ماریه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اصول دین |
اصول خاص تشیع |
فروع دین |
فروع تشیع |
منابع اسلامی |
شخصیتها |
محمد |
مذهبها |
مذاهب فقهی |
مذاهب کلامی |
علوم اسلامی |
تاریخ اسلام |
زندگانی محمد |
جغرافیای اسلام |
مکه • مدینه |
اقتصاد اسلامی |
مضاربه • مزارعه |
ماریه دختر شمعون قبطیه، مادر ابراهیم پسر محمد بود که او را مقوقس قبطی حاکم اسکندریه و مصر برای محمد هدیه فرستاد.
ماریه در قریه (حفن) از توابع انصنا مصر بدنیا آمده بودند.
محمد در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامههایی فرمانروایان این کشورها را به آئین توحید و اسلام دعوت کرد. نامهای نیز به مقوقس فرمانروای مصر نوشت و او را به اّئین اسلام دعوت نمود. اگرچه مقوقس در ظاهر به ندای پیامبر پاسخ مثبت نگفت، ولی ضمن ارسال هدایائی به نامه ایشان محترمانه پاسخ داد.
در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که بعداً به همسری محمد رسید و برای او فرزندی به اسم ابراهیم آورد که شدیدا مورد علاقه پیامبر بود. ابراهیم تنها ۱۸ ماه زنده بود.
پیامبر که برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بود از وضع وخیم فرزندش آگاه شد. به خانه آمد. او را از آغوش مادر گرفت و در حالی که آثار ناراحتی از چهره او نمایان بود فرمود: چشم میگرید و دل محزون میشود؛ ولی هرگز سخنی که موجب خشم خداوند باشد بر زبان جاری نمیسازم. اگر وعده صادق و محقق الاهی نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراق تو بیش از این میگریستم و غمگین میشدم.
ماریه از زنان خوب پیامبر و مورد عنایت محمد و علاقمند به فاطمه و علی بود و به همین جهت مورد اّزار و سخنان گزنده دیگر زنان پیامبر واقع میشد. پیامبر نیز برای اّسایش او خانهاش را در باغچهای در کنار مدینه (که به اّن «مشربهام ابراهیم» میگویند) قرار دادند.
ماریه در زمان عمر بن خطاب در سال ۱۴ یا سال ۱۶ هجری از دنیا رفت و عمر دستور داد مردم در تشییع جنازه اش حاضر شوند و خود بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
[ویرایش] منابع
- بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۵۱ تا ۱۵۶
- فروغ ابدیت، ج ۲، ص ۸۰۰ و ۸۰۱
- ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۴۹
- اسدالغابه، ج ۷، ص ۲۵۳
- لغت نامه دهخدا، شماره مسلسل ۱۹۵، ص ۴۷
- زوجات النبى صلى الله عليه وآله وسلم نوشته: امير مهنا الخيامى.
- هذا الحبيب يا محب نوشته: ابوبكر جابر الجزايرى.
- السيرة النبويه نوشته: ابوالحسن على الحسينى الندوى.