگیزی نتوانسته هری را نابود کند و جادویش به خودش باگشته ... ولدمورت از بین رفته و فقط یک زخم صاعقه مانند بر پیشانی هری گذاشتهاست.
هری در این داستان با رون ویزلی و هرماینی گرنجر دوست میشود و ماجراهایی را در پی میگیرد . او میفهمد که سنگ جادو که یک وسیله جاودانه شدن است و عمر جاودانه میبخشد در هاگوارتس، مدرسه جادوگری هری پاتر مخفی شدهاست . او به معلم درس معجونها شک میکند که دنبال آن سنگ است و شبی بالاخره با کمک دوستانش از بزرگترین سدهای دفاعی جادویی جهان رد شده و به سنگ جادو میرسد اما در کمال تعجب میفهمد که فردی که در آن جا به دنبال سنگ است استاد دیگری است که تحت کنترل ولدمورت در آمدهاست. آنها نبرد کوچکی میکنند و سر انجام ولدمورت نابود میشود.
هری در پایان میفهمد که دلیل اینکه در کودکی از طلسم ولدمورت نجات یافته اینست که مادرش خود را فدای او کرده و با بوجود آوردن جادویی باستانی به نام جادوی عشق ولدمورت را شکست دادهاست. اما ولدمورت از بین نرفته و دوباره بازگشته و این بار هم معلوم نیست که از بین رفته باشد !
[ویرایش] هری پاتر و تالار اسرار
این داستان شروع داستانهای پر رمز و راز و غیر قابل پیش بینی رولینگ است . از این داستان به بعد داستانهایی جذاب ، با گره گشاییهای متععد آغاز میشود که هر گره گشایی رازی جدید را معین میکند و در آخر نتیجهای غیر منتظره خواهد داشت.
هری پاتر و تالار اسرار به غیر از لذت داستانی هیجانی زیبا و ترسهای غیر منتظره میآفریند.
[ویرایش] خلاصه داستان
داستان از جایی آغاز میشود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتس پشت سر گذارده و در تابستان به سر میبرد. او جنی خانگی را میبیند که به او هشدار میدهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمدهاند از دست خاله و شوهر خاله بد خلقش فرار میکند و به خانه دوستش میرود.
بعد از اینکه وارد سال تحصیلی میشود اتفاقات عجیبی میافتد، گربه سرایدار کشته شده و با خون او نوشتههایی بر دیوارها حک میشود مبنی بر آن که : تالار اسرار گشوده شدهاست.
بعد از آن به چند نفر حمله میشود و همه به خود هری پاتر شک میکنند. کسانی که مورد حمله قرار میگیرند خشک میشوند و در این میان با گره گشاییهای گسترده هری میفهمد که تالار اسرار کجاست و موجودی که این حملات را انجام میدهد یک مار غول پیکر است ، در این میان او میفهمد که نا خواسته زبان مارها را میداند. در همان موقع خواهر بهترین دوست هری به تالار اسرار برده میشود و هری و رون ، دوست صمیمی او ، وارد تالار اسرار شده و خواهر رون را نجات میدهند . در پایان مشخص میشود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت در نوجوانی نوشته انجام میشده است!
[ویرایش] مایه داستان
این داستان جزء جذاب ترین و پر خواننده ترین داستانهای جی کی رولینگ است که مایه هیجان و ترس بر آن قالب است ، مایه اصلی داستانی رمز گونه و رمز گشایی گرانهاست و عناصر معمول و نامعمول به طور واضحی با هم مطابقت دارند. در کل از نظر جذابیت ، ادبی ، هنری و نوشتاری این داستان یکی از شاهکارهای نویسنده میباشد.[نیاز به ذکر منبع]
[ویرایش] هری پاتر و زندانی آزکابان
هری پاتر و زندانی آزکابان جزء غیر قابل پیش بینی ترین داستانهای رولینگ است که در حالی که با وحشت شروع میشود داستانی هیجانی را دنبال میکند و سر ناجم با مایهای از عشق به پایان میرسد.
[ویرایش] متن عنوان
[ویرایش] خلاصه داستان
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانه خاله هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری نا خواسته باعث اتفاق نا خوش آیندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود.
هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سر انجام میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمیفرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتس در امان باشد!
هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص میشود که سیریوس بلک پدر خوانده اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیرپتی گرو بوده که خودش را به شکل موشی در آورده بوده و از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بودهاست. اما درست وقتی که همه چیز درست میشود و سیریوس موش را به شکل عادی برمیگرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند امیدوار میشوند همه چیز نقش بر آب شده و پیر پتی گرو فرار میکند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی میشود هری و هرماینی گرنجر ، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات میدهند و او را فراری میدهند . همچنین هری با موجوداتی به نام دیمنتور مبارزه میکند. در نهایت سیریوس بلک فرار کرده و هری به مدرسه باز میگردد.
[ویرایش] دیالوگها
یکی از خواص جالب توجه این داستان اینست که بر خلاف همه داستانهای دیگر هری پاتر دیالوگها نقشی اسای در آن دارند ، زیرا بیشتر از آنکه داستانی هیجان آور باشد داستانی است با افشای رازهای گوناگون ![نیاز به ذکر منبع]
[ویرایش] هری پاتر و جام آتش
هری پاتر و جام آتش شروع یک سری داستانی مجزا اما مربوط است. تا به این جا داستانهای هری پاتر مجزا و جدا از هم بوده و هر کدام به تنهایی قابل فهم بودهاند، اما از این داستان یک سیر پیوسته داستانی شروع میشود که همه داستانها کاملا با هم در ارتباطند و اسکلت کلی اینگونهاست که لرد ولدمورت به بدن فیزیکی خویش باز میگردد و جدالهایی را با هری در پی دارد که سیر سعودی این داستانها تا پایان هفتمین داستان بر این اساس است.
در این داستان هیجان نقش اول را دارد، بر خلاف داستان اول هری پاتر داستانی آهنگین و قابل پیش بینی نیست، مانند داستان دوم وحشت نقش اصلی را در آن بازی نمیکند و بر خلاف داستان سوم دیالوگها تقریبا هیچ نقشی در آن ندارند اما، این داستان هیجان را به همراه میآورد و هری پاتر را بسیار قوی تر از آنچه بود نشان میدهد. در واقع جی کی رولینگ قصد دارد بزرگ شدن هری پاتر را به نمایش بکشد.[نیاز به ذکر منبع]
[ویرایش] خلاصه داستان
- داستان با روایتی شروع میشود از گذشتهٔ لرد ولدمورت و بعد داستانی دیگر که ولدمورت فرد غیر جادوگری را میکشد و در مورد کشتن هری پاتر صحبت میکند و بعد معلوم میشود که این روایت در واقع خوابی بوده که هری میدیده! هری به پدر خوانده خود یعنی سیریوس بلک نامه مینویسد و جریان را میگوید. بعد از آن با خانواده دوستش رون ویزلی به دیدن مسابقه فینال جام جهانی کوییدیچ میرود.
وقتی وارد مدرسه میشود میفهمد که مسابقات دورهای سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتس، بوکسباتون و دورمشترانگ ، انجام میشود ، آن سال در هاگواترس برگذار خواهد شد! شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمیتواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیاندازد!
روز انتخاب شرکت کنندگان جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه دوباره به بیرون پرت میکند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شدهاند ، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون میآید و همه با او دشمنی پیدا میکنند ، حتی بهترین دوستش : رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه میشود و در مرحله اول با اژدها روبرو میشود ، در مرحله دوم ضمن اینکه در دریا رفته و دوستش را از چنگ موجودات دریایی نجات میدهد خواهر یکی از شرکت کنندگان را نیز نجات میدهد و این باعث میشود که امتیازاتش بالا برود. مرحله سوم هزارتویی است که باید به مرکز آن رسید. هری موفق میشود به همراه شرکت کننده دیگر هاگوارتس، سدریک دیگوری ، به جام برسند ، اما وقتی آن دو جام را لمس میکنند به مکان دیگری منتقل شده و فرود میآیند.
در آنجا هری شاهد بازگشتن ولدمورت به بدن فیزیکیش است و سدریک نیز کشته میشود. هری و ولدمورت با هم دوئل میکنند و هری موفق به فرار میشود و به هاگوارتس باز میگردد !
وقتی باز میگردد و همه در فکر مرگ سدریک هستند، معلم درس دفاع در برابر جادوی سیاه او را به دفترش میبرد و برایش میگوید که او معلم این درس یعنی مودی چشم گنده نیست ، بلکه مرگ خواری است که خود را به شکا مودی در آورده ، او نام هری را داخل جام آتش انداخته و او بوده که غیر مستقیم کمک میکرده تا هری در مسابقه سه جادوگر پیروز شود. اما قرار بوده که هری به دست ولدمورت کشته شود ولی هری موفق به فرار شده و به همین دلیل مودی قلابی قصد کشتنش را میکند. اما همان موقع مدیر مدرسه میرسد و همه چیز به خوبی و خوشی به پایان میرسد!
[ویرایش] هری پاتر و محفل ققنوس
این داستان نیز بیشتر هیجان و در آخر کمی رازگشایی دارد، هری پاتر و محفل ققنوس یک داستان پیوند زنندهاست که بیشتر قصد دارد قضایای داستان جام آتش را به داستان بعدی یعنی شاهزاده نیمه اصیل پیوند بزند.[نیاز به ذکر منبع]
[ویرایش] خلاصه داستان
هری پاتر تابستان سختی را پشت سر گذاشتهاست، او از لرد ولدمورت و کارهای اخیرش کاملا بی خبر بودهاست. روزی که او با پسر خاله غیر جادوگرش دعوا میکند دیمنتورها که نگبانان زندان جادوگری هستند پیدا میشوند و به آنها حمله میکنند و هری آنها را با جادو فراری میدهد.
اما هری به دلیل اینکه قبل ۱۷ سالگی از جادو استفاده کرده توسط وزارت جادو به دادگاه احظار میشود. او سرانجام تبرئه شده وبه مدرسه میرود. معلم جدیدی امسال به مدرسه آمده که بسیار سختگیر است.
کل داستان به این مشغول است که یگانی سری به نام محفل ققنوس تشکیل شده که بر ضد ولدمورت کار میکند، مدیریت یگان ققنوس را آلبوس دامبلدور بر عهده دارد. دیگر جوانب داستان مبارزه غیر مستقیم هری پاتر و وزارت جادورا نشان میدهد زیرا وزارت جادو بازگشت ولدمورت را انکار میکند و مقالاتی بر ضد هری پاتر و آلبوس دامبلدور در روزنامهها به چاپ میرساند.
هری خوابهایی میبیند که همه به واقعیت تبدیل میشود. او در واقع با ذهن ولدمورت در ارتباط است و احساسات او را درک میکند و زمانهایی که خواب است تمام اتفاقاتی را که او انجام میدهد و یا میبیند را از چشم خود ولدمورت شاهد است.
سر انجام او خوابی میبیند که سیریوس بلک پدر خوانده اش اسیر ولدمورت است و به همین دلیل به مکانی که در خواب دیده ، که جایی در وزارت جادو است ، میرود. دوستانش هم با او میآیند اما مشخص میشود که ولدمورت او را فریب داده تا او به وزارت جادو بیاید و گویی که پیشگویی هری و ولدمورت در آن نوشته شده بیابد. هری اسیر مرگ خواران میشود و پس از کمی مبارزه اعضای محفل ققنوس فرا میرسند.
سر انجام گوی پیشگویی میشکند و کسی پیشگویی را نمیفهمد ... دامبلدور با ولدمورت مبارزه میکند و هری به هاگوارتس باز میگردد.
هری با دامبلدور صحبت میکند و محتوای پیشگویی را میفهمد . پیشگویی از این قرار است که: کسی که میتواند ولدمورت راشکست دهد در پایان ماه ژوئیه به دنیا آمده و نشانی بر پیشانی اش دارد. او و ولدمورت با حضور هم نمیتوانند زندگی کنند.
هری به خانه میرود تا در آرامش با این مسئله بزرگ کنار بیاید که تنها کسی که میتواند بزرگترین جادوگر سیاه هزاره اخیر را از بین ببرد خود اوست.
[ویرایش] هری پاتر و شاهزاده نیمه اصیل
این داستان داستانی است که سرنوشت داستان هفتم را مشخص میکند. این داستان بیشتر افشای راز است اما مایهای از هیجان را نیز در خود دارد.
[ویرایش] خلاصه داستان
در ابتدای این داستان هری در حالی که راز زنده ماندن خود را فهمیده بود ومسئولیت سنگینی را متقبل شده بود در اتاق خود در خانه ی دوسلی نشسته بود منتظر دامبلدور نشسته است . درطول داستان نیز هری به لطف پورفسور اسلاگهورن به راز زنده ماندن ولدموت پی می برد یعنی از وجود جان پیچ های او باخبر می شود . هری در این داستان به صورت اتفاقی کتابی را نیز پیدا می کند که حاوی مطالب جالبی است و به او کمک زیادی می کندو موجب ناراحتی هرمیون نیز می شود ولی درانتهای داستان دامبلدور می میمرد و هری متوجه می شود که کتاب متعلق به اسنیپ است.
[ویرایش] هری پاتر و قدیسان مرگبار
کتاب هفتم هری پاتر که هنوز منتشر نشده کتابی است که سرنوشت هری پاتر و دیگر شخصیتهای داستان را مشخص میکند. اخیراً مشخص شده که نام این کتاب "هری پاتر و قدیسان مرگبار" میباشد. کتاب هفتم هری پاتر داستانی است که بیشترین فن فیکشن ایرانی را داشتهاست. تقریبا نیمی از طرفداران ایرانی هری پاتر کتابی را به عنوان هری پاتر هفت از قلم خود نوشتهاند. مسئله اصلی داستان هری پاتر هفت جدال هری پاتر و لرد ولدمورت است که احتمالاتی علمی نشان میدهد که مرگ ولدمورت ۹۰ درصد قطعی و مرگ خود هری پاتر ۵۴ درصد قطعی میباشد.[نیاز به ذکر منبع] طرفداران هری پاتر بسیار درخواستی برای اینکه هری پاتر کشته نشود به رولینگ نوشتهاند که هنوز بی جواب ماندهاست.
[ویرایش] جستارهای وابسته
[ویرایش] منابع
- متن اصلی کتب هری پاتر
[ویرایش] پیوند به بیرون
- شبكه ديوانه ساز ايراني - طرفداران ايراني هري پاتر
- آکادمی فانتزی، مرجع هواداران فانتزی و علمی-تخیلی
- سایت جادوگران ایران
- سایت رسمی جیکی رولینگ